محمدصادق عابديني
زني ايزدي به همراه فرزند خردسال و برادر شوهر نوجوانش از كشتار و جنايت داعش عليه ايزديهاي عراق گريخته و براي پيدا كردن همسرش كه در تهران است، با يك كاميون راهي ايران ميشود. كامبوزيا پرتوي كه سال گذشته با نگارش فيلمنامه «فراري» سيمرغ بهترين فيلمنامه جشنواره فيلم فجر را به دست آورده بود امسال نيز سراغ فيلمي جادهاي رفت؛ اثري كه گفته شده بود شايد در تركيه ساخته شود. داستان این فیلم همسفري يك زن جوان كرد عراقي جنگ زده با يك پيرمرد كرد ايراني براي پيدا كردن همسرش كه در تهران است، میباشد. مانيفست كارگردان در مواجهه با تهران در ديالوگي از فيلم نمايان ميشود؛ جايي كه پيرمرد راننده از زيباييهاي پايتخت تعريف ميكند، اما تأكيد ميكند كه اگر غريب باشي، تهران شهر بيرحمي ميشود. حضور در تهران و سركشي به محلات مختلف از شمال گرفته تا جنوب و حتي حاشيه شهر براي پيدا كردن مردي كه گويا حلقه گمشده فيلم است، باعث نزديكي زن جوان با پيرمرد ميشود. فيلمساز عامدانه تنوع فرهنگي را به نمايش ميگذارد از كرد كرمانج عراقي تا كرد ايراني، مهاجران افغاني و هموطنان آذري، ولي آنچه بيننده منتظر آن است در فيلم رخ نميدهد. تنها گره فيلم اين است كه شوهر دختر جوان كجاست؟ اما اين گره باز نميشود. از طرف ديگر حضور نيكي كريمي كه در نقش خودش بازي كرده است نيز يك وصله ناجور از آب درآمده است و ديالوگ نچسب و مبتديانه در مواجهه با زن كرد و پرسش«داعش با شما چي كار كرده؟» فضاي مضحكي را به وجود ميآورد. در ادامه نيز بهرغم اينكه عكس يادگاري همسر زن كرد با نيكي كريمي در ساك دستي وي پيدا ميشود، فيلم به دنبال ايجاد فضاي جديتر براي نيكي كريمي و باز شدن گره به دست وي نميرود و عامدانه اين برگ برنده را رها ميكند. كامبوزيا پرتوي كه يكبار ديگر نيز در «فراري» سردرگمي يك غريبه در تهران را روايت كرده بود،اينبار به پايتخت حمله ميكند، اما حملهاي ضعيف و تكراري شده كه حتي به خلق موقعيت جدي و جديدي منجر نميشود. همان طور كه استقبال منتقدان و اصحاب رسانه از فراري در نهايت با جايزه بهترين فيلمنامه براي آن فيلم همراه شد، امسال بايد عدم رضايت منتقدان و رسانههاي سينمايي از فيلم كامبوزيا پرتوي را نشانهاي از توفيق نيافتن اين فيلم براي حضور در جمع بهترينهاي جشنواره سي و ششم دانست.