تعبیر به انشعاب و جدایی از اصولگرایان، گزاره واحدی است که روزنامههای اصلاحطلب تلاش کردند از فراخوان محمدباقر قالیباف به مخاطب القا کنند؛ فراخوانی که روز یکشنبه به جوانان برای دعوت به کاندیداتوری در انتخابات مجلس اسفند ۹۸ داد. روزنامه سازندگی عکس قالیباف را عکس یک کرده و تیتر زده «آغاز جدایی»؛ روزنامه آرمان تیتر زده «وحدتشکنی به اسم نو اصولگرایی» و ... روزنامه شرق در مطلب خود آورده که «قالیباف کلید انتخابات مجلس را با یک فراخوان متفاوت زد تا رسما اعلام کند که در مسیری جدا از یاران اصولگرایش وارد بازی قدرت خواهد شد. او میخواهد عِده و عُده خودش را با محوریت حزب پیشرفت و عدالت اسلامی و با جوانانی که تاکنون سهمی از فضای سیاست و قدرت نداشتهاند، جمع آورد.» سازندگی گرچه تیتر تند و تیز جدایی زده، اما مطلبش به تندی شرق نیست؛ نوشتهای از اعضای حزب پیشرفت و عدالت اسلامی را هم آورده و حتی قالیباف را شهردار موفقی دانسته، اما اشاره دارد که شاید بتوان قصد قالیباف را از این فراخوان و اینکه به جوانان گفته «میتوانم صدای شما شوم و مطالبات شما را از رئوس جریان انقلابی پیگیری کنم» سرلیستی در انتخابات مجلس دانست. سازندگی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را هم از این تحلیل بی نصیب نگذاشته و نوشته قالیباف میخواهد هم در انتخابات مجلس سرلیست باشد و هم بعد از آن کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود!
روزنامه آرمان هم نوشته «رفتار قالیباف در شرایطی که شورای وحدت اصولگرایان به ارزیابی نرسیده نشان میدهد، شهردار پیشین تهران قصد ماندن زیر پرچم اصولگرایی را ندارد و میخواهد به نام نواصولگرایی حضوری متفاوت در انتخابات مجلس ۹۸ داشته باشد.»
آفتاب یزد، اما به جای تحلیل، مصاحبهای با عبدالله ناصری فعال سیاسی اصلاح طلب ترتیب داده تا او بگوید که «میخواهم از یک خبر موثق پردهبرداری کنم و آن اینکه، از آنجایی که ریاست محمدباقر قالیباف بر بنیاد مستضعفان قطعی شده است، پس وی عملا انگیزه و امکان حضور به عنوان نامزد در انتخابات مجلس شورای اسلامی نخواهد داشت و تنها گزینه پیشِ روی ما همان تلاش برای شبکهسازی و ترمیم برخی کاستیها است.»
گذشته از این روزنامههای حزبی و جناحی، رویکرد روزنامه دولتی ایران هم جالب است که حتی برای حفظ ظاهر یک ارگان رسمی غیرجناحی هم نتوانسته بی غرضورزی از کنار فراخوان قالیباف بگذرد. ایران با تیتر «پرچم جداییطلبی یا سهم خواهی» نوشته: «گرچه این چهره اصولگرا میگوید نمیخواهد محور آن باشد، اما در واقع باید آن را در امتداد تلاش قالیباف برای جدا کردن خرجش از سفره اصولگرایی دانست که در انتخابات اخیر نتوانستهاند چنانکه توقع دارند، با اقبال رأیدهندگان مواجه شوند.» اوج جناح زدگی روزنامه دولت مصاحبه با چهره بی هویت سیاسی، محمد مهاجری است؛ فعال رسانهای حامی دولت و با رویکرد اصلاحطلبانه که اصرار دارد اصولگرا نامیده شود! او که همواره مسیر تخریب اصولگرایان را میرود، این بار هم قالیباف را به سهم خواهی از اصولگرایان متهم میکند.
واقع، اما چیست؟ قالیباف یک کنشگر سیاسی است و صرفنظر از آنکه در کدام سوی موافق و مخالف او ایستاده باشیم، اینکه برای پرشور کردن انتخابات طرح و برنامه دارد، اینکه به فکر استفاده از ظرفیت جوانان برای مدیریت کشور است، اینکه کنش گری سیاسی را از مسیر عقلایی و سیاستورزانه آن طی میکند، باید مخاطب را به تحسین وا دارد. اصلاحطلبان که همواره خود را حامی افزایش شور و نشاط سیاسی و مشارکت اجتماعی نشان میدهند، چرا باید از حضور سیاسی یک فعال سیاسی و یک مدیر اجرایی اینگونه برآشفته شوند؟! آیا قرار است جوانانی که مخاطب قالیباف هستند، سهم آنان را بگیرند و جای آنان را تنگ کنند؟ مگر سهم هر حزب و جناح را رأی مردم تعیین میکند؟