محمد صادق دهنادي
بنيان كودكي و نوجواني هر فردي در خانواده شكل ميگيرد. خانواده جايي است كه در آن افراد ميآموزند، تمرين ميكنند و ثمر ميدهند و تربيت ذوات آسماني نيز از اين اصل مستثني نيست.
حسين(ع) از خانوادهاي است كه خداوند در قرآن كريم از آن با آيه تطهير تجليل كرده است. قرآن درباره اين خانواده ميفرمايد:إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً
اراده خداوند آن بودهاست كه اين خانواده از هر پليدي دور باشد و خداوند آنها را پاك قرار دهد. حال سؤال اينجاست كه مؤلفههاي اصلي پي بيان اين خانواده كه به اين مرحله رسيده چيست و اين بنيان چه مشخصههايي دارد؟ اينجا با جلوههايي از اين اصل باقي و پر بركت آشنا ميشويم.
الف) خدا محوري در نامگذاري
زماني كه به روايتي در سوم شعبان سال چهارم هجري(روايت مشهور ديگري درباره تولد حضرت در آخر ماه ربيع الاول وجود دارد) دومين فرزند خانه اميرمؤمنان به دنيا آمد. در اولين گام تربيت براي نامگذاري قنداقه او را به پدر گرامياش دادند تا نامي براي او برگزيند.
نام همان نشان و بزرگترين آرزوي هر خانواده براي فرزند و نخستين تكليف والدين براي هدايت فرزند تلقي ميشود.
عليبن ابيطالب(ع)، بنا به ايمان راسخ خويش، نامگذاري را به پيامبر سپردند و پيامبراكرم(ص) اين گام نخست را به خدا سپردند. جبرئيل نازل شد و نام فرزند هارون وصي موسي (ع) را براي اين نوزاد برگزيد. شبير يا به زبان عربي همان حسين كه به معناي خلاصه زيباييها و نيكوييهاست.
اين نامگذاري يك معناي بسيار مهم از شكلگيري ارادهها و شخصيتها براي تاريخ به جاي گذاشت. اينكه احترام و تبعيت از رسول گرامي و ارجح دانستن حكم خدا بر سليقه خود، چگونه ميتواند حسن خدادادي بيافريند كه خود سر لوحه زندگي اين نوزاد شود.
ب) رزق حلال و شخصيت
رزق و روزي و مفهوم آن در تربيت فرزند از نكات بسيار مهم است. قديسان خانه وحي، بر خلاف بسياري از آنهايي كه از فعاليت مفيد به بهانه مقدس ماندن متاركه كردهاند و دهان به هر روزي حق و ناحقي باز ميكنند، براي زندگي خود در تلاش هستند، چون ميدانند علاوه بر حسب و نسب هيچ عاملي در شكلگيري يك هويت متعالي از رزق مادي و معنوي حلال و پاكيزه مهمتر نيست.
وقتي سرورآزادگان به دنيا آمدند؛ شايد به دليل تألمات ناشي از غزوه احد و برخي مسائل ديگر مادر ارجمند ايشان شير نداشتند. حضرت رسول(ص) اجازه شير دادن كسي را به اين نوزاد ارجمند ندادند و تا يافتن دو بانوي پارسا و ممتاز براي اين امر مهم
( ام فضل و ام ايمن كه از سرآمدان روزگار بودند) به معجزه با انگشت و زبان اين نوزاد را تغذيه فرمودند.
زندگي زاهدانه اميرمؤمنان نيز سرشار از تلاش براي به دست آوردن روزي بود و مانند بسياري از جنگاوران آن زمان بر پايه غنايم و ساير راههاي سادهتر نبود.
علي(ع) در زمانهاي غير جهاد در نخلستانهاي مدينه كار ميكرد و در زمان فراغت از سقايت و زراعت، به همراهي فاطمه حورا كارهاي خانگي انجام ميداد.
از دوران كودكي سيدالشهدا (ع) چنين روايت شده، اميرمؤمنان براي حضرت زهرا(س) از شمعون يكي از يهوديان متمول مدينه مقداري پشم گوسفند گرفت و آن بزرگواران با دستمزد ريسندگي و آمادهسازي اين پشمها، براي كودكان گرسنهشان غذا فراهم كردند ( كه همان غذا را هم به شرحي كه در سوره انسان آمده در راه خدا ايثار كردند).
روزي يكي از مسلمانان در همين سالها اميرمؤمنان را با كيسهاي بر دوش ديد و از آن حضرت پرسيد كه اين چيست و به كجا ميبري؟ حضرت فرمودند: اين يك نخلستان است. ( كنايه از آن كه براي آباداني زميني هستههاي خرما را براي كاشت ميبرند).
درباره كارهاي دشوار حضرت در دوره سخت محاصره مسلمانان توسط كفار و همچنين فعاليت بدني شديد ايشان در دوران خانهنشيني و تحريمهاي مالي كه به موجب غصب فدك در زمان كودكي امام حسين (ع) انجام شدهبود، قصهها و روايتهاي متأثركنندهاي وجود دارد، اما آنچه مشخص است اينكه بر خلاف بسياري از اصحاب و افراد تازه مسلمان كه از دوره قدرت اسلام يعني بعد از فتح خيبر و فتوحات خلفا، زندگي را با مال و منال بادآورده جنگها گسترش ميدادند و سرانجام مال حرام و رانت آنها را به جنگ جمل در مقابل ولي خدا كشاند، زندگي علي (ع) با اختصار و زهد به سمت و سوي رزق حلال است و اين گونه است كه كمكم در تاريخ بين راه امثال خانواده پيامبر و خاندانهايي مانند زبير و طلحه فاصله ميافتد و اين فاصله يك روز در جمل و يك روز در كربلا اسلام را در مقابل اسلام قرار ميدهد؛اسلامي كه در آن حليت رزق و روزي اصل است و اسلامي كه هيچ نسبتي با اقتصاد و معيشت بزرگان در آن نيست.