سرویس سیاسی جوان آنلاین: مهدی چمران روز گذشته در گفتگو با ایرنا درباره نگرانی اصلاحطلبان از بررسی صلاحیتها، گفت: در گذشته هم قویترین نیروهای اصلاحطلب، چون محمدرضا عارف و اسحاق جهانگیری وارد میدان و رقابت انتخابات شده و تأیید صلاحیت شدند. در این دوره هم همین افراد میتوانند حضور داشته باشند.
عضو شورای ائتلاف نیروهای انقلاب افزود: اصولگرایان زیادی هم رد صلاحیت شدند. در انتخابات ریاست جمهوری گذشته هم علیرضا زاکانی و عزتالله ضرغامی رد صلاحیت شدند. در انتخابات مجلس یازدهم هم اصولگرایان تأیید صلاحیت نشدند. بنابراین، برداشت اصلاحطلبان درست نیست و کسی بدون دلیل رد صلاحیت نمیشود. به همین دلیل بحث رد صلاحیت اصلاحطلبان را بهانه میدانم. شخصیتهای اصلاحطلب کارآمد، استخواندار و مقبول مردم قاعدتاً مورد قبول شورای نگهبان هم واقع میشوند.
چمران پیشبینی فضای انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ ریاست جمهوری را مشکل دانست و گفت: فضای انتخابات یا رقابت میان دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا خواهد بود یا میان اصولگرایان، حتی ممکن است اصلاحطلبان نیز با هم رقابت کنند. ممکن است دوقطبی و دودستگی خیلی مشخصی پیش نیاید و به چنددستگی و حتی میان جناحهای مختلف منجر شود. از نظر من رقابت دو جناح هم مطلوب نیست، چون به دو قطبی و شکاف اجتماعی منجر میشود. از طرفی هم رقابتهای درونگروهی موجب کاهش و ریزش مشارکت میشود. وقتی رقابتها درونگروهی شود مردم انگیزه خود را از دست میدهند. مضافاً اینکه مشکلات اقتصادی موجب نوعی دوریگزینی از انتخابات شده است. چمران ادامه داد: اگرچه به رقابت میان دو جریان اصلی سیاسی باور دارم، اما ممکن است رقابت درونگروهی شود. به دلیل اینکه از میان گروههای مختلف هر دو جناح افراد زیادی برای نامزدی در ۱۴۰۰ دورخیز کنند و این افراد نتوانند در یک جریان واحد قرار گیرند و ممکن است میان آنها دستهبندی شکل گیرد.
این فعال اصولگرا یادآور شد: اگر طیفهای درون هر دو جریان نهایتاً به نتیجه و گزینه واحد برسند قاعدتاً مشارکت افزایش پیدا خواهد کرد در غیر این صورت مشارکت کم و آرا تقسیم میشود.
چمران در واکنش به یادداشتی در یکی از روزنامههای اصولگرا مبنی بر اینکه بهتر است چهرههای تکراری در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نامزد نشوند، اظهار کرد: همه دوست دارند که چهره جدید وارد میدان شود ولی باید این را هم در نظر بگیریم که جایگاه ریاست جمهوری با شورای شهر یا نمایندگی مجلس فرق میکند. برای اینکه رئیس جمهوری میخواهد چهار الی هشت سال سیاست داخلی و خارجی کشور را به دست بگیرد. در شرایط سخت و بحرانی که ما اکنون در جهان داریم اگر چهره ناشناختهای نامزد شود مردم به او رأی نمیدهند و این موضوع ایجاد مشکل و پارادوکس میکند. دوست داریم چهرههای جدیدتر وارد میدان شوند ولی نه در این شرایط. رئیس سابق شورای شهر تهران، اظهار کرد:، اما کسانی که واقعاً چهره هستند و مردم آنها را میشناسند ولی تاکنون نامزد ریاست جمهوری نشدهاند اگر وارد عرصه انتخابات شوند میتوانند با اقبال روبهرو شوند. بنابراین باید در شرایط انتخابات قرار بگیریم و مشاهده کنیم که مردم چه خطمشی را میپسندند و دنبال میکنند در حال حاضر نمیشود تحلیل درستی از اینکه چه کسی وارد انتخابات میشود ارائه کرد.
«جوان» چندی پیش در یادداشتی با طرح «نهضت نیامدن» که پیشتر علیرضا زاکانی هم عنوان کرده بود، از فعالان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرای امتحان پس داده و تکراری خواسته بود که نامزد انتخابات ۱۴۰۰ نشوند و فضا را برای دیگران فراهم کنند.
چمران در مورد نامزدهای احتمالی جریان اصولگرا در انتخابات ۱۴۰۰ گفت: افرادی، چون ابراهیم رئیسی، محمدباقر قالیباف و محسن رضایی میتوانند نامزد شوند، چون برای نامزدی ریاست جمهوری از ظرفیت لازم برخوردارند. ولی نباید فراموش کرد رئیسی به شدت در قوه قضائیه موفق است و شک دارم این جایگاه را برای کسب سمت ریاست جمهوری رها کند. وی ادامه داد: قالیباف هم در حال حاضر رئیس مجلس است به نظر میآید هنوز تصمیم به ورود نگرفته است. محسن رضایی شخصیت و چهره شناخته شده است که چند بار با ریاست جمهوری خیز برداشت ولی نمیدانم این دوره چه قصدی دارد. تا از خودشان نپرسم نمیتوانم چیزی بگویم.
چمران در باره پیروزی جو بایدن و تأثیر انتخابات ریاست جمهوری امریکا بر نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ عنوان کرد: پیروزی دموکراتها یا جمهوریخواهان در ماهیت اصلی سیاست این کشور مقابل کشورمان تفاوتی ایجاد نمیکند. در امریکا سیاستها به شکل مستقل اتخاذ نمیشود بلکه یک لابی گردنکلفت و قدرتمند سیاستها را برای آنها ترسیم میکند که در این موضوع لابی صهیونیست از همه قویتر است. شاید رؤسای جمهوری امریکا در ظاهر تفاوتهایی داشته باشند ولی در واقع سیاستها هیچ تفاوتی با هم ندارند. وی گفت: جریانی در کشور پیروزی بایدن را فرصت میداند و میخواهد برای بهره گرفتن از این موضوع در انتخابات، چهره دوستانهای از امریکا نشان دهند. اما منطق ما این است که امریکا باید در سیاست خود در قبال ایران تغییرات اساسی دهد.