سرویس سیاسی جوان آنلاین به نقل از ایرنا: «عبدالله گنجی » را با روزنامه «جوان» می شناسند. ۵۱سال دارد و دکتری علوم سیاسی خود را از دانشگاه علامه طباطبایی گرفته است. به نظر شخصیتی آرام و متین دارد. چهره اش پر شباهت به اسفندیاررحیم مشایی یارغار محمود احمدی نژاد است. وقتی از او سوال می کنم می گوید تقریبا ابتدای اغلب سخنرانی هایش در مجامع دانشجویی با این پرسش مواجه می شود که چقدر شبیه مشایی هستید؟! او خود را اصولگرا نمیداند و میگوید تقریباً با هیچکدام از آنها رفت و آمد ندارد. گفتوگوی ما [ایرنا] چند ماه پیش در دفتر مدیرمسؤول روزنامه جوان اتفاق افتاد. بخشی از آن به ساختار و بحثهای کمی روزنامه و مابقی به تفکر گرداننده روزنامه «جوان» اختصاص یافت. بخش نخست گفت و گوی «پروژه تاریخ شفاهی ایران ایرنا» با ایشان را در پی میخوانید.
عبدالله گنجی چطور وارد کار رسانه شد؟
گنجی: نگارش در حوزه رسانه را از سال ۱۳۷۸ در هفته نامه زردکوه متعلق به آقای یوسف پور که از نشریات محلی چهارمحال و بختیاری بود آغاز کردم.
در ایام دانشجویی در تهران و بسیج دانشجویی از سال ۸۴ تا ۸۹ مدیرمسوول نشریه «بیداری اسلامی» بودم و همزمان همین سمت را در ماهنامهای به نام «عصرامید» داشتم. از سال ۸۷ هم سرمقالهها و یادداشتهای روزنامه جوان را مینویسم و از ۹۲ هم مدیرمسوول روزنامه جوان شدم.
چگونه مدیرمسوول روزنامه جوان شدید؟
گنجی: آقای حیدری مدیرمسوول سابق جوان به بسیج دانشجویی رفتند و هیات مدیره شرکتی که روزنامه جوان زیر نظرش است از من خواستند که این مسوولیت را قبول کنم. البته جوان در سال ۷۸ راه افتاده بود و من ۹ سال بعد از آن، مدیرمسوول این روزنامه شدم.
منبع مالی روزنامه جوان چیست؟
گنجی: جوان ۴ منبع درآمدی دارد. یک منبع آن فروش روی دکه است که در حال حاضر ۶۶ درصد فروش ما از این طریق است. بخش دیگر آگهی هاست. البته دولت آقای روحانی، آگهی دولتی به ما نمیدهد و از همان ابتدا هم ما را از این نظر تحریم کرده بود.
دولت آقای احمدی نژاد چه؟
گنجی: دولت آقای احمدی نژاد آگهیهای دولتی را به طور انحصاری به روزنامه «ایران» میداد، اما این دولت، نه تنها آگهی دولتی به ما نمیدهد، بلکه یارانه ما را هم صفر کرده است. آگهی ما در حال حاضر بیشتر از بخش خصوصی است.
منبع سوم درآمد ما که خیلی مهم است قراردادی است که فروردین ماه هر سال با معاونت نیروی مقاومت بسیج میبندیم و طبق آن که بخشی از تیراژمان را به بسیج میفروشیم. روزانه چندهزار نسخه از روزنامه مان را به بسیج میدهیم و پولش را میگیریم. این که میگویند جوان روزنامه بسیج و سپاه است فلسفه اش این است. اما منبع چهارم و بسیار مهم درآمد ما چاپخانه مان است.
این چاپخانه متعلق به روزنامه جوان است؟
گنجی: متعلق به شرکت «پیام آوران نشر روز» است که نشریه جوان زیرمجموعه آن است.
تیراژتان چقدر است؟ محرمانه است؟
گنجی: خیر. ۳۳ هزار نسخه در روز است.
پس روزنامه جوان وابستگی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ندارد؟
گنجی: از نظرتشکیلاتی، حقوقی و ساختاری خیر. اما همین که این روزنامه را در بسیج مشاهده میکنند گمان میکنند مال سپاه است.
جنابعالی را میتوان یک روزنامه نگار اصولگرا دانست؟
گنجی: من مطلقا هیچ وابستگی تشکیلاتی و ارتباطی با اصولگرایان ندارم تنها اصولگرایی که با او سلام علیک دارم آقای زاکانی است که آن هم در دوران دانشجویی با هم دوست بودیم. اما نه در جلسه اصولگرایان شرکت میکنم نه با آنها مراوده یا مذاکرهای دارم.
سیاستهای جوان را چه کسی تعیین میکند؟
گنجی: ما هیات مدیره داریم. آقایان سیدیاسرجبرائیلی، سیدنظام موسوی، مقدم فر و من.
آقای مقدم فر که عضو سپاه بوده است؟
گنجی: ایشان قبلا خبرگزاری فارس بود و الان مشاور آقای ولایتی در دانشگاه آزاد است.
سیاستهای روزنامه جوان را نزدیک به اصولگرایان میدانید؟
گنجی: ما گرفتار این دوگانه اصولگرا و اصلاح طلب نیستیم، بلکه اصولی را برای انقلاب و نظام داریم که ممکن است این اصول به یک جناح نزدیک یا دور باشد.
آن اصول را میفرمایید؟
گنجی: ما ۸ اصل داریم که مبتنی بر آن عمل میکنیم. اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی، امام خمینی (ره)، قانون اساسی، ولایت فقیه، نوع مواجهه با غرب، دعوت و صدور انقلاب اسلامی و اعتقاد به مدلهای بومی برای اداره کشور. با این ۸ شاخص، جریانات و گروههای سیاسی را تایید یا رد میکنیم. بعضی در همین کشور هستند که به جمهوری اسلامی اعتقاد ندارند و کتاب و مقاله هم در این باره نوشته اند و اصولا اعتقادی به اسلام سیاسی ندارند؛ بنابراین ما با آنها زاویه داریم.
از این ۸ اصل، ۵ اصل نخست توسط رهبرمعظم انقلاب تعیین شده است و ایشان مستقیم به آن اشاره فرموده اند.
درباره این سه اصل آخری توضیح میفرمایید. از نوع نگاه به غرب شروع کنیم؟
گنجی: ما با دونگاه «وادادگی» از یکسو و نگاه «مقاومت مطلق» در مقابل غرب مخالفیم. نگاه ما به غرب گزینشی است. نگاهی در کشور ما وجود دارد که غرب را دارالکفر و همه چیز آن را شیطانی میداند. ما این دیدگاه را قبول نداریم. نگاه دیگر، اما هر آنچه را که در غرب است میپذیرد که مثل تفکر تقی زاده است که ما با آن هم مخالفیم.
نگاه امام راحل، مقام معظم رهبری، شهیدمطهری، شهیدبهشتی، سیدجمال الدین اسدآبادی و در خارج از جهان تشیع تفکر علامه اقبال لاهوری، به غرب نگاهی گزینشی است. اقبال میگوید غرب چیزهایی خوبی دارد، اما شما فقط رقص دخترانش را میخواهید!
مقام معظم رهبری هم میفرمایند ما غرب علمی را میستاییم و شاگردی اش را میکنیم، اما فرهنگ و خانواده غربی و سلطه طلبی غرب را نمیپذیریم. یعنی دست به گزینش میزنیم. در واقع غرب شر یا خیرمطلق نیست.
درباره صدور انقلاب نظرتان چیست؟
گنجی: انقلابی که با محوریت امام راه افتاد محصور در فلات ایران نیست. انقلاب امام سه سطح دارد: ایران، جهان اسلام و ملل مستضعف. این نگاه در صحیفه نور هوید است.
معتقدیم به جهت معرفتی و تمدنی ما یک چالش جدی با غرب داریم. امام (ره) اصلا برای این ظهور پیدا کرد وگرنه اگر امام میخواست یک وزیر دزد برود یک وزیر دزد بیاید اصلا این چه کاری بود؟ اصلا چرا باید روحانیت به میدان میآمد؟
ما اعتقاد داریم منطق نظام سلطه، جنگ است. میبینید تعهد میکنند و زیرش میزنند. اتهام میزنند و تحریم میکنند. یعنی قدرت مادی میآید و روی انسانیت را میگیرد. امام با این منطق درافتاد.
باور ما این است که غرب و آمریکا نباید در جهان اسلام پابگیرد. امام سال ۶۷ فرمودند اگر آمریکا همین الان یک کشور اسلامی را با خاک یکسان کند مسلمانان چه کار میکنند؟ راهش این است که خودمان را به مرز قدرت سوم جهان برسانیم. البته توجه داشته باشید آن موقع آمریکا و شوروی قدرتهای اول و دوم جهان بودند.
بر این اساس سال ۹۶ دیدیم که رهبری فرمودند ما آمریکا را از خاورمیانه اخراج کردیم.
بخشی از چالش ما این جاست. اگر آمریکا در خاورمیانه چهار هدف دولت سازی، ملت سازی، تنظیم و تامین امنیت اسرائیل و تسلط بر منابع را دارد ما در نقطه مقابل این اهداف قرار داریم. بخشی از قدرت بازدارندگی ما همین الان دارد نمود پیدا میکند. اعتقاد داریم که بخشی از این که میگویند ما دنبال جنگ با شما نیستیم، منشا آن اینجاست. یعنی آمریکا در عراق کاری میکند شاخکهای ما تکان میخورد. آمریکا در عراق آدم دارد، سفارت دارد؛ بنابراین حس میکند نباید با ما درگیر شود.
یکی از شاخصهایی که برای ارزیابی میزان نزدیکی یا دوری تفکرات خود به گروههای دیگر سیاسی شمردید «صدور انقلاب» است. دهه ۶۰ این جناح چپ خط امامی بود که حامل این گفتمان بود؟ منظورتان از صدور انقلاب چیست؟
گنجی: بله. چپها توبه کردند.
اما در اواسط دهه ۷۰ به بعد جناح خط امام طرفدار رابطه با غرب و جناح موسوم به راست متولی صدور انقلاب شد؟
گنجی: بله. من کتابی در این زمینه با عنوان «موج بیداری اسلامی» نوشته ام.
ما با جهان اسلام دوگونه مواجه شدیم. یکی در دهه ۶۰ که برای آنها الهام بخش بودیم. یعنی انقلاب اسلامی همانند ویترینی بود که کشورهای جهان سوم آمدند و آن را دیدند و پسندیدند. به قول فتحی شقاقی «انقلاب امام خمینی به ما که از همه دیگر نقاط جهان اسلام سرخوردهتر بودیم کمک بیشتری کرد و ما باور کردیم به جای ملی گرایی با اسلام میشود قیام کرد.»
من خودم معلم علم سیاست هستم. در یکی دو سال اول انقلاب، انقلاب اسلامی زلزلهای در جهان اسلام ایجاد کرد که شاید صدها کتاب هم درباره آن نوشته شده است. یعنی ما کاری نکردیم بلکه این انقلاب، خودش الهام بخش بود. در همان یکی دوسال ابتدایی سفارت آمریکا در بحرین و کویت منفجر شد. نظامیان آمریکایی در لبنان کشته شدند. شیعیان جنوب عراق به رهبری صدر قیام کردند. اسلام گرایان از ۱۹۸۱ تا کنون به استثنای ۴ سال تقریبا همیشه در قدرت بوده اند. در فلسطین جنبش ملی گرایی تبدیل به اسلام گرایی شد. در لبنان حزب الله متولد شد. اسلام گراهای مصر انورسادات را ترور کردند. در الجزایر اسلام گراها رای آوردند، اما ارتش کودتا کرد و از آن موقع تا کنون ۵۰ هزار نفر کشته شده اند. در افغانستان گروههای مجاهدجهادی ایجاد شد که برابر ارتش شوروی ایستادند.
ولی بعد از پایان جنگ و ارتحال امام، ما جنبههای ارادی را هم به الهام بخشی انقلاب اضافه کردیم. یعنی تدبیر هم به کار گرفتیم که مثلا حالا چطور به این حزب الله لبنان که در سال ۱۹۸۱ بر اثر حمله اسرائیل متولد شد پر و بال بدهیم.
یعنی زمان جنگ این طور نبود؟
گنجی: نه. ما زمان امام فقط الهام بخش بودیم. آن قدر درگیر جنگ ۸ ساله بودیم که وقتی در تیر ۶۱ سپاه نیرو به لبنان فرستاد امام دستور داد برگردند و گفت راه قدس از کربلا میگذرد. همان موقع طوماری، فکر کنم از لبنان، با ۵۰ هزار امضای خون برای امام آمد. امام هم در پیام حج خود به این اشاره کردند و نوشتند که کسانی که با مرکب خون از ما حمایت کردند.
این الهام بخشی انقلاب بود. اینها همه راهبردهای امام است، ولی به تعبیر مقام معظم رهبری که دوسال پیش در حرم امام فرمودند کسانی که در مسیر خود تجدیدنظر کردند همیشه دنبال این هستند که بخشی از امام را مخفی کنند. یعنی این جملات امام را میگویند هزینه دارد.
مثلا امام به صراحت میگوید ما به دنبال خشکاندن ریشه فاسد سرمایه داری، کمونیسم و صیهونیسم در جهان هستیم و تصمیم گرفته ایم نظامهایی را که بر این سه پایه استوار است، نابود سازیم و اسلام رسول الله را جایگزین سازیم حال اگر نظام سلطه اسم این را امپراتوری میگذارد ما از آن استقبال میکنیم. یا امام به صراحت اعلام میکند جمهوری اسلامی مانند یک دژ نظامی تسخیرناپذیر تمام نیازهای سربازان اسلام را در همه زمینهها فراهم میکند. همین طور مثلا امام حتی برای مستضعفین خارج از جهان اسلام میفرماید مستضعفین جهان از این برزخ بی انتهایی که انقلاب اسلامی برای جهانخواران درست کرده است استفاده کنید و بیدار شوید که در کنار لانههای گرگ نشسته اید.
ضمنا امام به وحدت جهان اسلام قائل بود. اما سعودیها گفتند جمهوری اسلامی میخواهد یک امپراتوری درست کند که مرکز آن قم یا تهران است. امام فرمود نه این طور نیست. ما به این تجربه رسیده ایم که اگر کشورها سر جای خود باشند، اما مسلمانان با نام اسلام بر خودشان حکومت کنند میتوانند از غارت منابع خود جلوگیری کنند. مسلمانان به نام اسلام میتوانند این قدرت را ایجاد کنند اگر غیر از این باشد غرب میآید و از نقاط ضعف آنها سواستفاده میکند.
کتابی وجود دارد به نام «جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب» که توسط آقای «هرایر دکمجیان» نوشته شده است. کتاب فوق العادهای است. نویسنده میگوید جهان اسلام، محیط بحران است و ۶ بحران دارد از جمله بحران مشروعیت، بحران تبعیض، بحران دخالت خارجی، بحران هویت و غیره. بخش اعظم این بحران از غرب آمده است چه بحران هویتی و فرهنگی و چه ضعف نظامی جهان اسلام و حتی تبعیض طبقاتی. دکمجیان میگوید این بحرانها در دوران معاصر و این ۲۰۰ سالی که چیزی به نام استعمار و تمدن غرب جدید ایجاد شده است. دکمجیان خودش مسیحی است، ولی خیلی زیبا این مسائل را توصیف میکند. توصیه میکنم این کتاب را بخوانید آن را دکتر حمیداحمدی ترجمه و انتشارات کیهان به چاپ رسانده است.
اصل دیگر اصول ۸ گانهای که از آن سخن به میان آوردید، «اعتقاد به مدلهای بومی برای اداره کشور» است. توضیح میدهید؟
گنجی: امام و انقلاب اسلامی دنبال این بود که اسلام جامعیت دارد و برای تمام نیازهای بشر پاسخ دارد و مدعای تمدن است. پس در گام دوم ما برای اداره کشور هم نباید التقاط تمدنی داشته باشیم. مثلا فلسفه حیات در غرب، عقلانیت است. آنجا هر کاری که منجر به سود و لذت شود عقلانی وگرنه غیرعقلانی است. انقلاب فرانسه که در این ۲۰۰، ۳۰۰ سال هنوز غربیها دارند روی آن معلق میزنند و به آن افتخار میکنند بر این اساس است.
ولی معرفت ما این طور نیست. حرکت تکاملی انسان صرفا به سمت سود و لذت نیست البته ممکن است لذت هم در آن باشد. ولی نوع نگاه ما به نوع بشر از اساس با غرب فرق میکند. منظور ما از عقل، عقل صرفا ابزاری یا عقل معاش نیست؛ بنابراین ما نام مسیر توسعه را پیشرفت میگذاریم و نمیگوییم توسعه. چون توسعه صرفا بعد مادی است، ولی پیشرفت، اعم از توسعه مادی است.
ما به خاطر همین نوع نگاهمان به بشر ۴۰ سال است داریم هزینه میدهیم. امام میفرماید تفاوت انقلاب اسلامی با دیگر انقلابها این است که در آنجا یک طاغوت میآید و طاغوت دیگر را برمی دارد و میگوید من جای تو باشم در حالی که ماهیت این دو فرق نمیکند، چون هر دو دنبال دنیا هستند. این طاغوت جدید ولو آدم خوبی هم باشد به یک بعد از بعدهای انسان توجه میکند که بعد مادی است. امام در واقع میخواهد بگوید حکومت نسبت به هر دوبعد مادی و معنوی انسان مسوول است.
مثلا همین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و برای نمونه اقتصاد مقاومتی و ۲۴ بند آن یا سیاستهای کلی نظام در حوزه آموزش و پرورش یا خانواده، اینها مسائلی بومی است. چون اسلام جامعیت دارد مدلش دیدن انسان دوبعدی است در حالی که وقتی میگویند توسعه تنها بعد مادی را میبینند. امام میگوید مگر انسان حیوان است که فقط آخورش را پر کنید. باید به ابعاد دیگر انسان هم توجه کرد و این از وظایف حکومت است.