کد خبر: 1068189
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۰
«لاهیج» نماد قرابت فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان
مقال پی آمده، در پی ارائه یک آدرس از یکی از پیوند‌های جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان است. به عبارت دیگر میان این دو کشور، به اندازه‌ای مشترکات آئینی و فرهنگی است که شلتاق‌های سران آذربایجان نمی‌تواند آن را مخدوش سازد.
رضا علی‌زاده نطنزی

سرویس تاریخ جوان آنلاین:   مقال پی آمده، در پی ارائه یک آدرس از یکی از پیوند‌های جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان است. به عبارت دیگر میان این دو کشور، به اندازه‌ای مشترکات آئینی و فرهنگی است که شلتاق‌های سران آذربایجان نمی‌تواند آن را مخدوش سازد. سرزمین «لاهیج»، نماد یکی از این مشترکات به شمار می‌رود که در مقال پی آمده از آن سخن رفته است. امید آنکه تاریخ‌پژوهان و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.


«لاهیج» آذربایجان، در قامت یک نماد
در حالی که مشترکات و پیوند‌های جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان، حوزه‌های وسیعی از تاریخ، جغرافیا، زبان و ادبیات، دین و مذهب و آداب و سنن مردمی را در برمی‌گیرد، از اواسط قرن ۱۹ و پس از جنگ‌های ایران و روس، شاهد تلاش بسیاری برای دستکاری روابط عمیق ساکنان دو سوی ارس و ارائه تفسیر‌های خودساخته در حوزه‌های گوناگون، به ویژه این منطقه بوده‌ایم. به نظر می‌رسد فراوانی و بدیهی بودن این پیوند‌ها از یک طرف و فترتی که در سده اخیر در روابط دو سوی ارس به وجود آمد از سوی دیگر، منجر به کم‌کاری پژوهشگران در حوزه‌های فوق گردید. این امر به نوبه خود یکی از دلایلی است که امروزه روابط ایران و جمهوری آذربایجان را از جایگاه شایسته خود دور کرده است. این درحالی است که بنیاد‌های استوار فراوانی در جغرافیا، منابع تاریخی، آداب و سنن رایج و باور‌های دو کشور وجود دارد که شناخت و تبلیغ آن‌ها می‌تواند منجر به تقویت افزایش اعتماد و پیشبرد همگرایی بین دو طرف شود. در این مقاله، به منظور برداشتن گامی در این راستا، یکی از مناطق جمهوری آذربایجان به نام «لاهیج»، معرفی شده تا در پرتو آن نحوه تعاملات گذشته و عمق پیوند‌های کنونی روشن‌تر بشود.

سرزمینی باستانی و از کانون‌های گردشگری
لاهیج سرزمینی باستانی و از نقاط گردشگری جمهوری آذربایجان می‌باشد که نامی آشنا برای هر ایرانی و هر ایرانشناسی است. با توجه به اوضاع امروزی‌اش به یک روستا می‌ماند، اما نشان از شهری پررونق در گذشته نه چندان دور دارد. با مراجعه به کتابخانه دولتی جمهوری آذربایجان، درمی‌یابیم که منابع اندکی در مورد لاهیج وجود دارد. در کتاب لاهیج آذربایجان دیاری به قلم مناف سلیمانف که در سال ۱۹۹۴ از سوی انتشارات وطن باکو به زبان ترکی و خط سیریلیک به چاپ رسیده، بیشترین اطلاعات در مورد لاهیج گردآورده شده است. در نشریات همین کتابخانه، چهار مقاله به قلم ن. ا. قلیف، در مورد مسگری در لاهیج وجود دارد. به علاوه، در مجموعه‌های ه قلیف و ن تقی‌زاده، فلز و هنر‌های مردمی (باکو-۱۹۶۸)، ع؛ و صمدزاده، هنر‌های آذربایجان، (باکو-۱۹۷۷) و ع، ن، مصطفی‌اف، فرهنگ‌مادی شیروان (باکو-۱۹۷۷) مطالبی در مورد هنر‌های رایج در لاهیج نوشته شده است. در بخش کتب روسی این کتابخانه شش مقاله به ترتیب به قلم محمدحسن افندیف در سال ۱۹۰۱ در تفلیس، گ. ا. قلیف سال ۱۹۷۰ در باکو و چهار مقاله از عبدالکریم علیزاده که در سال‌های ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۹ تحریر شده در دسترس می‌باشد.
در نگارش این مقاله، علاوه بر منابع فوق از اطلاعات سفر نگارنده به لاهیچ نیز استفاده شده است.

لاهیج در منابع ترکی و روسی
در جلد ششم دایره‌المعارف آذربایجان شوروی، لاهیج قصبه‌ای شبیه شهر معرفی شده که در رایون اسماعیلی جمهوری آذربایجان، در ۳۵ کیلومتری شمال شهر اسماعیلی مرکز رایون قرار دارد. این منطقه، در کناره رودخانه گردمان امتداد می‌یابد. کارگاه قالی‌بافی، مدرسه متوسطه، دو کتابخانه، خانه فرهنگ و بیمارستان دارد. از مراکز قدیمی سکونت است. احتمال داده می‌شود که در قرون وسطی بنا شده باشد.
لاهیج در قرون ۱۹-۱۸ م. از مراکز مسگری و تولید سلاح بوده است. به علاوه در آنجا آفتابه، سطل، مجمع، ملاقه، کفگیر، کاسه، جام، دیگ، چراغ و... تولید و اکثر محصولات با نقش‌های ظریف و پیچیده تزیین می‌شده است. استادکاران لاهیج در سرزمین‌های اطراف شهرت داشته‌اند. یکی از سماور‌های قدیمی که در قلمرو شوروی آماده می‌شده را نجفقلی استاد لاهیجی در سال‌های ۱۷۱۸-۱۷۱۷ ساخته است. تناسب، شکل، زیبایی و تزئینات روی بدنه این سماور، جالب توجه است. احتمال داده می‌شود که در اواسط قرن ۱۹ در لاهیج، نزدیک به ۲۰۰ کارگاه مسگری وجود داشته است. استادان لاهیجی سلاح‌های آتشی شامل: تفنگ، تپانچه‌های مختلف و سلاح‌های سرد شامل: خنجر، شمشیر، چاقو و... را در مرتبه اعلای صنعتکاری درست می‌کردند. این سلاح‌ها با نقوش برجسته تزئین و روی آن‌ها مهر صنعتگران زده می‌شد. در نیمه اول قرن نوزدهم، برای استفاده از تجربه استادان لاهیجی، در کارخانه اسلحه‌سازی ایژوسک روسیه اقداماتی صورت گرفته بود. به طور کلی، در لاهیج بیش از ۳۰ نوع صنعت از جمله: دباغی، چکمه‌دوزی، کلاه‌دوزی، سراجی، آهنگری، حکاکی، بزازی، مسگری، قالی‌بافی، ذغال‌شویی، نجاری، خیاطی، کفاشی، زرگری، چاقوسازی و... توسعه یافته بود. در لاهیج خیابان‌های سنگفرش‌شده، مساجد محلی، لوله‌کشی آب و شبکه فاضلاب و قلعه گردمان حفظ شده است. شهر به موزه‌ای تبدیل شده و به منظور حفظ و توسعه سنت‌های صنعتگری تدابیری به‌عمل می‌آید. در همین دایره‌المعارف، موارد دیگری مرتبط با لاهیج آورده شده است. برای مثال، تحت عنوان «لاهیج آشیریمی» نوشته که ارتفاع ۱۷۰۰ متری در سلسله جبال نیجل داغ، منطقه اسماعیلی است یا تحت عنوان «لاهیج دیلی» به معنی زبان لاهیجی، نوشته است که به زبان تانی نگاه کنید. همچنین ذیل عنوان «لاهیجلار»، به معنی لاهیجی‌ها نوشته است: گروه قومی ایرانی زبان ساکن آذربایجان، اساساً در قصبه لاهیج رایون اسماعیلی زندگی می‌کنند. کوچ و نقل مکان آن‌ها در دوره ساسانیان، از ایالت لاهیجان گیلان احتمال داده می‌شود. براساس مندرجات همین دایره‌المعارف، روستای دیگری به نام لاهیج، در رایون خانلار در ۲۹ کیلومتری شمال خانلار در دامنه کوه اهالی وجود دارد که در سال ۱۹۸۱ جمعیت آن ۳۵۷ نفر گزارش شده است.

«تشیع» در لاهیج
مردم لاهیج، مانند اکثر ساکنان جمهوری آذربایجان، مسلمان و شیعه هستند. آماری از مساجدی که در گذشته در دوره رونق لاهیج فعال بوده و در دوره حاکمیت کمونیست‌ها تخریب شده‌اند، در دست نیست. اکنون دو مسجد حاج عباس و رحیمی‌ها وجود دارد که مسجد حاج‌عباس به موزه مبدل شده است. مردم لاهیج به انجام دادن آداب و سنن مذهبی خود پایبند می‌باشند. در این راستا، بزرگداشت اعیاد مذهبی، عزاداری اباعبدالله‌الحسین (ع) و ماه رمضان، از اهمیت خاصی برخوردار است. در مورد عزاداری اباعبدالله‌الحسین (ع) در لاهیج، در منابع موجود آمده است که: در ایام محرم و روز‌های عزاداری، نوحه‌خوانی می‌کرده‌اند. خانم‌ها از نوحه‌خوان‌ها دعوت می‌کردند و نوحه‌خوان در اتاق مجاور اتاق خانم‌ها نوحه می‌خوانده و زن‌ها دم می‌گرفته‌اند: «وای حسین شاه... وای حسین شاه.» پایبندی مردم این خطه به عزاداری حسینی (ع) همچنان مشهود است.

«روایات» بخش عمده‌ای از اطلاعات درباره لاهیج
چنانکه از منابع موجود برمی‌آید، بخش مهمی از اطلاعات در مورد لاهیج از روایاتی است که از سوی اهالی این منطقه، نقل و در یکی دو قرن اخیر ثبت شده است. افندیف در کتاب خود از یکی از پیرمردان لاهیج در اواخر قرن ۱۹ نقل کرده است که زمانی لاهیج شهر بزرگی بوده و در این شهر برای هر صنعت و هنری، بازار خاص موجود بوده است. اگرچه اطلاعات مستند تاریخی، از گذشته لاهیج اندک است، اما معماری، قلاع موجود در مناطق پیرامون لاهیج و کشفیات باستان‌شناسی، بر ابعاد کامل تاریخی، مقابله با غاصبان و پیروزی در جنگ‌های بسیار دلالت دارد. قدمت زندگی در این منطقه ۱۵۰۰ سال برآورد شده است. لاهیج در سینه دشتی محصور در قله‌های بلند نه‌یال، بابا، فیت، خارت، شیش، گوموش قعله، قپان و قارابل آرمیده است. قله «نه‌یال» شبیه کوهان شتر از ۹ برآمدگی تشکیل شده و به همین دلیل نه‌یال نامیده می‌شود. در جایی که سه رشته کوه نه‌یال، گوموش قعله و گارابل از هم جدا می‌شوند، منطقه‌ای وجود دارد که مردم محل آن را «دهنه» می‌خوانند. جلگه‌ای که لاهیج در آن واقع شده، احتمالاً بخشی از همان دشت گردمان است که از رود «کف‌آلو» تا رود «کیشلر» گسترده شده و دو قسمت مجزا دارد، که به آن‌ها آراگرد و لاهیج می‌گویند. مردم محل اعتقاد دارند که آراگرد، محل هبوط آدم است! آراگرد، خود دو محله بالا و پایین دارد. این روستا را جویباری به نام لولو، از لاهیج جدا می‌کنند. مناف‌سلیمانف معتقد است که بر اساس گفته پیشینیان: «لاهیج هفت محله و هر محله برای خود گذر، بازارچه، مسجد و مدرسه (مکتب) داشته است. کوچه اصلی شهر -که از ورودی شهر در کنار رودخانه لیل آغاز می‌شود و تا رودخانه لولو می‌رود- به «کوچه شاه» معروف است که به عنوان گذر اصلی محل تجارت و صنعت است...» پنج محله اصلی زواره، مرادان، آقایی، بعدوان (آن‌ها که بعداً آمدند) و پشته و دو محله کوچک دیگر هم به اسامی محله‌دار حسن و دولوس نامیده می‌شوند. نام محله‌دار حسن، با فاجعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) ارتباط دارد. به عقیده افندیف، لاهیج از سه محله آراگرد، بعدوان و زواره تشکیل می‌شده. دو محله اول در شمال قصبه و زواره در جنوب قصبه جا داشته است. قصبه از شمال و جنوب راه ورود و خروج داشته است.

خصال و ویژگی‌های اهالی لاهیج
اهالی لاهیج را میانه‌بالا، درشت‌اندام، چهارشانه، مهربان، اهل‌گذشت، خیرخواه و میهمان نواز نوشته‌اند که علاوه بر لاهیج، در زرات، دهر، برودل و سایر روستا‌های مجاور، با یکدیگر به زبان تانی -که از شعبه‌های زبان فارسی است- صحبت می‌کنند. امروز همه مردها، زبان ترکی را بلد هستند و به مرور زمان زبان، ترکی را با لهجه محلی صحبت می‌کنند. در بین مردم لاهیج، قصه‌های عامیانه فراوانی رواج دارد. این قصه‌ها و روایات که با زندگی، محیط و باور‌های مردم ارتباط داشته، بخش مهمی از فرهنگ آنان را تشکیل می‌داده است. در هر محله، آهنگران و مسگران لاهیجی، در کوره‌هایشان از زغال استفاده می‌کردند. گرمایش منازل در فصل سرما از زغال بوده است. تهیه زغال و زغال‌شویی، از پیشه‌های مردم این شهر بوده است.
در منابع تاریخ جمهوری آذربایجان آمده است که: حکمرانان ساسانی، از قبیل قباد اول و خسروانوشیروان اول، از لاهیجان، طبرستان، گیلان و دیگر ایالات ایران، شمار زیادی طوایف ایرانی را به دیگر مناطق یعنی سرزمین‌های شیروان، آبشرون و شامخورچای کوچانیده بودند. مثلاً در دوره ساسانیان از ایران ۳۰ هزار خانواده به سواحل رودخانه گردمان و ۱۰ هزار خانواده به حوزه کور- ارس آورده شده بود. مهران از خانواده‌های ساسانیان، حتی در گردمان فرمانروایی خود را برپا داشت. حکمرانان آلبان با راز گریگور و جوانشیر (۶۸۱-۶۱۶ م.) و فرزند او، سلسله مهرانیان را در این منطقه ایجاد کرده بودند. در سال‌های ۶۷۰-۶۳۸، جوانشیر حاکم آلبانیا دولت گردمانی را رهبری کرده است. قلعه جوانشیر، در چهار کیلومتری روستای تالیستان است. محمدحسن افندیف در کتاب خود ادعا کرده است که: قبر کیخسرو اول در لاهیج می‌باشد. وی مدعی شده است که سنگ قبر کنونی، پس از تخریب سنگ قبر اصلی گذارده شده است. کوه فیت پناهگاه مصطفی‌خان، خان شماخی، در جریان جنگ‌های با روسیه بوده است. آب شهر را سه کانال زیرزمینی و یک جویبار از رودخانه «کف‌آلو» تأمین می‌کرده‌اند. از جنبه‌ای می‌توان گفت که لاهیج پناهگاه فراریان بوده است.

لاهیج، در قامت روستای صنعتگران
لاهیج اکنون با خیابان‌های باریک سنگ‌فرش، خانه‌های ساخته شده از سنگ رودخانه و کارگاه‌ها و مغازه‌ها، مانند سازه‌های قرن‌ها پیش به نظر می‌رسد. لاهیج از دیرباز، به عنوان روستای صنعتگران شناخته می‌شده است، با صنایع دستی‌ای از جمله تولید چرم و قالی‌بافی. با این حال این مسگران هستند که لاهیج را معروف کردند. ظروف مسی بسیار زینتی تولید محلی، نماد این روستای کوچک است. کبلی علی‌اف، یکی از مسگران این منطقه می‌گوید: «کارگاه من، ۳۰۰ سال قدمت دارد. اینجا در سال ۱۷۲۵ افتتاح شد و هنوز هم در حال کار است. اجداد من، همه اعضای خانواده من، اجداد من، عمو‌ها و فرزندان آنها، همه در این کارگاه کار می‌کردند. من از پنج سالگی و هر روز به اینجا می‌آیم و کار می‌کنم. ۵۰ سال دارم و فرزندانم نسل هشتم خانواده خواهند بود که در اینجا کار می‌کنند...» در این منطقه کار با مس، یکی از قدیمی‌ترین اشکال فلزکاری است. شیوه شکل‌دهی و تزئین ظروف مسی در این خطه، به هزاران سال پیش بر می‌گردد، زمان زیادی طول نکشید که مردم نحوه استخراج این فلز را یاد گرفتند. با این همه روش‌ها در طول این سالیان، کمی تغییر کرده است. مسگران محلی، هنوز از ابزار‌های سنتی مانند پتک و اسکنه استفاده می‌کنند. کار سختی که نیازمند قدرت، استقامت و صبر است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار