کد خبر: 1115133
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۰
شهید غفور جدی، نماد یک وطن‌پرست حقیقی
شهید غفور جدی در روز‌های بحرانی آغاز جنگ در سال ۱۳۵۹، اگر فقط می‌خواست به فکر خودش باشد، نسبت به وقایع کشورش بی‌تفاوت می‌ماند و زندگی‌اش را می‌کرد. اما برای او چیز‌های دیگری در زندگی ارزش داشت و به همین خاطر نمی‌خواست بدون توجه به آنچه در میهنش می‌گذرد، زندگی‌اش را سپری کند.
احمد محمدتبریزی

شهید غفور جدی در روز‌های بحرانی آغاز جنگ در سال ۱۳۵۹، اگر فقط می‌خواست به فکر خودش باشد، نسبت به وقایع کشورش بی‌تفاوت می‌ماند و زندگی‌اش را می‌کرد. اما برای او چیز‌های دیگری در زندگی ارزش داشت و به همین خاطر نمی‌خواست بدون توجه به آنچه در میهنش می‌گذرد، زندگی‌اش را سپری کند.

عشق به ایران
مهارت خلبانی شهید جدی در بین دیگر خلبانان اعجاب‌انگیز بود. زمانی که در امریکا امتحانات خلبانی را پشت سر می‌گذاشت، استادان امریکایی از نبوغ و مهارت این خلبان ایرانی انگشت به دهان می‌ماندند. به همین خاطر نیروی هوایی امریکا تمام سعی‌اش را می‌کند تا غفور جدی را به استخدام خود در بیاورد و مکاتباتش سر همین موضوع را با ایرانی‌ها شروع می‌کند. حتی آنجا به غفورجدی می‌گویند که تو می‌توانی در امریکا زندگی کنی ولی شهید جدی می‌گوید من عاشق ایران هستم و جای دیگری زندگی نخواهم کرد. اما جواب قاطع خانواده جدی آب پاکی را روی دست امریکایی‌ها می‌ریزد. زمانی که نماینده نیروی هوایی امریکا با خانواده غفور جدی ارتباط برقرار می‌کند، پدر شهید در پاسخ به امریکایی‌ها چنین می‌گوید: «من فرزندم را برای میهنم پرورش داده‌ام.» به این ترتیب غفور که به درجه ستوان دومی نیز مفتخر شده و در امریکا نیز شاگرد اول شده است به ایران باز می‌گردد و خود را به فرماندهی پایگاه یکم شکاری تهران معرفی می‌کند.
کینه‌های دشمنان
پس از آن شهید جدی تا زمان پیروزی انقلاب دوره‌های دیگر پرواز را با موفقیت طی می‌کند و موفق می‌شود گواهینامه پرواز با هواپیمای مسافربری بوئینگ ۷۴۷ را اخذ کند. سپس دوره‌های امنیت پرواز را با موفقیت می‌گذراند. با پیروزی انقلاب اسلامی شرایط برای شهید جدی تغییر می‌کند. کسانی که به دنبال تضعیف ارتش بودند و از این خلبان شجاع و وطن‌پرست کینه به دل داشتند، دروغ‌ها و اتهامات واهی‌ای را به او نسبت دادند. در نهایت توطئه بدخواهان کار خودش را می‌کند و غفورجدی بدون دلیل مستند و موثقی از ارتش اخراج می‌شود. اخراج از ارتش اتفاق خوبی در زندگی این خلبان دلیر نبود و موجب نشستن غم بزرگی بر دلش می‌شود. با وجود نامهربانی و بی‌مهری‌هایی که شهید جدی دیده بود، ولی همچنان قلبش برای ارتش و پرواز با هواپیما می‌تپید. عادل جدی برادر شهید درباره این اخراج و حالت روحی برادرش در آن روز‌ها چنین می‌گوید: «شهید بیشتر از این متعجب بود که به چه دلیل و چه گناهی او را کنار گذاشته‌اند. در حق نیرو‌های زیادی آن زمان نامهربانی شد. در حق شهید دوران هم چنین نامهربانی‌هایی شد. وقتی بدون دلیل به یک عاشق و وطن‌پرست چنین چیزی بگویند قطعاً آن شخص ناراحت می‌شود. غفور عاشق نیروی هوایی و وطنش بود. غفور یک آدم عادی نبود و عشق و علاقه‌اش به وطن و پرچمش بیش از حدتصور بود.»
۸۰ پرواز در ۴۷ روز
اوج میهن‌دوستی غفور جدی با شروع جنگ تحمیلی نمایان می‌شود. وقتی شهید جدی خبر تجاوز سراسری علیه ایران را می‌شنود، بیکار و بی‌تفاوت نمی‌نشیند و خودش را به ارتش جهت دفاع داوطلبانه از ایران معرفی می‌کند. برادر شهید درباره شروع جنگ تحمیلی و حضور شهید در جبهه‌ها را چنین تعریف می‌کند: «زمانی که غفور خبر حمله سراسری را می‌شنود به پایگاه می‌رود ولی دژبانی با ورود و حضورش مخالفت می‌کند. بعد به جناب آقای دادپی، فرمانده پایگاه بوشهر خبر می‌رسد که غفور جدی جلوی در پایگاه است که ایشان دستور می‌دهد آقا غفور داخل شود و بعد به ایشان می‌گوید برای چه به پایگاه آمده‌ای؟ شهید هم می‌گوید آمده‌ام مقابل دشمن بجنگم. شهید غفور جدی در کل ۴۷ روز در جنگ حضور داشت و در این مدت نزدیک به هشتاد و اندی پرواز انجام داد. غفور با تمام وجود پا به میدان گذاشت و همین عدد میزان فعالیت شهید را نشان می‌دهد.» با حضور شهید جدی در جبهه و با پیگیری‌های سرتیپ خلبان مهدی دادپی و شهید جواد فکوری درجه‌های شهید به او بازگردانده می‌شود. در نهایت شهید جدی در هفدهم آبان ۱۳۵۹ به قصد انجام مأموریت وارد خاک عراق می‌شود که هواپیمایش مورد اصابت قرار می‌گیرد. هواپیمای این خلبان میهن‌پرست در خاک ایران سقوط می‌کند و او به آرزوی قلبی‌اش می‌رسد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار