کد خبر: 861546
تاریخ انتشار: ۲۰ تير ۱۳۹۶ - ۲۰:۵۰
رابطه «سند زدن موشک» با «غافل‌سازي افکار عمومي از ناکارآمدي‌ها»
«دروغ بزرگ» از جمله تاکتيک‌هاي مورد توجه پائول جوزف گوبلز، وزير تبليغات سال‌هاي نه‌چندان دور آلمان است که بر اساس آن تأکيد مي‌شود براي منحرف کردن افکار عمومي از مسائل اصلي و سرگرم کردن آنها به مسائل دست‌چندم بايد مطالب خلاف واقعي عنوان شود که حداقل تا روزها ذهن جامعه را به خود مشغول كند و از موضوعات مهم فاصله دهد، با اين هدف که مقامات ارشد بدون فشار افکار عمومي و با فراغ بال در جهت دلخواه خود حرکت کنند.
محمد اسماعيلي

«دروغ بزرگ» از جمله تاکتيک‌هاي مورد توجه پائول جوزف گوبلز، وزير تبليغات سال‌هاي نه‌چندان دور آلمان است که بر اساس آن تأکيد مي‌شود براي منحرف کردن افکار عمومي از مسائل اصلي و سرگرم کردن آنها به مسائل دست‌چندم بايد مطالب خلاف واقعي عنوان شود که حداقل تا روزها ذهن جامعه را به خود مشغول كند و از موضوعات مهم فاصله دهد، با اين هدف که مقامات ارشد بدون فشار افکار عمومي و با فراغ بال در جهت دلخواه خود حرکت کنند.
از جمله عبارت‌هاي مشهوري که درباره تئوري «دروغ بزرگ» از سوي سياستمداران ارشد دولت نازی آلمان شنيده مي‌شد و در کتاب نبرد من عنوان شده اين عبارت است: «مردم شکست آلمان در جنگ جهاني اول را به اين دليل پذيرفتند که يهودي‌هاي داراي نفوذ در مطبوعات از اين تکنيک استفاده کردند.»
به باور مقامات آن روز دولت آلمان به کارگيري اين روش نيازمند آن است که ادعاي خلاف واقع چنان خارق‌العاده باشد که هيچ‌کس باور نکند «کسي آنقدر گستاخ باشد که چنين بي‌شرمانه حقيقت را تحريف کند»، آن هم اگر فرد از جمله مقامات ارشد دولت باشد، جامعه به راحتي چنين ادعاي را رد نمي‌کند.
اگر نگوييم طي چند سال اخير، طي ماه‌هاي اخير بارها شاهد بوده‌ايم که برخي از سياستمداران کشور تلاش داشته‌اند با طرح ادعاهاي پر از حرف و حديث خود، از يکسو ذهن جامعه را به مباحث غيرضروري سرگرم و از سوي ديگر زمينه تخريب نظام اسلامي را به واسطه اين اظهارات فراهم كنند تا جايي که رسانه‌هايي نظير بي‌بي‌سي و  وي‌‌ ا ‌ اي، برنامه‌هاي توليدي خود را به اين مسائل اختصاص دهند و با دامن زدن به آن تصويري مخدوش از روابط کارگزاران نظام اسلامي با يکديگر را نشان ‌دهند، به عنوان نمونه رسانه‌هاي فارسي‌زبان وابسته به انگليس و امريکا پس از شليک موشکي سپاه به مقر گروه تروريستي داعش در ديروالزور با برجسته کردن اظهارات بحث‌برانگيز برخي از مقامات دولتي درباره اين اقدام، وجود چالش ميان دولت با نهادهاي انقلاب را به عنوان يک نگراني جدي از آينده سياسي در ايران مطرح و تلاش کردند با سانسور اقدام غرورآفرين سپاه پاسداران، مردم را از وجود چنددستگي در حاکميت اسلامي نگران کنند.
امروز در شرايطي که موج‌سواري رسانه‌هاي وابسته به جريان تجديدنظرطلب و رسانه‌هاي فارسي‌زبان بيگانه از مباحث شکل گرفته درباره حمله به مقر گروه تروريستي داعش در ديرالزور تقريباً به پايان رسيده، بار ديگر فرصتي فراهم شد تا برخي از شخصيت‌ها و رسانه‌هاي داخلي و بيگانه «شکاف در حاکميت اسلامي» را کليد بزنند و اينگونه القا کنند که اصل حمله به مقر گروه تروريستي داعش در سوريه محل اختلاف جدي مسئولان ارشد کشور بوده و اين به معناي وجود چنددستگي در کشور است که هزينه‌زا بوده و مي‌تواند منجر به ذبح شدن منافع عمومي مردم شود.
به راستي چه ضرورتي دارد در شرايطي که مقامات و رسانه‌هاي معتبر بين‌المللي از اقدام سپاه پاسداران به عنوان رفتار اقتدارزاي ايران در منطقه ياد کرده‌اند، اظهاراتي بر پايه تاکتيک‌هاي عمليات رواني به کار گرفته شود و نتيجه آن حرکت کردن در مسير دلخواه نظام سلطه باشد که «تأييد و تثبيت وجود چنددستگي در حاکميت» بوده و مي‌تواند منجر به ايجاد حس نااميدي در بين آحاد مردم نيز شود.
به راستي «برجسته کردن مسائل فرعي به جاي موضوعات اصلي»، «حاشيه‌سازي» و «انحراف اذهان عمومي از کم‌رسايي و ناتواني‌هاي موجود در سطح قوه مجريه» با هدف سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدي در جهت تحقق خواسته‌هاي مردمي با مفاهيم اخلاقی و مختصات ديني ما سنخيت دارد؟
آيا براي جامعه تفاوتي مي‌کند که چه کسي اجازه مکتوب شليک موشک‌ها به سمت سوريه را داده يا آنکه اصل اقدام اقتدارزاي سپاه براي آنها داراي ارزش و اعتبار است؟
تناقض‌هاي ديروز و امروز را چطور مي‌توان تحليل و بررسي کرد، در شرايطي که در مناظرات انتخاباتي آزمايش موشک‌هاي سپاه پاسداران خلاف مصالح عمومي تفسير مي‌شد و به واسطه چنين اظهارات مخدوشي موج گسترده‌اي از تخريب عليه سپاه شکل گرفته و تلاش اين نهاد انقلابي براي ارتقاي سطح دفاعي کشور مقابل منافع قرار بگيرد، اما امروز همان افراد و جريانات «توسعه صنعت موشکي» را به عنوان يک اقدام دولتي- حزبي! معنا کنند؟ آن هم در تريبون عمومي که نه به صلاح منافع عمومي است و نه مي‌تواند تحقق شعارهاي انتخاباتي را تضمين کند.
آيا بهتر نيست به جاي پافشاري روي ادعاهاي خلاف واقع، در جهت شعارهاي اقتصادي- معيشتي مردم متمرکز شد، آن هم در شرايطي که هنوز مردم منتظرند مشکلات آب، ازدواج و محيط زيست کشورشان حل شود و رفاه اقتصادي بر زندگي آنها چتر بگستراند.
آيا طرح مباحث اختلاف‌برانگيز آن هم در تريبون‌هاي رسمي نمي‌تواند زمينه تخريب نظام اسلامي را فراهم كند و «شکاف در حاکميت اسلامي» را از صرف ادعا به مقام اثبات برساند؟
به راستي چطور مي‌توان چنين ادعاهايي را باور کرد که جماعتي سال‌هاست تلاش مي‌کنند سپاه را در مقابل منافع مردم قرار دهند و مادامي که اکثريت جامعه با حمله موشکي سپاه به مقر داعش در سوريه احساس همذات‌پنداري كند آن را اقدامي ملي در جهت تأمين خواسته عمومي تفسير کرد و اقدام سپاه را به نام خود سند زد تا احساس همذات‌پنداري مردم به جهت ديگري غير از سمت سپاه حرکت کند.
تلاش براي طرح مباحث اختلاف‌بر‌انگيز با هدف غافل‌سازي ذهن جامعه از ناتواني‌هاي موجود جهت برطرف کردن مشکلات کشور در حالي است که تا چند صباح پيش، تلاش‌هاي گسترده سپاه در جهت بومي‌سازي صنعت موشکي و افزايش توانمندي‌هاي دفاعي با ابراز جملاتي مخدوش مانند «دنياي امروز دنياي تعامل و گفت‌وگو است نه دنياي موشکي» توسط شخص رهبري نيز با دوگانه
«‌خيانت- ناآگاهي» رد شد.
آيا بهتر نبود برخي از افراد به جاي ابراز سخنان هزينه‌زا براي نظام اسلامي دقت بيشتري در تهيه و تنظيم قطعنامه 2231به خرج مي‌دادند تا طي 20 ماه اخير امريکايي‌ها کمترين تحرکات دفاعي ايران نظير «آزمايش موشکي کشورمان» را به نشست رسمي شوراي امنيت سازمان ملل نکشند و آن را خلاف متن اين قطعنامه تفسير نکنند؟ آن هم در حالي که بر اساس متن قطعنامه، جمهوري اسلامي ايران به مدت هشت سال حتي اجازه تست و شليک آزمايشي موشک‎هاي بالستيک و راهبردي خود که بخش مهمي از قدرت بازدارندگي کنوني کشور را تأمين مي‎کند، نخواهد داشت يا آنکه بر اساس متن همين قطعنامه کشورمان به مدت پنج سال حق خريد يا فروش سلاح را نخواهد داشت؛ «ممنوعيت در فروش تسليحات توسط ايران» که در بند ۶ بخش b از کشورهاي عضو خواسته شده است تا «بايستي تمهيدات لازم را جهت جلوگيري از تأمين، فروش يا انتقال تسليحات يا مواد مرتبط از خاک ايران، توسط اتباع يا کشتي‌ها و هواپيماهاي تحت پرچم خود به عمل آورند.» اين بدان معناست که ايران نمي‌تواند متحدان خود را در منطقه تجهيز کند؛ متحداني مانند سوريه، عراق يا حزب‌الله لبنان. در اين گزاره هم سياست‌هاي منطقه‌اي جمهوري اسلامي ايران به پرونده هسته‌اي گره خورده است.
به راستي تنظيم غيرقابل تفسير برجام و قطعنامه 2231 و ارائه تفسير دلخواه ايران از اين متون در هفته‌هاي اخير، در اولويت کار دولت قرار دارد يا سند زدن يک افتخار ملي؟
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار