گزارش جامع بخش خبري 20:30 را درباره جشنواره برلين که دو شب پيش از شبکه2 پخش شد، بايد نمونهاي موفق از اين دست قلمداد کرد. در اين گزارش خبري براي اولينبار تصاويري اختصاصي از خانم آنكه لويكه به نمايش درآمد كه نشان ميداد اين نماينده جشنواره برلين كه هر سال به ايران ميآيد با بعضي از فيلمسازان ايراني كه عمدتاً جوان هستند، نشستهاي خصوصي در اماكن مختلف داشته است. اشاره دقيق به زواياي مختلف سياستهاي جشنواره برلين و حضور چمداني در ايران در اين گزارش جالب توجه بود.
مضامين تلخ اجتماعي در آثار سينماي ايران در دولت يازدهم رشد چشمگيري يافته و همين مسئله سبب شده که جشنوارهاي مثل برلين به روشهاي غيرمتعارفي براي شرکت دادن آثار ايراني دست بزند. در واقع اميد در مضامين سينمايي توليد شده در دولتي که شعار تدبير و اميد را در موسم انتخابات براي خود برگزيده بود کمرنگتر شده و جاي آن را مضامين تلخ و منفي گرفته است.
شايد سابقه نداشته باشد که رئيس جشنوارهاي غربي به سياسي بودن جشنوارهاي که برگزار ميکند، اعتراف کند اما اين اتفاق درباره جشنواره فيلم برلين افتاده و «ديتر کاسليک» سال گذشته به صراحت به اين نکته اشاره کرده که گرايش اين جشنواره براي انتخاب و جايزه دادن به آثار سينمايي سياسي است. البته حرف کاسليک با عملکرد جشنواره برلين بهطور کامل منطبق است. برليناله همواره عطش و ولع خاصي به حضور آثار ضدملي از ايران و ساير کشورهايي که احياناً به لحاظ فرهنگي تفاوتهايي با تفکر غرب دارند، نشان داده است. به عنوان مثال، جعفر پناهي فيلمسازي است که گرايشات ضدميهني او باعث شده از سوي محاکم قضايي براي مدت چند سال از ساخت فيلم محروم شود، با اين حال اين کارگردان دو سال پيش بهطور مخفيانه اقدام به ساخت فيلمي با گوشي موبايل کرده و جشنواره برليناله نيز در همان سال يکي از جوايز مهم خود را به اين فيلم موبايلي تقديم کرد. ديتر کاسليک، رئيس جشنواره بينالمللي برلين به هنگام افتتاحيه فيلم تاکسي تصريح کرد: پافشاري جعفر پناهي به ادامه فيلمسازي بهرغم ممنوعيتها حقيقتاً ستودني است.
تشويق به ساخت مضامين منفي
تشويق فيلمسازان جوان ايراني به توليد آثاري که در آن نقاط ضعف کشور و جامعه زير ذرهبين قرار ميگيرد نکتهاي است که جشنواره برلين طي سالهاي اخير بسيار روي آن تمرکز کرده و از روشهاي غيرمتعارفي نيز براي اين منظور استفاده ميکند. روش چمداني از جمله اين روشهاست که آنکه لويکه، عضو هيئت انتخاب و مشاور بخش ايران جشنواره فيلم برلين و تحصيلکرده رشته حقوق اقدام به آن ميکرد، اما امسال با هوشياري مسئولان با چمدان خالي راهي کشورش شد.
مدل چمداني
روال شرکت فيلم در جشنوارههاي مختلف از اين قرار است که فيلمساز نسخهاي از اثر خود را از طريق اينترنت يا به طرق ديگر به دبيرخانه جشنواره ارسال ميکند و آنها پس از بازبيني نسبت به پذيرش يا نپذيرفتن اثر اعلام نظر ميکنند، اما جشنواره فيلم برلين چند سالي است که روش ديگري را برگزيده بود و ترجيح ميداد با گسيل نماينده خود به ايران و حضور فيزيکي وي اقدام به گزينش آثار کند و در نهايت هم فيلمها را با چمدان از ايران خارج ميكرد. آنکه لويکه هر ساله چند ماه پيش از برگزاري جشنواره برلين به ايران ميآمد و طي جلساتي که با فيلمسازان جوان ترتيب ميداد به آنها نکاتي را براي بهتر ديده شدن فيلم و شانس جايزه گرفتن آموزش ميداد و با رابطه نزديکي که با آنها برقرار ميکرد به نوعي به مضامين سينماي ايران خط ميداد.
نماينده جشنواره برلين فيلمهايي را انتخاب ميکرد که بعضا نه تأييديه قانوني از وزارت ارشاد داشتند و نه مجوز اکران و بدون اطلاع مسئولان وزارت ارشاد اين فيلمها را در جشنواره شرکت ميداد تا جايي که حتي صداي برخي مسئولان فرهنگي را هم درآورد. سخنگوي وزارت ارشاد در مقطعي به اين مسئله واکنش نشان داد و گفت که اين آثار اغلب انتقادي نيست و عناد در آن مشاهده ميشود.
صداي پاي سياست در هنر
حجتالله ايوبي نيز همان زمان طي نامهاي با عنوان «صداي مهيب پاي سياست را در جشنواره برلين ميشنوم» با اظهار تأسف از گفتههای رئيس جشنواره برلين نوشت: «متأسفم از اينکه شما به بهانه فيلم کارگرداني که به موجب قانون کشورش فعلاً نميتواند فيلم بسازد (گرچه دارد ميسازد) ميخواهيد همه را سوار تاکسي سوءتفاهمهاي تازهاي عليه مردم ايران کنيد، اما خوشبختم اعلام کنم که سازنده فيلم «تاکسي» بهرغم آنچه در جشنواره برلين گفته شد، در ايران سوار بر قطار پرشتاب زندگي خويش است و از همه مواهب زندگي آزادانه خود برخوردار است. به عنوان رئيس سازمان سينمايي ايران، از کار نکردن هيچ سينماگري خرسند نيستم، اما اين را نيز خوب ميدانم که تسليم در برابر قانون تنها راه کاميابي هر ملتي است. من هم مانند ميليونها علاقهمند به سينما، صداي مهيب پاي سياست را در جشنواره برلين ميشنوم. من هم مانند همه آنها دوست داشتم برلين يادآور فرهنگ و هنر باشد، اما گويي شما سياست را بر هنر ترجيح داديد. صداي پاي سياست ميآيد و آجرهايي که در جشنواره شما روي هم قرار ميگيرد به سرعت ديوار برلين تازهاي بر گرد جشنواره شما خواهد کشيد. ديواري که ميتواند به مراتب بلندتر از ديوار چين باشد؛ سياست يعني جدايي؛ يعني ديوار برلين... و فرهنگ و سينما، اما يعني برچيدن پرچينها و ديوارها...»
البته خوشبيني مسئولان سينمايي طي ادوار مختلف و نبود سياستهاي راهبردي منطبق با روح انقلاب اسلامي را بايد ريشه چنين مشکلاتي دانست و اين خوشبيني همچنان در نامه رئيس سازمان سينمايي نيز ديده ميشود. توسعه سينماي موسوم به هنر و تجربه با مخاطب خاص اصولاً با سينمايي که به لحاظ محتوايي به مضامين تلخ گرايش دارد، منطبقتر است و اين رويکرد در سازمان سينمايي دولت يازدهم با جديت دنبال ميشود.
اما جشنواره برلين به مضامين ديگري هم امتياز ميدهد. روي خوش جشنواره برلين به همجنسبازان و فرقههايي چون فمنيسم جزو گرايشهاي پررنگ اين جشنواره محسوب ميشود؛ دقيقاً همان اهرم فشار حقوق بشري غرب عليه ايران. شيرين نشاط، فيلمساز فمنيست ايرانيالاصل جزو مهمانان تکراري اين جشنواره است و حتي در مقطعي تا هيئت داوران آن هم راه يافته است. فيلمساز همجنسباز ايراني ديگري نيز که آثار خود را به اين موضوع اختصاص داده يک دوره در هيئت داوران جشنواره برلين قرار گرفته است.
فيلم اجتماعي چيست؟
توسعه و ترويج فيلمهاي تلخ که بخشي از معضلات اجتماعي را با رويکرد نهچندان دلسوزانه و از سر درد جلوي دوربين ميبرند، مسئلهاي است که طي سالهاي اخير در سينماي ايران زياد ديده ميشود و تمايل جشنوارههاي غربي به چنين آثاري را بايد ريشه اين رشد منفيگرايي در سينماي ايران دانست. اخيراً صالحي اميري، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در ديدار با سينماگران به اين نکته اشاره کرده بود که سينما ميتواند در حل معضلات اجتماعي نقش داشته باشد. اين نکته درستي است، اما مشکل اينجاست که سينماي ايران طي سالهاي اخير نهتنها در کاهش ناملايمات اجتماعي نقش نداشته بلکه در ترويج و انتشار بداخلاقيهاي اجتماعي نيز سهم عمدهاي بازي کرده است. تمرکز بر نقاط منفي جامعه و به زير ذرهبين بردن زشتيهاي جامعه و انتشار آن از طريق سينما نهتنها به از ميان برداشتن مشکلات منجر نشده بلکه فضايي تيره و تار و نااميدانه از جامعه ايراني ترسيم و اينگونه القا ميکند که هيچ راه برونرفتي از مشکلات وجود ندارد. همين نگاه است که طمع جشنوارههاي خارجي فيلم را افزايش و مطالبه محتواي تلخ و نااميدانه آثار را افزايش ميدهد. امسال آنکه لويکه با چمدان خالي راهي کشورش شد. اميد که تدبير مسئولان سينمايي در سالهاي آتي منجر به رويش فيلمسازاني شود که اميد در آثارشان نقش محوري داشته باشد و هيچ چمداني به طمع انباشته شدن از آثار منفيگرا راهي ايران نشود.