پس از انتشار سه سند راهبردي امريکا در سال جديد ميلادي؛ يعني سند راهبرد امنيت ملي امريکا، سند راهبرد دفاعي و سند دکترين هستهاي امريکا که در آنها ايران به عنوان يکي از مهمترين تهديدهاي امريکا قلمداد شده بود، دولت امريکا با انتشار گزارش سالانه جامعه اطلاعاتي اين کشور همچون سه سند گذشته با تلاش براي تهديدنمايي فعاليتهاي هستهاي، موشکي، سايبري و نفوذ منطقهاي ايران از هدف امريکا براي تأثير اين تهديدنماييها بر روندهاي داخلي ايران رونمايي و در اين سند با تلاش براي ايجاد تقابل ميان جريانهاي داخلي ايران تأکيد ميکند که: سياستمداران ميانهرو و تندروي ايران در تلاش براي اجراي چشمانداز مدنظر خود براي آينده ايران، به شکلي فزاينده با هم مناقشه خواهند داشت، اين رقابت عاملي کليدي در مشخص کردن اين مسئله خواهد بود که آيا ايران رفتار خود را به نحوي که در راستاي منافع ايالات متحده باشد، تغيير خواهد داد يا نه.»
صريحترين پيام اين گزاره از سند «ارزيابي جامعه اطلاعاتي امريکا» اين است که کاخ سفيد با نااميدي از مهار اقتدار ايران در عرصه موشکي، هستهاي، سايبري و نفوذ منطقهاي تمرکز خود را بر تأثيرگذاري بر چالش داخلي در ايران گذاشته و اميد دارد که از اين طريق بتواند ناکاميهاي عرصههاي ديگر را جبران کند و به همين دليل است که هنگاميکه نامه دکتر احمدينژاد خطاب به مقام معظم رهبري در رسانهها منتشر ميشود، صداي امريکا با ذوقزدگي انتشار اين نامه را يکي از نشانههاي مورد انتظار گزارش جامعه اطلاعاتي امريکا، ارزيابي ميکند.
راهبرد تغيير و فروپاشي ايران از درون اگر چه به عنوان جزء لاينفک راهبردهاي امريکا عليه ايران در طول چهار دهه گذشته و در اشکال مختلف به اجرا درآمده است، اما تمرکز کاخ سفيد بر اين استراتژي در ماههاي اخير و در دوران زمامداري ترامپ به اين دليل است که ايران اسلامي در طول سالهاي اخير توانسته است در عين حفظ و تأمين امنيت داخلي و مقابله با تحريمهاي فلجکننده اقتصادي غرب، راهبردهاي خود در تثبيت اقتدار نظامي و نفوذ و امنيت منطقهاي را نيز پيش برده و سناريوهاي نظام سلطه در طراحي و اجراي جنگهاي نيابتي در منطقه براي شکست و از بين بردن نيروهاي جبهه مقاومت را خنثي و در اين راستا بر اضلاع مثلث غربي، عبري، عربي، شکستهاي متعددي را در منطقه تحميل نمايد. بر اين اساس براي کاخ سفيد و ديگر اضلاع اين مثلث تنها راه باقيمانده، دامن زدن به چالشهاي داخلي ايران با هدف مشغولسازي و در نهايت تغيير نظام سياسي ايران است.
تحرکات دشمنان نظام در اين راستا و در جريان اغتشاشات ديماه گذشته به اوج خود رسيد، به گونهاي که ترامپ متأثر از توهمي که شبکههاي تلگرامي معاند براي او و ديگر سران کاخ سفيد و متحدين منطقهاياش ايجاد کرده بودند در روزهايي که اغتشاشات از سوي عوامل داخلي در چند شهر گسترش يافته بود، به زعم خود براي فروپاشي نظام اسلامي لحظهشماري ميکرد و رسانههاي مرتبط با نظام سلطه دائماً با بزرگنمايي آشوبها خود عملاً در ورطه جنگ رواني خود ساخته گرفتار شده بودند، اما شکست در آن صحنه که خود به فرصتي براي جبهه انقلاب براي بازشناسي ضعفها و آسيبها و براي برخي از سادهانديشان داخلي به عرصهاي براي شناخت بيشتر دشمنيهاي نظام سلطه تبديل شد، سبب نشد که پس از آن عناصر آن مثلث از فتنهانگيزي دست بردارند. تلاش براي بزرگنمايي و دامن زدن به سناریوی کشف حجاب در قالب کمپین «دختران خیابان انقلاب» و یا دامن زدن و حمایت از غائله جنایات داعش گونه فرقه تابنده در خیابان پاسداران و پس از آن باز تکرار و حمایت از جریانسازی احمدینژاد و مشایی و تلاش برای تبدیل آن به چالشی در نظام اسلامی، بیانگر آن است که کاخ سفید در این عرصه نیز همچون عرصه مهار منطقهاي ايران دستش خالي است و شايد به همين دليل است که پس از ناکامي در تأثیرگذاری بر فرایندهای داخلی ایران، با تمسک به تشدید تحریمهای اقتصادی با بهرهگیری از خلأهاي برجام و حتي تهديد نظامي به زعم خود شکست اراده مردم ايران را دنبال میکند. هفته گذشته ژنرال مک مستر مشاور امنیت ملی امریکا در سخنانی در کنفرانس امنیتی مونیخ با اذعان به شکست کاخ سفید در مهار نفوذ منطقهای ایران و اعتراف به اينکه نيروهاي جبهه مقاومت روزبهروز فويتر ميشوند، چاره کار را در تهدید مستقیم ایران میبیند و تأکید میکند که «به نظر ما، اکنون زمان اقدام علیه ایران» فرا رسیده است.
اما در ارزیابی سناریوهای «مشغولسازی از درون» اگرچه هم راستایی آشوبهای دی ماه غائله فرقه تابنده و کمپین کشف حجاب سیاست و مطامع کاخ سفید که با حمایت صریح و بازتاب رسانههای آنها مواجه شده، تعجببرانگیز نیست، اما بازی احمدینژاد در میدان مطلوب دشمنان و تلاش او برای مسئله آفرینی برای نظام اسلامی، در شرایطی مورد استقبال بیگانگان قرار گرفته است که آنها در عین بازتاب این تحرکات علیه نظام اسلامی، همچنان تحقیر او و معدود همراهان باقی ماندهاش را دنبال میکنند و به دلیل اینکه بازی احمدی نژاد هیچ بازتابی در داخل نداشته و او فاقد ظرفیت در درون کشور است، بیگانگان تلاش دارند بازی احمدینژاد را به عرصهای برای مخدوش ساختن چهره نظام در جهان تبدیل کنند.