سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: کودک ما، مفاهیم را به خوبی میفهمد. مثلاً بیشتر از سه سال دارد یا اگر هم کوچکتر است، درک انتزاعی دارد. در این موارد بابت لجاجتهای بیمورد کودک (یعنی لجهایی که از روی خستگی و بیماری نیستند)، باید برخورد جدیتری داشته باشیم. باید میزان و شدت محرومیتها را بیشتر کرد. بگوییم: «چون شما بزرگ شدی و این رفتار درست نبود، پس تا یک ساعت تلویزیون ممنوع یا الان بیرون نمیرویم»، پس متناسب با سن و روحیه کودک او را محروم کنیم. اگر خواست شیون داشته باشد، با آرامش توضیح دهیم که شیون بیشتر برابر است با تنبیه بیشتر. این روش برای مواردی است که کودک درک خوبی از شرایط و عواقب دارد.
گاهی یک کودک را میبینیم که روش لج کردن او چیزی غیر از قشقرق است. مثلاً از غذا خوردن امتناع میکند یا با مدادرنگی روی دیوارها خط میکشد یا هزاران کار دیگری که والدین را به مرز جنون میکشاند. با این بچههای جسور چه کنیم؟ روش غالب کودکان قشقرق است، اما گاهی بعضی کودکان خلاقیت نشان میدهند. علتش هم این است که این کودک چشم اسفندیار والدینش را پیدا کرده است! پس از همان نقطه به آنها فشار میآورد تا آنها را تسلیم خود کند.
بهترین واکنش این است که در برابر این رفتار کودک، تغافل به خرج دهید. انگار اصلاً ندیدهاید. بعد در شرایطی دیگر آن خرابکاری عظیم را جبران کنید. اگر غذا نمیخورد، اصرار نکنید. بالاخره ضعف میکند و یک خوراکی را انتخاب میکند. این کودکان باید به این نتیجه برسند که والدین با رفتار آنها تحت فشار قرار نمیگیرند.
اگر خرابکاری کودک به صورتی است که خودش میتواند جبران کند، حتماً در جبران این کار او را به مشارکت بگیرید. مثلاً به او هم دستمالی بدهید که نقاشیهای روی دیوار را پاک کند و...، اما اگر خرابکاری خیلی شدید بود، به صورتی که نمیتوان تغافل به خرج داد، مثلاً نوزادی را میزند یا گوشهای از خانه را به عنوان سرویس بهداشتی انتخاب میکند یا... حتماً با حفظ آرامش و بدون خشونت، تنبیه محرومیت را به کار برده و اگر باز هم تکرار شد در اولین فرصت از یک مشاور خبره کمک بگیرید.
همه میدانیم که پیشگیری بهتر از درمان است. بهترین راه برای پیشگیری این است که از ابتدا نگذاریم کودک وارد فاز لج شود. گاهی حق با کودک است. مثلاً میدانیم او خسته و گرسنه است، گاهی لج بازیها و کلافگی هشداری است برای شروع بعضی بیماریها مثل سرما خوردگی و... گاه کودک با زبان لجهای متناوب میگوید: «پدر و مادرم! مضطرب هستید و این اضطراب شما من را کلافه و بیقرار کرده».
در این موارد تا آنجا که میشود با او همراهی کرده و احساس آرامش میکنیم. سعی ما در رفع علت اضطراب و بیقراریهای کودک است. در غیر این صورت، یعنی زمانی که کودک در سلامت جسم و روح است و لج میکند، سیر طبیعی رشد را طی میکند و با همان روش مذکور رفتار میشود. اگر کودکی مطیع محض باشد و منِ خود را اثبات نکند در بزرگسالی سعی دارد این مسیر را طی کرده و وصله ناجور ساز مخالف زدن را به خود میچسباند و اینجا دیگر امان از لجاجت بزرگترها!. سخن آخر اینکه نترسید که این رفتار در کودک شما عادت شود. اگر معقول و منطقی رفتار کنید، زمانش سپری خواهد شد. رفتارهای این چنینی کودکان به مثابه میوه است. وقتی که پخت و رسید خودش از درخت کودک جدا شده و میافتد.