امروز خيليها از تحصيلكردههاي مذهبي گرفته تا روشنفكران دانشگاهي وقتي ميخواهند در مورد ارزشها حرفي بزنند ناگزير به سخنان سيدمرتضي آويني گريز ميزنند و از جادهاي كه آويني براي متفكران مذهبي ساخته عبورميكند تا كلامشان مقبول بيفتد، اما سيدمرتضي آويني كه بود؟! كه حالا برسردر برخي دانشكدهها و مراكز تحقيقاتي اسم او را ميبينيم وعدهاي به قول حسن عباسي ژست ظاهري او كه متعلق به دهه ۶۰ است را به خود ميگيرند تا رنگ و بوي آويني داشته باشند. اما بهراستي راز مانايي و جاوداني آويني در چيست؟! او كه تحت تأثير انقلاب اسلامي به يكي از بسيجيهاي مخلص و انقلابي خميني تبديل شده بود به قول خودش: «زماني در دوران دانشگاه ريش پرفسوري و سيبل نيچهاي ميگذاشت، در كافيشاپ دانشگاه قهوه اسپرسو ميخورد و كتاب «انسان موجود تك ساختي» هربرت ماركوزه را بيآنكه آن زمان خوانده باشد طوري در دست ميگرفت و تا ديگران جلد آن را ببينند و پيش خودشان بگويند: عجب! فلاني چه كتابهايي ميخواند، معلوم است خيلي ميفهمد»، با دم مسيحيايي حضرت روحالله جاني دوباره گرفت و متحول شد؛ آن مرجع عاليقدر و بيادعا از آويني و امثال او مرداني ساخت كه صنه تنها براي اين انقلاب، بلكه براي حفاظت از ارزشهاي اسلامي از آبرو خود هم مايه گذاشتند. مصداق اين شاه بيت حافظ شيرازي كه ميگويد:
دست از مس وجود چو مردان ره بشوي
تا كيمياي عشق بيابي و زر شويآنقدر او را نشناختند كه وقتي ميخواست مفاهيم انقلاب اسلامي را در آثار سينماي ايران پيدا كند مدعيان روشنفكري امروز كه تندروهاي متعصب آن روز بودند به برچسبهاي مختلف او را انگ ميزدند و ميآزردند؛ براي مثال به گفته وحيد جليلي: آويني فيلم «عروس» را با اينكه در زمان خود نوعي تابوشكني سينمايي بود تأييد ميكرد زيرا از نظر او كارگردان در فيلم به مسائل اجتماعي نگاه تازهاي داشت و با استفاده از تكنيكهاي فيلمسازي، فيلم خوبي ساخته بود اما خيلي از متعصبان كه فكر بسته و محدودي داشتند به او كنايه ميزدند كه تو خود عروس فيلم را دوست داري نه فيلم عروس! و با چنين حرفهاي كوتهبينانه و نيشداري او را ميآزردند. در آن زمان اين قشر افراد براي سيد مرتضي كار را به جايي رسانده بودند كه گفته است: «در جمهوري اسلامي آزادي براي همه هست الا حزب اللهيها.»
آويني را تا آنجا كه ميشد زدند و با كنايههاي دو پهلويشان عليه او گفتند و نوشتند تنها به دليل اينكه خود او ديگر عوض شده بود و با كامران آويني سالهاي قبل از زمين تا آسمان فرق داشت. (اسم سيد مرتضي آويني قبل از انقلاب كامران بوده است) او انقلابياي شده بود كه سعي ميكرد به تبعيت از مرادش امام خميني(ره) براي تحول دروني خود و ديگر انسانها تلاش كند. دكتر عطاءالله اميدوار از دوستان شهيد آويني در جايي گفته است: «براي مثل من كه گذشته آويني را ديدهام معتقدم كه اگر انقلاب چند معجزه داشته باشد، من به شخصه آويني را معجزه تمام عيار اين انقلاب ميدانم و تحول شگفتانگيزي كه فكر ميكنم بينظير است. البته او در همان دوران هم روح سادهاي نداشت و شخصيت پيچيدهاي داشت.»
سيد مرتضي آويني مردي فراتر از زمان خود بود كه كمتر كسي او را درك كرد و شناخت و حقيقتاً با وجود فعاليتها مؤثري كه داشت در زمان خودش مظلوم بود. دكتر صادق كوشكي در يكي از سخنرانيهاي خود ميگويد: آثار ناب آويني درباره جنگ و دفاع مقدس كه گوياي حقايق جنگ بود تعمداً در انبارهاي آن زمان صدا و سيما آرشيو شد و به بهانه اينكه روحيه جنگ وخشونت را ميان مردم و نسل جوان بعد از جنگ رواج ميدهد اجازه پخش ندادند تا در اثر فضاي نامطلوب خيلي از آن از بين رفت.
متعصبان تنگنظر كار را به آنجا رساندند كه وقتي پايش روي مين رفت همانطور كه در فيلم مستندش هم هست، ميگويد: مرا همين جا بگذاريد. او كه معتقد بود انقلاب ايران با خيزش اسلامي در جهان صادر شده است، مستند «خنجر و شقايق» را در اوج درگيريهاي بوسني ساخت اما به خاطر همان سريال مستند نيز او را به باد تهمت و افترا زدند. خيليها امروز حسرت نبود آن تئوريسين و كارشناس سينما و رسانه را در اين بحبوحه جنگ رسانهاي امروز ميخورند ولي بايد بپذيريم كه هنوز عدهاي تنها تيپ و ظاهر آويني را دنبال ميكنند و كمتر به تفكرات و انديشههاي او ميپردازند. قدر آويني را خيليها وقتي فهميدند كه امام خامنهاي در وصفش پيام دادند و او را سيد شهداي اهل قلم خواندند. قدر آويني را وقتي فهميدند كه دوستان و شاگردانش همچون يوسفعلي ميرشكاك، مسعود فراستي، رضا برجي، مرتضي شعباني و نادر طالبزاده او را به مردم معرفي كردند چه آنكه اگر آويني نبود نه طالبزاده، طالبزاده ميشد و نه رضابرجي، رضا برجي براي مردم شناخته ميشد و امثالهم زيرا او بود كه در عمل به آنها گفت چگونه و چرا مسير زندگي خود را تعيين كنند. هنوز ردپاي آويني پس از سالها در نظام جمهوري اسلامي وجود دارد زيرا هنوز آثارش تازه و به روز هستند و منتشر ميشود و علاقهمندان راه او، پيرامون شاگردان و دوستانش جمع ميشوند.