سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: سیدعباس صالحی معتقد است: «اکثر ناشران ما خود را مکلف نمیدانند که حقوق چاپ و مولف را پرداخت کنند. طبعاً ترجمه کتابهای کودکان و نوجوانان برای ناشران ارزانتر به نظر میآید و این ارزانی باعث میشود که رغبت برای ترجمه کتابهای کودکان و نوجوانان بالاتر برود. ما باید فضای چاپ و تالیف داخلی در حوزه کودک و نوجوان را بهتر کنیم.» البته به نظر میرسد ریشه موضوع به موردی که وزیر ارشاد به آن اشاره کرد محدود نباشد و نوع فضای فانتزی گونه آثار خارجی نیز به محبوبیت این آثار دامن میزند.
درباره کتاب کودک و به بهانه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران «جوان» سراغ یک نویسنده آثار کودک رفته است. هدا حشمتیان نویسندهای است که به طور جدی از سال ۹۰ شروع به نوشتن در قالب داستانک و داستان کوتاه کرده و تا به حال چند عنوان کشوری و استانی کسب کرده است.
وی یک مجموعه چهار جلدی هم به نامهای در جستوجوی پروانه ها، در جستوجوی مورچه ها، در جستوجوی زنبورها و در جستوجوی عنکبوتها نوشته دانیل هوراث را برای کودکان ترجمه کرده است. در این مجموعه بچهها در قالب داستان با زندگی حشرات آشنا میشوند.
اما مجموعه دو جلدی «بابای توی قاب» و «یه بوس خوشمزه» از جمله کارهای کودک وی هستند که در همین زمان آماده و منتشر شد. حشمتیان در دو کتاب «یه بوس خوشمزه» و «بابای توی قاب» به موضوع دیدار رهبری با خانواده شهدای هستهای به روایت فرزندان خردسال آنان پرداخته است. وی در کتاب «یه بوس خوشمزه» قصهای از زبان دختر شهید هستهای داریوش رضایی نژاد را روایت کرده است.
این نویسنده در گفتوگو با «جوان» به این نکته اشاره میکند که از آغاز همکاری با گنجشکهای جمکران (بخش کودک و نوجوان انتشارات جمکران) یک نقشه راه برای همکاری وجود داشت و با بحث و تبادل نظر قرار شد مجموعههای متنوع چند جلدی آماده شود. اول از همه بحث فرزندان شهدای هستهای بود، بعد هم بحث علمی و ترجمه کارهای مناسب و یک مجموعه هم در مورد شهدای علمی دفاع مقدس که قرار بود با رویکردی جدید نوشته شود. اما جدای از این برنامهریزیها و نقشه راه دلیلی که باعث میشود در تک داستانها و مجموعهها سراغ شهدا و کلاً مقوله مقاومت بروم علاوه بر جایگاه شهدا و دلایلی که ممکن است دیگران در نظر بگیرند، دلیل اصلی من مظلومیت شهداست.
به گفته این نویسنده در هر جای دنیا مخصوصا کشورهای غربی با وجود سابقه طولانی در استعمار و تجاوز به دیگر کشورهای جهان، هر وقت یک اتفاق تروریستی یا تجاوز صورت میگیرد، سالها و در آثار متعدد مکتوب و سینمایی توی بوق و کرنا میشود. فکر نمیکنم هیچ جای دنیا به اندازه منطقه ما ظلم و جنایت اتفاق افتاده باشد از جمله جنگ و حمله شیمیایی و ترور ۱۷ هزار نفر از مردم بیگناه ما در ابتدای انقلاب و نیز ترور دانشمندان هستهای و حملههای مختلف تروریستی که در جهان با سکوت و این اندازه با بیاعتنایی مواجه شده باشد و عمق فاجعه آنجاست که برخی داخل کشور خودمان عنوان میکنند دیگر دوران بیان رشادتهای جنگ و شهدا گذشته است.
اتفاقی که در سردشت افتاد را باید نسلهای بعدی بدانند، چون خس خس سینه و سرفههای وحشتناک زن و مرد آن را میتوان شنید یا مسئله ارسال خون آلوده به اچآیوی توسط دولت فرانسه که در بحبوحه جنگ اتفاق افتاد یا حمله به هواپیمای مسافربری که فرمانده ناو وینسنس به خاطر آن مدال افتخار گرفت. فقط یک لحظه فکر کنید اگر یکی از این کارها را مثلاً ما در مورد امریکا انجام داده بودیم چه اندازه درباره آن تولیدات فرهنگی انجام میشد.
حشمتیان میگوید: به غیر از این دو اثر در تعداد زیادی از تکداستانهایم سراغ شهدا رفتهام و از این به بعد هم قصد دارم در مورد خوبیها بنویسم که ایثار و شهادت هم جزئی از آن است. در حال حاضر در زمینه کودک و نوجوان یک رمان فانتزی با محوریت اسطورههای کهن ایرانی را شروع کردهام که امیدوارم به جاهای خوبی برسد علاوه بر آرمیتا و علیرضا ما در مورد نهال قاضیخانی هم مطلب آماده کردیم که قرار شد با کتابهای دیگر آماده شود که جزو روایتهای مورد علاقه من بود که شرایطش ایجاد نشد.
وی در پاسخ به این سؤال که برای نوشتن این کتابها چقدر تحقیق کردید؟ آیا با همسران و فرزندان این دو شهید هستهای هم گفت: وگو کردید؟ آیا فیلم کامل دیدار رهبری با این خانوادهها را در اختیار داشتید، توضیح میدهد: برای نوشتن این دو کتاب فیلم دیدارهای رهبری را دیدم و همینطور تیترهای خبری مختلف را در مورد این دیدارها دنبال میکردم، اما با این بچهها از نزدیک دیدار نداشتم، هر چند اگر امکانش بود خیلی دوست داشتم این بچهها را ببینم و از نزدیک با آنها حرف بزنم.
نویسنده در کتاب یه بوس خوشمزه خیلی خوب روابط عاطفی میان پدر شهید و دخترش را به تصویر کشیده است. همینطور ارتباط عاطفی دختر شهید با رهبر انقلاب را به خوبی ترسیم کرده است.
وی معتقد است قطعاً میتوانست بهتر باشد، نویسنده مدام در حال آزمون و خطاست. در خصوص سؤالهایی که در داستان مطرح میشود هم گاهی نویسنده ترجیح میدهد این سؤالها را بیجواب بگذارد تا ذهن مخاطب بیشتر درگیر شود. در این سالها سعی کردهام در خصوص کودک و نوجوان اطلاعات بیشتری کسب کنم و در نوشتن داستانها از آن بهره بگیرم.
وی در پاسخ به این سؤال که فکر نمیکنید حجم کتابها میتوانست بیشتر از این باشد، برای مثال داستانهای دیگری غیر از دیدار رهبری هم در آن روایت میشد یا به همین روایت دیدار مفصلتر پرداخته میشد، میگوید: قرار بود این مجموعه به صورت داستانهای کوتاه و کم حجم در قالب روایتهای تکی از دیدار رهبری و بچهها باشد. مختصات داستانها، تعداد صفحات و حجم و قالب بندی به خاطر فرمت خاصی بود که از قبل برای این مجموعه در نظر گرفته شده بود.