کد خبر: 1071654
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۰
گزارش «جوان» از تشییع پیکر شهید مدافع حرم محمدرضا بیات که پیکرش به تازگی شناسایی شده است
«خوش آمدی بچه محل» جمله‌ای است که روی بنر‌ها و تصاویر شهید مدافع حرم محمدرضا بیات در تشییع پیکرش به چشم می‌خورد. محمدرضا (علی) از بچه‌های بسیجی منطقه ۱۷ تهران موسوم به دارالشهدای تهران است.
علیرضا محمدی

«خوش آمدی بچه محل» جمله‌ای است که روی بنر‌ها و تصاویر شهید مدافع حرم محمدرضا بیات در تشییع پیکرش به چشم می‌خورد. محمدرضا (علی) از بچه‌های بسیجی منطقه ۱۷ تهران موسوم به دارالشهدای تهران است. منطقه‌ای در جنوب‌غرب تهران که در دفاع مقدس و دیگر حوادث انقلاب و پس از آن، بیش از ۴ هزار شهید داده است. امروز پنج شنبه ۱۱ آذر، خیابان شهید قربانی که به میدان جلیلی (محل سکونت پدری شهید) منتهی می‌شود، مملو از جمعیتی است که می‌خواهند یکی از بچه‌های محله‌شان را تشییع کنند. من که خودم سال‌ها در این محله زندگی کرده‌ام، برایم عجیب است چرا تا امروز محمدرضا بیات را نمی‌شناختم. یا او را در میدانی که بار‌ها از آن عبور کرده‌ام، تا به حال ندیده بودم!

سیل جمعیت
جمعیت به قدری است که میدان جلیلی و خیابان‌های اطراف آن کاملاً پر است. چنین جمعیتی نمی‌تواند تنها متعلق به این منطقه باشد. شاید از دیگر نقاط تهران هم دوستداران شهدا خودشان را به دارالشهدای تهران رسانده‌اند. چند سال پیش که برای اولین بار با پدر شهید بیات گفتگو کردیم، پسرش به تازگی مفقود شده بود. محمدرضا اواخر سال ۹۴ به سوریه رفت و اوایل سال ۹۵ در اطراف حلب به شهادت رسید و مفقود شد. آن زمان که با پدر شهید گفتگو کردیم، آن‌قدر فرزندش مظلوم واقع شده بود که از دیدن ما و گفت‌وگویی که می‌خواستیم با او انجام بدهیم، خوشحال شد. اما حالا سیل جمعیت به قدری است که به مظلومیت و گمنامی این شهید خط بطلانی کشیده است.
شهدای محله
روی وسیله نقلیه‌ای که قرار است پیکر شهید را حمل کند، تصاویر دیگر شهدای مدافع حرم منطقه ۱۷ نقش بسته است. از شهید حمیدی گرفته تا شهید عسگری و چند شهید افغانستانی لشکر فاطمیون که آن‌ها نیز جزو بچه‌های همین محله به شمار می‌آمدند و حالا همگی با عنوان شهید مدافع حرم، تصاویرشان کنار هم نقش بسته و به سیل جمعیت نگاه می‌کنند.
طبق برنامه، تشییع آغاز می‌شود. مقصد کوتاه است. از میدان جلیلی به میدان ابوذر (فلاح) و از خیابان ۲۰ متری ابوذر تا مسجد ناظریه که شهید بیات به عنوان یک بسیجی و جوانی مذهبی، در این مسجد فعالیت داشته است. دوشادوش جمعیت راه می‌افتم. خیابان شهید قربانی که دو میدان ابوذر و جلیلی را به هم وصل می‌کند، شاید کمی کمتر از یک کیلومتر طول داشته باشد. در حالی که ابتدای جمعیت به میدان ابوذر رسیده، هنوز انتهای جمعیت در میدان جلیلی است.
خاطره ۹ دی
این جمعیت را که می‌بینم، یاد ۹ دی ۱۳۸۸ می‌افتم. آن روز برای تهیه گزارشی از خانه خارج شده بودم که در میدان ابوذر با خانواده‌هایی روبه‌رو شدم که پای پیاده قصد رفتن به میدان انقلاب را داشتند. این مردم از این منطقه جنوب شهری سال‌های نه‌چندان دور ۴ هزار فرزند و برادر و پدر خود را برای اعتلای انقلاب داده بودند و اکنون می‌رفتند تا بار دیگر از انقلاب‌شان در برابر فتنه دیگری دفاع کنند. حالا و در تشییع پیکر یک شهید مدافع حرم، بار دیگر مردم دارالشهدای تهران کمر همت بسته بودند تا حماسه دیگری خلق کنند.
سال‌های جنگ
در میدان ابوذر که فضای بازتری دارد، نماز میت شهید خوانده می‌شود. یادم است وقتی که کودک بودم، همیشه این میدان پر از تصاویر شهدایی بود که آن سال‌ها در جبهه‌های دفاع مقدس آسمانی می‌شدند. تصاویر شهدا مرتب عوض می‌شد! بچه‌های محله یکی پس از دیگری به جبهه می‌رفتند و یکی پس از دیگری به شهادت می‌رسیدند. شهید می‌آوردند و عکس شهدای بعدی جایگزین شهدای قبلی می‌شد. شوخی نیست! یک محله نه‌چندان بزرگ در گوشه‌ای از تهران، یکه و تنها به اندازه کل یک تیپ ۴ هزار نفره شهید داده بود. شهدایی مثل داوود جعفری، غلامحسین بهبودی، علی قربانی، محمدرضا خوشبخت، برادران یاری، عظیم دانشور، غلامرضا کریمی، محسن ببری، محمدرضا شهسوار حقیقی و... جوان‌ها و مردان بسیاری که از آن روز‌ها در دفاع مقدس راهی جبهه‌ها شدند و اکنون جوانان نسل‌های بعدی، باز به جبهه دفاع از حرم رفتند و تعدادی نیز در آنجا آسمانی شدند.
مشهد شهدا
بعد از نماز و سخنرانی، جمعیت به سمت مسجد ناظریه حرکت می‌کند. نکته جالب در خصوص میدان ابوذر این است که در ضلع شرقی آن، زیارتگاهی وجود دارد که محل شهادت چند نفر از بسیجی‌ها و پاسدار‌های این منطقه است. آن‌ها که طی حادثه‌ای در دهه ۶۰ به شهادت رسیدند، اکنون زیارتگاه کوچکی دارند که در کنار خیابان ابوذر برای‌شان درست شده است.
از میدان ابوذر تا مسجد ناظریه راه زیادی نیست. اینجا بهتر می‌شود ابعاد جمعیت را تخمین زد. شاید به ۷ یا ۸ هزار نفر برسد. یا حتی ۱۰ هزار نفر. پیش خودم فکر می‌کنم این مردم که با چنین اشتیاقی شهدای‌شان را بدرقه می‌کنند و باز هم خون می‌دهند، لایق بی‌مهری برخی از مسئولان نیستند که تنها به فکر رانت‌خواری و سوءاستفاده از بیت‌المال هستند.
حضور آقا!
به مقابل مسجد جامع ابوذر که می‌رسیم، جمعیت برای دقایقی از حرکت می‌ایستد. این مسجد محل جانبازی مقام معظم رهبری در سال ۱۳۶۰ است. ششم تیرماه آن سال، ایشان برای سخنرانی به این مسجد آمده بودند که یک بمب داخل ضبط صوت کنار جایگاه سخنران گذاشته می‌شود و لحظاتی بعد انفجار صورت می‌گیرد. قدیمی‌های محله هنوز این حادثه را به یاد دارند. جالب است تیر سال ۶۰ اولین و آخرین باری نبود که مقام معظم رهبری به این محله آمدند. ایشان در اسفند سال ۱۳۹۶ و در جریان شهادت محمدعلی بایرامی از شهدای فتنه دراویش گنابادی نیز به منزل پدر این شهید در خیابان شهید شهسوار حقیقی آمدند و دیداری با خانواده شهید داشتند.
راه بی‌پایان
پس از اندکی توقف مقابل مسجد ابوذر، جمعیت می‌رود تا به مقصد نهایی خود یعنی مسجد ناظریه برسد. از آنجا باید پیکر شهید به بهشت زهرا منتقل شود. فقط خدا می‌داند این مردم چند بار عزیزان شهیدشان را در همین مسیر تشییع کرده و به گلزار شهدای بهشت زهرا منتقل کرده‌اند. محمدرضا (علی) بیات یکی دیگر از بچه‌های منطقه شهیدپرور ۱۷ تهران است که روی دست‌های بچه‌های محله‌اش تشییع شده و به منزل آخرتش منتقل می‌شود.
در گوشه‌ای از مراسم، سه پسر نوجوان را می‌بینم که تصاویر شهید بیات را در دست دارند و کنار هم ایستاده‌اند. شاید روزی آن‌ها نیز قدم در همان راهی بگذارند که محمدرضا رفته بود و شاید محمدرضا نیز وقتی که کوچک بود، مثل همین نوجوان‌ها در تشییع پیکر شهدای دیگر حضور پیدا کرده بود. قافله سرخ اباعبدالله (ع) در مسیر حق‌طلبی و جهاد با جبهه استکبار، راه بی‌پایانی در پیش دارد. هر از گاهی بانگ جرس این کاروان به گوش می‌رسد. خوب گوش کن! شاید روزی نوبت به من و تو هم برسد که همنوا با صدای آن به پیش برویم...

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار