اغلب شهرهای ایران دارای این ویژگی هستند که قدیمیترین و مورد توجهترین بنای آنها معمولاً مساجد و اماکن مذهبی قدیمی آن شهرهاست (بر «معمولاً» تأكيد دارم چون استثناهایی هم وجود دارد ولی غالباً به این شکل است).
ولی آیا فکرش را کردهاید که حدود ۱۰۰ سال بعد اگر کسی به یکی از شهرهای ایران برود و سراغ ابنیه تاریخی آن دیار را بگیرد نشانی کدامیک از بناها را به او میدهند؛ شاید ساختمان فخیمه سرپرستی شعب بانک فلان یا ساختمان مجلل مرکزی بانک بهمان یا شعبه فوقآنلاین و ۷۲۴ بانک چی چی یان مملو از آثار معماری غربی (اینجا هم خیلی شهرش فرقی نمیکند، این آفت رفته رفته همهگیر میشود).
بله! تمامی این ساختمانهای امروزی در آینده قرار است به آثار تاریخی و ارزشمندی (!) بدل شوند؛ یعنی بناهای تاریخی ما طی این چند قرن قرار است از مسجد و امامزاده به بانک و مؤسسه مالی و بیمه تغییر کنند. آیندگان درباره ما چه فکر خواهند کرد؟ ما درباره گذشتگان که از خود مساجدی با آن شکوه و جلال را به جا گذاشتهاند خیلی آنچنان که در خور و شایسته است حرف نمیزنیم، آیندگان با این شیوه رفتاری ما، با این شیوه توجه به مادیات صرف، درباره ما چه فکری میکنند؟ ما آنقدر به فکر پول و سهام و دلار و سپرده و وام و مسائلی از این دست هستیم که فقط به بانکها مجال ساخت بنا و خودنمایی میدهیم و از مساجد و بناهای مذهبی غافل ماندهایم، بله غافل ماندهایم! به گفته یکی از کارشناسان معماری اسلامی، دانش ساخت گنبدهای آجری مساجد از بین رفته است یا در حالت خوشبینانه، آدم طراح و اجرا کننده آن را نداریم و خیلی هنر کنیم با آهن و بتن میسازیمش! دانشی که مال ما بوده و هنر چیدن آجرها بدون هیچ گونه پایه و ستونی را هنرمندان آن زمان برای مقدسترین مکان خرج میکردند.
چند وقت پیش یکی از سایتهای خبری آماری تکان دهنده را منتشر کرد(تکان دهنده حداقل برای جامعه مسجدیها) و آن اینکه تعداد مساجد روسیه بیش از ۴ هزار و تعداد مساجد امریکا در سراسر ایالات پنجاهگانه بیش از ۲۱۰۰ مسجد است. این آمار تازه مربوط به دو کشوری است که اولی نماد دنیای کمونیست و دیگری نماد لیبرالیسم و تمام ایسمهای ضد دین است. این آمار واقعاً جای فکر دارد، درست است که تعداد مساجد ما خیلی بیشتر از این آمار و ارقام است و این اعداد توان تنه زدن به تعداد مساجد ما را ندارند ولی به قول آقای قرائتی اگر تمام مردم ایران بخواهند همگی با هم یک روز نماز خود را در مسجد بخوانند هرگز عملی نخواهد شد چون ما آنقدر مسجد نداریم (یعنی آن ۷۰ هزار مسجد کفاف ما را نمیدهد). اگر ما به اندازه کافی مسجد داشتیم شاید در بین تمام آنها، مساجد فاخری که بعدها به آنها افتخار کنیم و آن را یادگاری برای آیندگان بگذاریم خلق میشد. این سخنان برایام القرای جهان اسلام و شیعه جای بسی تأمل و تأسف دارد.
ما مصلایی نمیخواهیم که گنبد و منارههایش رکورددار و «ترین» در جهان باشد که توجه به این مسائل چندان سنخیتی با اسلام ناب ندارد. با وجود این، آنقدر در تکمیل پروژه مصلی امام خمینی(ره) دست دست کردیم که تمام رکوردهای در نظر گرفته شدهاش توسط مساجد اندونزی و مالزی و مسجد شیخ زاید ابوظبی(سال ۲۰۰۸ میلادی) فتح شد.
ما یک مکان درست و درمان میخواهیم برای اقامه نماز عید فطر و جمعه، نه برای برپایی نمایشگاه بهاره و پاییزه. جالب است نمایشگاه بهاره در مصلی، مسابقه قرآن در محل اجرای کنسرت برج میلاد و نماز جمعه در دانشگاه برگزار میشود. هیچ چیز سر جای خودش نیست.
واقعاً کسی به فکر افرادی که همیشه مجبورند در جوی آب خیابان قدس تهران، نماز جمعه بخوانند، است؟! البته دوباره تأكيد میکنم که یک مکان درست و درمان هم ما را بس است، ما به براق بودن سنگهای گرانیت و مرمر که تصویر خودمان را در آنها ببینیم دل نبستهایم، ما به امیدی دیگر میآییم.
اصلاً مثل اینکه نیمه کاری و تعلل در اتمام پروژهها دارد پای ثابت تمامی مساجد، حسینیهها و امامزادههای تازهساز یا بازسازی شده میشود. همین که بنا بالا آمد و چارچوبی به خود گرفت، یادمان میرود که باید تکمیلش کنیم، نمونه مهم این موضوع حرم مطهر امام رضا(ع) است. تا کی باید لاک پشتی کار کرد تا طرح توسعه حرم تمام شود؟ هنوز که هنوز است، پس از سالها و صرف میلیاردها تومان اعتبار، خیلی از دیوارهای صحنهای بیرونی و صحن جامع، تیرآهن است و گویا قرار نیست آجر روی آن بیاید چه رسد به نما و کاشی!
یکی دیگر از ایرادهای اساسی در این پروژهها، تغییرات ناگهانی و غیرضروری و غیرکارشناسی است. به گفته حسین قدیانی کسی دیگر نمیتواند حدس بزند که گنبد حرم امام خمینی (ره) در آینده چه تغییری خواهد کرد!
در آخر باید بگویم همین چند بنای مذهبی و مسجدی را که قرار است برای قرنها و دهههای بعد از خودمان به عنوان ابنیه تاریخی به یادگار بگذاریم(که گمان نمیکنم در رقابت با ساختمانهای پول محور، مجالی داشته باشند) حداقل تکمیل شده باشد، تا راویان و کارشناسان در آینده مجبور نباشند به بازدیدکنندگان بگویند: «مصلی نیمه کاره تهران را درحال مشاهده هستید که متأسفانه مسئولان آن موفق به اتمام آن نشدند. این بنا مربوط به سال. . .»