مدتي است عدهاي به شلتاق و منممنم پرداخته و با استفاده از ضعف عمومي حافظه تاريخي مردم ايران مطالب سخيف و كودكانه و خندهآوري عرضه ميكنند. در دوران رضا شاه و پسر او محمدرضا شاه، نمايندهاي ميلياردر از سوي مردم محلي به مجلس بهارستان در چندين دوره متوالي راه يافت كه نه دولت و نه نمايندگان اصلاً روي او حساب نميكردند، يعني با تمام كابينهها از دوران حاجي مخبر السلطنه، فروغي، جم، متين دفتري در دوران رضا شاه و در ادوار بعد پيوسته موافق بود. تمام لوايح دولت را مورد تصويب قرار ميداد و چند باري كه اجازه صحبت خواست به مناسبت سالروز تولد رضاه شاه يا عروسي محمدرضاه وليعهد با پرنسس فوزيه مصري يا چهارم آبان روز تولد وليعهد و از اينگونه مراسم بود، خيال دولت از طرف او راحت بود و نمايندگان هم كاري به او نداشتند. گاهي او را به نمايندگي برنميگزيدند. چنانكه چند دوره غايب بود، اما چون ميخواست عنوان نمايندگي داشته باشد و بتواند با استفاده از آن مزارع پهناور و كارخانهها و املاك و مستغلات خود را اداره كند با تشبث به والاحضرت شمس، اشرف و غلامرضا دوباره روي صندلي مينشست.
در سال 1349 كه ايران از جزاير بحرين به هر دليلي صرفنظر كرد. هويدا به مجلس آمد و دلايل تن دادن ايران به استقلال بحرين و همهپرسي از 40 خانواده وابسته به شيخ بحرين را شرح داد. در ميان سخنان او آن نماينده دست بلند كرد و با صداي بلند گفت: اعتراض دارم، اعتراض دارم، هويدا سخنان خود را ناتمام گذارد و نگاه تهديدآميز و در عين حال تمسخرآميزي به او كرد و گفت: اين همه سال سكوت كرديد و موافق بوديد، حالا در چنين زماني كه اراده مطاع ملوكانه اقتضا كرده در عالم صلح و دوستي و مسالمت ما دست به چنين كاري بزنيم، اعتراض ميكنيد؟ نمايندگان جرايد كه شاخ درآورده بودند به طرف راهروها دويدند و با تلفن به دفاتر جرايد اطلاع دادند. فلان نماينده كه 10 دوره نماينده بود، با طرح جدايي بحرين از ايران مخالفت كرده است،حتي برخلاف عرف پارلماني سخنان هويدا را قطع كرده است، مخصوصاً جايي كه هويدا گفته بود، بحرين عاقل و بالغ شده و ميتواند خود سرنوشتش را اداره كند. (در جلسه خصوصي حزب ايران نوين گفته بود بحرين دختري است كه به سن رشد رسيده، داريم شوهرش ميدهيم كه انشاءالله به زودی فرزندي هم بزايد.)
خبرنگاران خبرگزاريهاي خارجي همه با اشتياق منتظر پايان جلسه بودند كه نظرات مهمترين نماينده پارلمان را بپرسند. سكوت، سكوت، سكوت براي حفظ موقعيت و مقام و شايد ارتقاي مقام در آينده، در ميان سكوت مجلس و نگاههاي تهديدآميز و ملامتآميز هويدا، آن نماينده مجدداً زبان به سخن گشود و گفت: جناب آقاي نخستوزير اشتباه فرمودند: قصد چاكر اعتراض به سخنراني بليغ حضرتعالي و خداي نكرده ايراد گرفتن به تصميم ملوكانه نبود. اجازه بدهيد اين شعر را بخوانم كه مبادا سوءتفاهمي پيش آيد.
شاها تو نه زمردي و خصمت افعي/ افعي به زمرد نگرد كور شود
منظور من از اعتراض، درخواست عاجزانه از رياست محترم مجلس جناب آقاي مهندس رياضي بود كه دستور دهند پنجرههاي رو به حياط تالار جلسه علني بسته شود تا بنده كه كمي دچار ثقل سامعه هستم، تمام فرمايشات بليغ جناب نخست وزير معظم را بشنوم.
همه مجلسيان خنديدند و در ميان سيل شور و كف زدن نمايندگاني مانند بادمجون و فسنجون و عباس ميرزايي كه هميشه مداح دولت بودند، مجلس استيضاح پنج نفر مخالف را رد كرد و به جدايي بحرين كه حسبالامري بود، رأي داد. برگرديم به موضوع ژن مخصوص يكي از اين صاحبان ژن مخصوص كه پسرش بسيار به آن ميبالد. طي ماههاي متمادي كه از كار مجلس كنوني ميگذرد، در سكوت دائم به سر مي برد و نديدم يك سخنراني مهم در حمايت از مردم و مشكلات آنان و همين رويدادهاي آزاردهنده مردم ايراد فرمايد. از آغاز گشايش مجلس صحبت ايشان بر محور اين فراكسيون يا آن فراكسيون كدام بهتر بوده، است. يك بار نديدم صاحب ژن مخصوص كه در امريكا هم درس خوانده و لابد صاحب اطلاعات علمي و بيشتري از ديگر نمايندگان است، دهان باز كند و مطالبي ايراد فرموده، نمايندگان و مردم را مستفيض كند. يكي، دو روز است به دليل كاري اداري در شهر گشتي ميزنم. بر قاليباف آفرينها خواندم كه در 12 سال دوران تصدي شهرداري چهره تهران را به كلي عوض كرده و آن را به شهري زيبا و آبرومند تغيير داده است. فقط بدگويي از گذشته كه كافي نيست، قاليباف متروي تهران را به پايان رساند. پلهاي مستحكم بزرگ و دهها باغ و بوستان در تهران ساخت. جنوب شهر را از حالت مزبله درآورد. او ژن خاص نداشت، مرد عمل بود. در مورد آیکیو و دارندگان آن نیز سخنان گوینده محترم که روزگاری در کرمان استاندار بود و خدمات زیادی به آن استان کرد مرد سازنده استان شناخته میشد، با وجود اینکه روزی در کرمان سر سفره او نشستهام و شخصاً به او احترام میگذارم، مورد تأیید من نیست. آیکیوی بالا در هر ایرانی مستعدی پیدا میشود و مقتضیات محیط و امکان رشد و نمو است که فرضاً یک جوان روستایی را در حد یک پزشک جراح پروفسور دانشگاههای امریکا ارتقا میدهد و نه روابط فامیلی و امکان دادن به افراد خاص به علت مناسبات خانوادگی. آیکیوی خاص را باید در همه افراد مستعد جامعه شناسایی کرد و به آنها میدان داد و نه به خانوادههای خاص وابسته!