کد خبر: 836453
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۰:۰۸
نگاهی به فیلم «ماجان» ساخته رحمان سیفی آزاد
روابطی که توی فیلم «ماجان» توسط نویسنده شکل می‌گیرد حتی ضد خانواده هست. روابط مادر با سه فرزندش را دقت کنید یا رفتار شوهر با برادر، زن و بچه‌ها گرفته تا سکانس ته فیلم که شور قضیه را درمی‌آورد.
محسن غلامی(قلعه‌سیدی)
خیلی‌ها این روزها توی این سینما از هر دری وارد می‌شوند تا فیلم بسازند و شاید هم دستی توی نقد ببرند. بالاخره انگار از نوشتن تا ساختن و جلوی دوربین بردن، کار شاقی هم نیست!
این را هم قبول داریم که نمی‌شود بیرون گود نشست و به فیلم‌ها، بد و بیراه گفت مثلا به این بهانه که نقدش کنیم. ولی خب فیلم واقعا اگر فیلم باشد؛ هم مخاطب را سرجای می‌نشاند و هم منتقد را. البته که فیلمساز داخلی‌ساز باید دست روی حس و حال ایرانی‌جماعت بگذارد. برای همین خیلی‌ها برای شروع، سراغ درام و ملودرام می‌روند. عجب فیلم‌هندی‌هایی نیز از توی اینها که درنمی‌آید. توی سینمای ما فت و فراوان هستند از این جنس آثار بی‌حال و بی‌رمق.
بس است و بروم کمی از «ماجان» حرف بزنم؛ با همین حال و هوایی که گفتم. قصه‌ای که خیر سرش دوست دارد با روان آدمی بازی کند ولی تو فکر کن که بتواند! خانواده‌ای که فرزند معلول و به قول خودشان افلیج دارند و یکی این وسط او را پس می‌زند و دیگری قربان صدقه‌اش می‌رود و قس‌علی‌هذه.
از این دست فیلم‌ها در بساط فیلمسازی خودمان کم نداریم و هرکسی جوری روی آن مانور داده. بد نیست البته به شرطی که درست بنویسند و درست نیز بسازند. نه اینکه هی دنبال درآوردن اشک و آه مخاطب باشیم؛ سینما و از این کارها؟ تا یک جایی شاید بشود این نوع ساخت و پاخت را تحمل کرد ولی کم‌کم می‌رسیم به ترکیدن از خنده!
نظر با خودتان است اینکه در «ماجان»، چقدر نقش‌پردازی فرهاد اصلانی و مهتاب کرامتی خوب از کار درآمده؟ به گمان من اصلانی ابدا خوبی همیشگی‌‎اش را ندارد و کرامتی نیز انگار بازی‌اش برای نقشش زیادی‌ست، چقدر حس درونی؟ بدبختی پشت بدبختی از سر و روی این کارکترها که نمی‌بارد فقط برای اینکه حس مخاطب را تحریک کند.
سکانس فینالش نیز که اصلا حالی به آدم تزریق نمی‌کند، یخِ یخ است. پرت کردن کودک در دل آب و بعد تعلیقِ از آب درآوردن او را می‌گویم. دوز اینجور فضاهای مثلا دپرس‌کننده زیادی بالاست و افراطی. پس قبول کنید که مخاطب دیگر ماجرا را باور نمی‌کند. داستان خیلی مصنوعی می‎‌شود؛ شخصیت‌های فیلم شاید جز بچه‌ها، بقیه به دل نمی‌نشینند.
روابطی که توی فیلم «ماجان» توسط نویسنده شکل می‌گیرد اتفاقا نتیجه عکس می‌دهد؛ حتی ضد خانواده هست. روابط مادر با سه فرزندش را دقت کنید یا رفتار شوهر با برادر، زن و بچه‌ها گرفته تا سکانس ته فیلم که شور قضیه را درمی‌آورد. احساس مخاطب نسبت به موضوع کن‌فیکون می‌شود و دم‌دستی ول می‌شود. موسیقی هم که روی مخ است!
یکنواختی داستان حرص‌درآر است واقعا؛ صرفا از این نقش به آن نقش است برای گذران تایم فیلم. قصه لخت فیلمنامه که عمدتا دور سر کارکتر مهتاب کرامتی می‌چرخد، کم است پس اتفاقی، خرده داستنکی چیزی این وسط جایش حسابی خالی‌ست. بنابراین معتقدم که «ماجان» برای سینما و تایم یک ساعت و خرده‌ای خیلی زیاد است. از همه مهمتر اینکه داستان عجیب جذابی ندارد. مخلص کلام همین است نه داستان و نه کارگردانی و نه پلان‌های نویی.
نمی‌دانم چرا فیلمسازان ما یادشان می‌رود کلماتی مثل جذبه، تعلیق، معما و غیره باید توی داستان باشند وگرنه با هر قصه دم‌دستی، مخاطب از دست می‌رود. فکر نکنید که با دوتا بازیگر چهره مثل همین ماجانی که ازش حرف زدیم نیز گول می‌خورد؛ که نمی‌خورد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار