به گزارش خبرنگار ما، شامگاه 31 مردادماه سال گذشته بود كه به مأموران كلانتري بيسيم خبر رسيد پسري به نام ميلاد در جريان يك نزاع به قتل رسيده است. هر چند مأموران پليس چند نفر از شركتكنندگان در نزاع را بازداشت كرده بودند، اما معلوم شد كه دو نفر از آنها كه شهاب و وحيد نام دارند، به صورت غيرقانوني كشور را ترك كرده و به تركيه گريختهاند. متهمان بازداشت شده در جريان بررسيها، اتهام قتل را به گردن شهاب يكي از مجرمان فراري انداختند. در حالي كه تحقيقات در جريان بود، يك هفته قبل وحيد از تركيه به تهران بازگشت و خودش را تسليم پليس كرد. او مدعي شد كه در جريان كودتايي كه در تركيه اتفاق افتاده بازداشت شده، اما موفق به فرار از دست پليس آن كشور و بازگشت به ايران شده است. شهاب، آخرين متهم پرونده هم بعد از بازگشت به ایران خودش را تسليم پليس كرد. او روز گذشته به شعبه چهارم بازپرسي دادسراي امور جنايي منتقل شد و مقابل قاضي آرش سيفي مورد تحقيق قرار گرفت. شهاب اتهام قتل را انكار كرد و گفت: قبول دارم كه شب حادثه در نزاع حضور داشتم، اما من مرتكب قتل نشدهام. آن شب من از سمت راست با چاقو به سمت 206 حمله كردم. ضربهاي هم كه پرتاب كردم به آيينه ماشين برخورد كرد و شيشه آيينه شكست، اما ضربهاي را كه به سرنشين ماشين برخورد كرد، نميدانم كه چه كسي وارد كرده است.
او در شرح ماجرا گفت: شب حادثه من، وحيد و مسعود سوار موتور در حال عبور بوديم كه با راننده و سرنشين يك پژو 206 بحثمان شد. وقتي مشاجرهمان بالا گرفت من و وحيد كه تركنشين موتور بوديم، پياده شديم. ما چاقو داشتيم و به ماشين آنها ضربه زديم. راننده 206هم چاقو داشت و به طرف ما چاقو پرت ميكرد كه حادثه اتفاق افتاد. راستش را بخواهيد نميدانم كه چه كسي سرنشين ماشين را با چاقو زد. وقتي بازپرس علت فرار متهم را سؤال كرد، او گفت: من در دعواهاي زيادي شركت كرده بودم، اما هيچ كدام منجر به فوت كسي نشده بود.آن شب وقتي ميلاد مجروح شد، او را به بيمارستان بردند تا اينكه خبر رسيد فوت شده است. خيلي ترسيده بودم؛ چراكه پايم به پروندهاي باز شده بود كه يك نفر به قتل رسيده بود. با دوستانم در اين باره شور كردم و به اين نتيجه رسيدم كه بايد كشور را ترك كنم. وحيد هم با من همنظر بود به خاطر همين قاچاقي از كشور خارج شديم.
شهاب در پاسخ به سؤال بازپرس درباره شرايط زندگياش در تركيه گفت: من و وحيد بعد از دو ماه زندگي در تركيه تصميم گرفتيم تا راهي يونان شويم تا بتوانيم از آنجا خودمان را به آلمان برسانيم. در تركيه با مردي كه در كار جعل پاسپورت بود، تماس گرفتيم و نفري 40 ميليون تومان به او داديم. با پاسپورتهاي جعلي توانستيم خودمان را به يونان برسانيم. آنجا وضعيت به خوبي تركيه نبود؛چراكه پليس به ما مظنون شد و دستگيرمان كرد. وقتي معلوم شد كه اوراق ما جعلي است، ما را به پليس تركيه تحويل دادند. مأموران پليس تركيه هم ما را به مدت شش ماه به زندان انداختند. او درباره شرايط زندانتركيه هم گفت: زندانهاي تركيه به صورتي است كه مليتها را در يك سلول نگه ميدارند. ما 14 ايراني بوديم كه در يك اتاقك محقر نگهمان ميداشتند. از 24 ساعت فقط نيم ساعت اجازه هواخوري داشتيم. در هفته يك بار اجازه حمام كردن با آب سرد داشتيم. شهاب درباره فرارش از زندان هم گفت: توانستم اعتماد يكي از نگهبانهاي زندان را جلب كنم. با 500 هزار توماني كه به او دادم، يك گوشي تلفن همراه و يك اره برايم فراهم كرد.
خيلي زود با ايران تماس گرفتم و از دوستم خواستم با پاسپورتبه سراغمان بيايد. نشاني زندان را در اختيارش گذاشتم. بعد از فراهم شدن شرايط اجراي نقشه، دوستم خودش را به تركيه رساند. ماشيني كرايه كرد و مقابل زندان منتظر ما شد. آن شب توانستم با بريدن ميله پنجره نقشهمان را اجرا كنم. البته به جز من هفت زنداني ديگر هم فرار كردند، اما بقيه ترجيح دادند كه در سلول بمانند و فرار نكنند. مأموران پليس تركيه در اين باره با ما حرف زده بودند كه قصد ديپورت كردنمان را دارند. من نميخواستم ديپورت شوم. ترجيح ميدادم كه خودم را معرفي كنم، بنابراين اين نقشه را طراحي و اجرا كردم.
بعد از اقرارهاي متهم، او در اختيار مأموران پليس آگاهي قرار گرفت.