بیتوجهی افراد نسبت به رعایت اصولایمنی پدیدهای فراگیر در جامعه است و در زندگی اجتماعی نقشی پررنگ دارد. این موضوع زمانی نمود بیشتری پیدا میکند که لوازم محل کار یا خانه، خصوصاً لوازم برقی یا گازی با نقص فنی مواجه شود. در چنین مواقعی مراجعه به متخصص یا دعوت از فردی که در انجام امور فنی تبحر دارد، بدیهیترین کاری است که میشود انجام داد، اما بسیاری از افراد به جای این کار و هزینه کردن برای رفع نقصی که به وجود آمده ترجیح میدهند، خودشان دست به کار شوند و با استفاده از لوازم دمدستی یا تبعیت از باورهای غلطی که در جامعه رواج دارد، ایراد ایجاد شده را رفع کنند یا اساساً نسبت به آن بیتفاوت بمانند که ممکن است به خسارتهای بسیار و حتی مرگ فرد یا افراد بیگناه منجر شود. به عنوان مثال از بین رفتن دوشاخه در لوازم برقی امری بدیهی است، اما بارها خصوصاً در محلهای کسب شاهد هستیم که افراد به جای خرید یک دوشاخه ترجیح میدهند سیم برق را مستقیم یا با کمک جسمی نارسانا در پریز فرو کنند که این عمل خیلی وقتها به حادثه برق گرفتگی و مرگ فرد منجر میشود. یعنی بیتفاوتی فرد نسبت به تهیه یک دوشاخه به قیمت جانش و بدون سرپرست شدن یک خانواده منجر میشود. این موضوع در محلهایی که اجتماع مردم وجود دارد با خسارتهای بیشتری همراه است. یکی از این اتفاقهای ناگوار شامگاه ۲۶بهمنسال۸۳ در مسجد ارک تهران اتفاق افتاد که در جریان یک حادثه آتشسوزی ۷۸نفر جانشان را از دست دادند و ۳۵۰نفر هم دچار جراحتهای زیادی شدند که برخی از آنها هنوز برای احقاق حق سوخته خود پلههای دادگستری را بالا و پایین میکنند. این حادثه به دلیل بیاحتیاطی مسئولان مسجد در نصب و نگهداری از کپسولهای گاز که برای گرم کردن فضای طبقهدوم به کار گرفتهبود، اتفاق افتاد و منجر به بروز این فاجعه هولناک شد. اتفاق مشابه این حادثه هولناک که به مرگ جمعی افراد منجر شد صبح روز پنجشنبه ۳۰دیسال۹۵ در ساختمان پلاسکو اتفاق افتاد که در جریان این حادثه ۱۵آتشنشان که برای عملیات نجات وارد ساختمان شدهبودند، جان باختند. در این حادثه هولناک پنج شهروند عادی هم کشته و ۲۳۵نفر هم دچار مصدومیت شدند. آواربرداری از این حادثه تا ۹روز به درازا کشید و خسارتهای بیشماری بر جای گذاشت به طوری که تاکنون تلاشی برای احیای ساختمان صورت نگرفتهاست. این حادثه هولناک که به حادثهای ملی تبدیل شد یک دلیل داشت و آن هم بیتوجهی یکی از مغازهداران نسبت به رعایت اصول ایمنی محل کارش که منجر به اتصال سیم برق و بروز آتشسوزی و پیامدهای مرگبار بعد از آن شده بود. البته مالک ساختمان، شهرداری و دستگاههای دیگری هم به عنوان ناظر در این ماجرا مقصر شناخته شدند.
از جمله حوادث دیگری که منجر به مرگ گروهی افراد به علت رعایت نکردن اصول ایمنی شد، شامگاه ۱۴آذرماه امسال در یکی از تالارهای عروسی شهرستان سقز اتفاق افتاد که در جریان آن ۱۱نفر کشته و ۴۳نفر زخمی شدند. علت حادثه بیتوجهی مدیر تالار در شیوه استفاده از کپسول گاز برای گرم کردن فضا اعلام شده است.
بنابراین با نگاهی به مثالهای ذکر شده و اتفاقهای بیشتری که رقم خورده و میخورد، میتوان به صراحت دریافت که بیتوجهی در رعایت اصول ایمنی منجر به الزام افراد و ساختارهای قانونی نسبت به وظیفه قانونیشان نشدهاست. از همینرو است که این بیاحتیاطیها در بسیاری از اماکن، خصوصاً محلهای کسب و کار به امری رایج تبدیل شده است که نمودهای آن را با یک پرسه ساده در محلهای کسب و کار، خصوصاً ساختمانهایی که کارگاههای تولیدی در آن فعال هستند، مشاهده کرد. در مورد محلهای کسب و کار، بخش مهمی از تقصیر متوجه کارفرمایان و کارگران است که یا شرایط محل کار ناایمن را فراهم میکنند یا حاضر میشوند در محلهایی که نسبت به اصول ایمنی، امنیت لازم را ندارند، فعال شوند. بخش مهم دیگر تقصیر، اما متوجه ساختارهای مدیریت شهری است که چشم خود را به روی حجم بزرگی از این همه ناامنیها میبندند و با بروز یک فاجعه، از زیر بار مسئولیت قانونی خود شانه خالی میکنند. با یک برایند کلی میتواند به صرافت دریافت که فعالیت در محلهای کسبو کار خصوصاً کسبو کارهای سنتی یا ساختمانهای قدیمی یا جاهایی که تجمعهای انسانی در آن جریان دارد، مثل انبار باروت است و با حاکمیت بیتوجهی ساختارهای نظارتی هر لحظه امکان بروز یک فاجعه ملی در جریان است.