کد خبر: 469335
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۳۹۱ - ۰۶:۰۰
چالش‌هاي پيش روي موسيقي اصيل ايراني در گفتگوي «جوان» با همايون خرم؛

ياسر يگانه- اميراميري: اين قطعات با تمام نسل‌ها ارتباط برقرار مي‌كنند و انگار تاريخ مصرفشان براي همه دوران است. همايون خرم از آهنگسازاني است كه ساختن چنين قطعاتي را در كارنامه خود دارد. اين آهنگساز و نوازنده ويولن قطعاتي چون «تو ‌اي پري كجايي»، «ز ورق شكسته» و «امشب در سر شوري دارم» را آهنگسازي كرده است. او محضر استادان بزرگي چون ابوالحسن صبا را درك كرده و همين امر موجب شده است درك عميقي از دستگاه‌هاي موسيقي ايراني داشته باشد.

چگونه وارد عرصه موسيقي شديد؟ 

۱۱ سالم بود، زماني كه با آتش زدن چوب غذا مي‌پختند، من چوب‌هاي صافي را كه در ميان هيزم‌ها بود كنار هم قرار مي‌دادم و سيم‌هايي به آنها وصل مي‌كردم و با آن صداهايي توليد مي‌كردم. پس از مدتي مادر و پدرم در سفري كه داشتند يك ني لبك براي من هديه آوردند و من پس از مدت كوتاهي آن را به صدا در آوردم و حتي يكي از آهنگ‌هاي آن دوره را با همين ني لبك نواختم. مادرم به سفارش آشپزي كه در خانه ما كار مي‌كرد ويولني به صورت اسباب بازي برايم خريد، البته يك ويولن واقعي نبود و تنها يك اسباب بازي براي سرگرم كردنم بود. در صورتي كه امروزه ويولن‌هاي يك دوم، يك چهارم و. . . براي كودكان وجود دارد. پس از آن يكي از دوستان خواهرم كه با ما آشنايي و ارتباط صميمانه‌اي داشت به مادرم گفت همايون استعداد خوبي دارد و بهتر است او را به كلاس موسيقي بفرستيد و اتفاقاً ابوالحسن صبا نيز در نزديكي خانه ما به فاصله دو خيابان، ويولن تدريس مي‌كرد و از طريق دوست خواهرم به كلاس استاد صبا راه يافتم. با وضعيت آن زمانه كه وسايل ارتباطي چنداني وجود نداشت شايد اگر كلاس استاد صبا در نزديكي خانه ما نبود من از اين استاد محروم مي‌شدم و شايد هرگز به سمت موسيقي نمي‌رفتم.


نخستين اركستري كه در آن ويولن نواختيد كدام اركستر بود؟ 

اركستر ابراهيم منصوري نخستين اركستري بود كه در آن همنوازي با اركستر را تجربه كردم البته در اين اركستر ابتدا تكنواز ويولن بودم كه بعدها همنوازي با اركستر را آغاز كردم كه همين امر موجب شد نواختن در اركستر را بياموزم كه بعدها در زمينه آهنگسازي بسيار برايم مفيد واقع شد. 

با توجه به اينكه شما سال‌ها در محضر استاد ابوالحسن صبا بوديد و از ايشان بسيار آموختيد، به نظر شما مهم‌ترين ويژگي ابوالحسن صبا در چه چيزي نهفته بود؟ 

خاطره‌اي از استاد صبا را بيان مي‌كنم كه تا حدودي پاسخي است به پرسش شما. در سال‌هايي كه در دبيرستان رشته رياضي را مي‌خواندم كمتر به راديو مي‌رفتم اما كلاس‌هاي استاد صبا را همچنان ادامه مي‌دادم، پس از اينكه نواختن رديف‌هاي موسيقي ايراني را نزد استاد صبا تمام كردم به ايشان گفتم اكنون بايد چه كنم؟ در پاسخ گفت: هيچي، رديف‌ها را نواختي! 

لحن صحبتش به گونه‌اي بود كه مي‌خواست بگويد نكته مهمي باقي مانده است به همين دليل اصرار كردم كه اكنون بايد چه كنم؟ استاد صبا در پاسخ گفت: آن چه باقي مانده معرفت موسيقايي است كه بايد به آن دست‌يابي. پس از آن استاد صبا معرفت موسيقايي را برايم آشكار كرد و طي جلسات بسياري دستگاه‌هاي موسيقي ايراني را برايم توجيه كرد و اين كار را با دستگاه همايون آغاز كرد. 

توجيه دستگاه‌هاي موسيقي ايراني را به چه صورتي انجام مي‌داد؟ 

توجيه دستگاه‌هاي موسيقي ايراني توسط استاد صبا مرحله اصلي يادگيري براي من بود. استاد صبا در اين رويه گوشه‌هاي موسيقي ايراني را برايم مرور كرد و ارتباط تك تك اين گوشه‌ها را با هم برايم تشريح مي‌كرد، گذر از گوشه‌اي به گوشه ديگر و توضيح خاصيت هر گوشه و هر دستگاه مرحله ديگري از توجيه دستگاه‌هاي موسيقي ايراني بود كه اين كار پايه‌هاي موسيقايي را در من محكم كرد. براي مثال مخالف سه‌گاه را برايم توجيه كرد كه در اين گوشه چه بايد كرد و از كجا بايد شروع كرد و همين درك عميقي كه از مخالف سه‌گاه برايم به وجود آمد موجب شد سال‌ها بعد بسياري از آثارم را در مخالف سه گاه بسازم كه «رسواي زمانه منم» از اين نمونه بود. بتهوون مي‌گويد: استاد، استاد مي‌سازد. اين بدان معناست كه انسان اگر استاد خوبي داشته باشد مي‌تواند سازنده آثار خوبي باشد و به راستي صبا در تمام زمينه‌ها نمونه كامل استادي بود و شايد به همين دليل باشد كه تمام كساني كه در نزد او موسيقي آموختند بعدها حرف‌هاي بسياري براي گفتن داشتند. 

پس از انقلاب و براي مدتي، شما و برخي از هم‌دوره‌هايتان كم كار بوديد. ازآن دوران بگوييد؟ 

من هميشه عاشق موسيقي بودم و هيچ گاه از آن جدا نبودم ولي نحوه بروز اين عشق در زمان‌هاي مختلف متفاوت بوده است و من در سال‌هاي پس از انقلاب با توجه به وضعيت آن زمانه سعي كردم عشق به موسيقي را از راه تدريس موسيقي بروز دهم و در اين زمينه شاگردان بسياري تربيت كردم كه اكنون براي خود استادان خوبي هستند و اكنون نيز شاگرداني داريم كه كم‌كم بالنده مي‌شوند. من به شاگردانم هم مي‌گويم كه هرگز تدريس را فراموش نكنيد. 

آثاري كه شما قبل از انقلاب و بعد از انقلاب آهنگسازي كرده‌ايد، بيشتر براي صداي آقايان بود. ويژگي اين نوع آهنگسازي كه منحصراً براي يك نوع صدا ساخته مي‌شود، چيست؟ 

موسيقي چهار بخش صدايي دارد كه عبارتند از: سوپرانو، آلتو (كه صداي بيشتر خواننده‌هاي زن ما آلتو است حال يك پرده بالا يا پايين‌تر)‌، تنور (كه خوانندگان مرد ما صدايشان در بخش تنور قرار مي‌گيرد) و صداي باس كه بيشتر مختص گروه‌هاي كر است و ما در موسيقي ايراني صداي باس نداريم، بر همين اساس قبل از انقلاب آواز‌ها را مردان مي‌خواندند و تصنيف‌ها را زنان اجرا مي‌كردند و به همين دليل بود كه بيشتر تصنيف‌هايي كه من آهنگسازي كردم بر اساس صداي آقايان نبود و آواز‌ها را براي آقايان مي‌ساختم البته من روي صداي دو سه نفر از آقايان نيز كار كردم كه «تو ‌اي پري كجايي» را براي حسين قوامي ساختم و همچنين نخستين تصنيف را براي محمدرضا شجريان، من نوشتم كه «اي غم بگو با جواني‌ام چه كردي» نام داشت. 

چه انگيزه‌اي باعث شد آثارتان را پس از انقلاب با صداي خوانندگان جديد ضبط و منتشر كنيد؟ 

روزي مدير يك شركت انتشار موسيقي به همراه محمد اصفهاني به سراغ من آمدند و پيشنهاد دادند برخي از آثار من را با صداي محمد اصفهاني اجرا و منتشر كنيم. پيش از اين يكي دو تا از كارهاي محمد اصفهاني را در راديو شنيده بودم و در آن ديدار اصفهاني برخي از آثار من را خواند و زماني كه صداي خوب و رساي او را شنيدم و همچنين هنگامي كه ديدم شناخت درستي از شعر نيز دارد موافقت كردم. ناشري كه در آن ديدار حضور داشت به من گفت: اگر اين آهنگ‌ها دوباره اجرا نشوند ممكن است به مرور زمان فراموش شوند و شما بايد اين آثار را به گوش جوانان برسانيد و براي آنها بيان كنيد كه چه كرده‌ايد و قضاوت را به عهده خود جوانان بگذاريد. به هر حال موافقت من را جلب كردند و خود من بر تمام مراحل ضبط و اجرا نظارت داشتم چون برخي از ريزه كاري‌ها وجود دارد كه تنها آهنگساز مي‌تواند به آنها پي ببرد. اصفهاني براي اين كار بسيار زحمت كشيد و حتي در استوديو بارها و بارها تا دير وقت مشغول ضبط بوديم. در پايان نيز نتيجه كار به گونه‌اي بود كه اين آلبوم تا دو سال پرفروش‌ترين آلبوم در بازار موسيقي ايران بود و ۷۰ درصد استقبال كنندگان از اين آلبوم جوان‌ها بودند.
 
پس از آن بود كه به سخن آن ناشر رسيدم كه بايد قضاوت را بر عهده جوانان گذاشت تا آنها تعيين كنند كه كدام آثار تاريخ مصرف دارند و كدام آثار در تمام دوران‌ها تأثير‌گذارند. ما بايد آثاري كه سال‌ها پيش ساخته‌ايم را دوباره در معرض قضاوت قرار دهيم و ببينيم كه چه استقبالي از اين آثار مي‌شود و بر اساس همين استقبال پي ببريم آيا اين زحماتي كه در موسيقي كشيده‌ايم و آثاري كه پديد آورده‌ايم ماندگار هستند يا نه. 

با توجه با اينكه تحصيلات آكادميك شما در رشته برق بوده، چه ارتباطي بين رشته تحصيلي شما و موسيقي وجود دارد؟ 

زماني كه در دانشكده درس مي‌خواندم مدتي بين من و موسيقي فاصله افتاد البته تمرين موسيقي را هرگز رها نكردم و تنها در اين مدت فعاليت موسيقي و كار با اركستر را رها كردم. آن زمان در سد كرج كار مي‌كردم و آهنگ‌هايي چون «امشب در سر شوري دارم» را كه آقاي اصفهاني هم آن را خوانده را هم در همان جا ساختم. روزي يكي از بزرگان و اهالي موسيقي به من گفت كه موسيقي خوب است يا پايين و بالا كردن ولتاژ برق؟ گفتم: مهندسي برق شغل تن من است براي اينكه موسيقي را در هر جايي استفاده نكنم و در مقابل موسيقي معشوق من است و روح من با موسيقي زندگي مي‌كند. 

چرا بيشتر كساني كه در علم رياضي تبحر دارند در زمينه موسيقي نيز موفق هستند؟ 

درست است. معمولاً كساني كه در رشته رياضي موفق هستند مي‌توانند موسيقيدان‌هاي خوبي هم باشند. اين را به وضوح تجربه كرده‌ام و به‌عينه ديده‌ام. علت اين امر نيز آن است كه موسيقي يك علم است و در قديم نيز جزء علوم رياضي بوده است. فيثاغورث رياضيدان معروف در موسيقي، گام دارد و گام فيثاغورثي در موسيقي معروف است. علاوه بر اين رياضيدان‌ها به علت اينكه از قدرت تحليل بالايي برخوردارند موسيقي را به خوبي تحليل مي‌كنند. 

در زمينه موسيقي، تحصيلات آكادميك داشته‌ايد؟ 

تحصيل آكادميك در رشته موسيقي نداشتم اما مطالعات آكادميك بسياري در اين زمينه انجام داده‌ام، كتاب‌هاي علي نقي وزيري، روح الله خالقي و بسياري از كتاب‌هايي كه درباره موسيقي بودند و به زبان فرانسه نوشته شده بودند را مطالعه كردم و همواره در تلاش بوده‌ام تا همواره خودم را با دانش دانشجويان رشته موسيقي موازي نگه دارم. 

اكنون در زمينه موسيقي چه فعاليتي مي‌كنيد؟ 

اكنون به دنبال اين هستم كه آهنگ‌هايم را چاپ كنم و كتاب‌هايي بنويسم اما يكي از ايرادهايي كه من دارم اين است كه چندان پشتكار ندارم و تا كنون به طور جدي دنبال اين كار را نگرفته ام و دنبال چاپ آثارم نرفته‌ام. 

آيا تا‌كنون در زمينه نگارش رديف موسيقي ايراني براي ويولن تلاشي داشته‌ايد؟ 

از هشت سال پيش نگارش كتاب رديف‌هايم را آغاز كردم كه بخش نخست اين رديف‌ها در قالب «كتاب نواي مهر ۱» منتشر شد كه به نواختن ۱۰ مقام در چپ كوك اختصاص داشت. بخش دوم اين كتاب را در راست كوك به نواختن ۱۲ مقام اختصاص دادم كه تصميم گرفتم اين ۱۲ مقام را در چهار رساله منتشر كنم و هر رساله را به سه مقام اختصاص دهم. البته رساله نخست را اواخر سال ۹۰ در شور، ابوعطا و دشتي منتشر كردم و هم اكنون نيز در حال نوشتن رساله دوم هستم.
 
با وجود رديف‌هايي كه در گذشته نگارش شده است لزوم نوشتن دوباره رديف را در چه مي‌بينيد و از نوشتن اين رديف چه هدفي داشته‌‌ايد؟ 

من براي شاگردانم، ابتدا رديف ابوالحسن صبا را تدريس كرده و پس از آن رديف خودم را به شاگردانم توصيه مي‌كنم. بيشترين هدف من از نگارش اين رديف تربيت شاگردان براي بداهه نوازي بوده است و معتقدم نوازندگان موسيقي ايراني بايد از خود خلاقيت به خرج دهند و تنها نواختن و تكرار رديف كافي نيست، به همين دليل و براي تقويت و خلاقيت نوازندگان تصميم گرفتم رديفي را بنويسم كه بيشترين كمك را به نوازندگان براي بداهه نوازي مي‌كند. 

شما نوازنده ويولن هستيد، نظرتان درباره اين ساز كه اصليت غربي دارد و موسيقي ايراني با آن نواخته مي‌شود چيست؟ آيا مي‌توان ساز ديگري را وارد موسيقي ايراني كرد؟ 

آنچه من در مقام يك موسيقيدان مي‌بينم اين است كه نخست بايد سعي كنيم از سازهاي اصيل موسيقي ايراني استفاده كنيم. هميشه گفته‌ام و معتقدم اگر سازي در هر جاي دنيا باشد و بتوان با آن ساز افشاري را به درستي اجرا كرد، اگر از آن ساز در موسيقي ايراني استفاده نكنيم به موسيقي جفا كرده‌ايم. به نظر من همه سازها خوب هستند و هر‌سازي اگر بجا و درست از آن استفاده شود مي‌تواند قابليت‌هاي بسياري داشته باشد. 

نوازندگان موسيقي مي‌توانند حامل چه نوع پيامي براي مخاطبان باشند، آيا اين مسئله عموميت دارد؟ 

در موسيقي و در هر نوع ‌سازي اگر نوازنده به مرحله‌اي رسيده باشد كه بتواند پيامي را منتقل كند بهترين پيام، پيام دل است، آنچه مسلم است اينكه تمام احساسات دروني آدمي را نمي‌توان با كلام بيان كرد و تنها راه بيان اين احساسات بهره گرفتن از سازهاي موسيقي است.
نوازنده يا آهنگساز براي برقراري ارتباط و انتقال پيام به مخاطبان بايد سليقه و خواست مخاطبان را در نظر بگيرد يا به خواست و اراده خود توجه كند؟ آيا رخدادهاي اجتماعي در چگونگي اين ارتباط و پيام مؤثرند؟
من فكر مي‌كنم نوازنده يا آهنگساز، همه مخاطبان را كه نمي‌شناسد پس بايد احساس خود را بيان كند چون به طور كلي و طبيعي اتفاقات اجتماعي، غم‌ها و اندوه و شادي‌هاي جامعه بر كار موسيقيدان تأثير مي‌گذارد. موسيقيدان براي برقراري ارتباط درست با جامعه بايد با رخدادهاي اجتماعي همراه باشد و با مردم و اجتماع پيرامون خود در ارتباط تنگاتنگي باشد. 

مخاطبي كه در يك اجراي زنده حضور دارد چگونه مي‌تواند با نوازنده ارتباط برقرار كند؟ 

سكوتي كه از سوي مخاطبان برقرار مي‌شود همان همراهي مخاطبان است. گاهي گريه‌هايي به گوش مي‌رسد كه حس و حال نوازنده را بالا مي‌برد، در كل مخاطب موسيقي با حس و حال خود مي‌تواند موجب بالا رفتن قدرت نوازندگي نوازنده شود. 

آيا هنر موسيقي توانسته است احساسات و پيام‌هاي اجتماعي را منتقل كند؟ 

همزمان با جنگ جهاني دوم من كلاس موسيقي را نزد ابوالحسن صبا پي مي‌گرفتم. در آن زمان سه كشور بيگانه شوروي، انگليس و امريكا، ايران را از سه طرف در بر گرفته بودند و مردم با كلمه وطن و ميهن دوستي، اندكي بيگانه شده بودند و در اين ميان، بيگانگان و حتي برخي ايراني‌ها نيز حس وطن پرستي را به تمسخر مي‌گرفتند؛ اما در آن دوران روح‌الله خالقي آهنگ«اي ايران را» ساخت. اين آهنگ خالقي و شعر «گل گلاب» اكنون با گذشت ۶۰ سال همچنان در ميان مردم حضور دارد و حتماً در آينده نيز باقي مي‌ماند. 

با توجه به اينكه شما هم در نوازندگي و هم در آهنگسازي تجربه زيادي داريد، چه تفاوتي بين نوازندگي و آهنگسازي در انتقال پيام به مخاطب وجود دارد؟ 

در كار نوازندگي، بداهه، كاراصلي را انجام مي‌دهد يعني نوازنده در يك اجراي صحنه‌اي حس و حال آن لحظه را بيان مي‌كند و در اين وضعيت شما در انحصار زمان هستيد و همان لحظه بايد حس خود را بيان كنيد و هيچ فرصت دوباره‌اي وجود ندارد. ولي در مقوله آهنگسازي، براي خود من پيش آمده كه قطعه‌اي را آغاز كرده‌ام ولي نتوانسته‌ام در همان لحظه آن قطعه را ادامه دهم و بعدها به سراغ آن قطعه رفته‌ام و نوشتنش را ادامه داده‌ام و همين باعث مي‌شود حس و حال دروني آهنگساز در دو زمان متفاوت در اثر تأثير داشته باشد. 

با توجه به اينكه بسياري از قطعاتي كه شما آهنگسازي كرده‌ايد هم اكنون نيز پس از سال‌ها در خاطر مردم باقي مانده و برخي اين قطعات را هنوز زمزمه مي‌كنند، شرايط ماندگاري يك قطعه موسيقي را در چه مي‌دانيد؟ 

براي ماندگار شدن يك قطعه موسيقي بايد شعر و موسيقي با هم هماهنگ باشند؛ يعني موسيقي، شعر را بنوازد و شعر، موسيقي را روايت كند. آهنگسازي بسيار دشوار است و اين در حالي است كه هر شعر بالاخره براي خود يك بحر عروضي و افاعيلي دارد و مي‌توان روي همان وزن خودش آهنگ ساخت بدون اينكه به معناي شعر توجه داشت. بدون اينكه به پيام و معناي هر كلمه توجه داشت يا حتي در نظر گرفت كه موسيقي روي كدام بهتر مي‌تواند جولان دهد. 

آهنگسازي براي شعر نو را چگونه مي‌بينيد؟ 

شعر نو از آن شعرهايي است كه براي آهنگسازي اول بايد پيامش را دريافت كرد؛ چراكه بسياري از اشعار كلاسيك درونمايه غزل و عاشقانه دارند. بنابراين به نظر مي‌رسد كه در شعر كلاسيك، مسير تا حدودي مشخص است البته سليقه‌هاي مختلف و ابتكار خاص هر آهنگساز را نبايد ناديده گرفت اما در شعر نو و سپيد، گاهي همه سطور آفريده مي‌شوند فقط به خاطر مثلاً دو سطر آخر. 

شعر نو يك فضاي كلي دارد كه بايد توسط آهنگساز دريافت شود. آهنگساز بايد بداند چگونه آهنگ را شروع كند كه وقتي به پايان رسيد، مبدأ درست به مقصد رسيده باشد و اين كار آساني نيست.
من هم روي چند شعر سپيد كار كرده‌ام اما حقيقتش هنوز آن‌طور كه بايد روي شعر نو كار نكرده‌ام؛ چرا كه دلم مي‌خواهد اگر شد، همان بشود كه مي‌خواهم. 

سرهم بندي كردن و آهنگ ساختن كار سختي نيست. بعضي‌ها هم كار كرده‌اند اما به هر حال، وقتي آهنگ ساخته شده تأثير‌گذار نيست، عمومي نمي‌شود و مردم زمزمه‌اش نمي‌كنند، اين خود گوياي ميزان كيفيت اثر است و دال بر نقصي است كه در اثر وجود دارد. بنا براين من اعتقاد دارم روي شعر سپيد هم بايد كار شود و البته كار آساني هم نيست. 

براي نوازندگي، تكنيك در جايگاه مهم تري قرار دارد يا احساس دروني نوازنده؟ 

براي نوازندگي مجموعه‌اي از تكنيك و حس بايد وجود داشته باشد. همانگونه كه ابوالحسن صبا به من گفت، تو نبايد صبا بشوي، تو بايد از من بياموزي و براساس آموخته‌هايت بنوازي و در نوازندگي صاحب سبكي باشي كه مختص همايون خرم باشد. 

آينده موسيقي ايراني را چگونه مي‌بينيد؟ 

اميدوارم موسيقي در ايران با نگاهي جدي مواجه شود و به گونه‌اي آبرومند و مناسب پيش برود.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار