معصومه دیودار - روزهایی را که پشت سر گذاشتهایم برای همه ایرانیها روزهای خاطره انگیزی بودند که در دوربینهای بسیاری از ما ثبت و ضبط شدند. شب یلدا را با خواندن شاهنامه و حافظ، روزهای تاسوعا و عاشورا را با اجتماع در مساجد، هیأتها و دستههای عزا سپری کردیم. پاسداشت تمام این مراسم و اجرای آنها پس از گذشت سالیان طولانی گواه آن است که ما ایرانیان مردمی با فرهنگی غنی و پیشینهای کهن هستیم.
بسیار برای ما پیش آمده که دراین ایام با پرده خوانان و نقالانی روبه رو شدهایم که داستان عاشورا و حادثه کربلا را از روی نقاشیهایی که تصاویر این واقعه و حماسههای جانبازی و ایثار پیشوایان دینیمان را نشان میدهند، نقل می کنند؛ به این سبک از نقاشی «نقاشی قهوه خانهای » می گویند. جواد عقیلی یکی از اساتید بزرگ نقاشی قهوه خانهای در خصوص این نقاشی میگوید : «در این مکتب همه چیز سنتی و صد در صد ایرانی است. زمانی که زانو به زانوی اساتید در این رشته هنر آموخته میشویم، یاد میگیریم که در نهایت سادگی چگونه بوم و رنگ بسازیم تا بتوانیم طرحهای اصیل ایرانی را به تصویر بکشیم. »
بعد از نهضت مشروطیت، نقاشی قهوه خانهای پدیدهای نوظهور در تاریخ نقاشی این دیار بود که همراه حفظ تمامی ارزشهای منطقی هنر مذهبی و سنتی ایران، به ضرورت نیاز و خواست مردم، و به پاس احترام به باورهای مردم متولد شد.
جواد عقیلی در این خصوص می گوید : «نقاشی قهوه خانهای هنری است که به محرومترین و در عین حال به اصیلترین مردم سرزمین ایران تعلق دارد. عصر صفویه شاهد بنیانگذاری این مکتب هنری بود. هر چند برخی از صاحبنظران، خاستگاه این هنر را ملهم از سنگ نوشتهها و حکاکی های ایران باستان میدانند. مکتب نقاشی قهوه خانهای در اواخر عصر قاجاریه و در اوج نهضت مشروطه در ایران به مرز شکوفایی خود رسید. در این زمان بود که برای نخستین بار هنر نقاشی از زندان دیوارهای کاخها عبور کرد و به اماکن عمومی راه یافت و زینت بخش تکیهها، حسینیهها، قهوه خانهها و بالاخره دیوان شعرا و کتب نفیس گردید. جانمایه آثار نقاشی قهوه خانهای، روایات مذهبی و افسانه های حماسی است. »
احمدمیرزازاده نیز در این خصوص می گوید: «از آنجایی که این نوع نقاشی در قهوه خانهها که یکی از عمده ترین مراکز به نمایش در آمدن آن بوده است و به دید عموم در می آمده، و همانجا سفارش داده میشده است و در عین حال درهمان مکان تصویر میشده و در نهایت نقاشان با گروههایشان از این قهوه خانه به آن قهوه خانه و حسینیه کوچ می کردند، این نام بر پیشانی این هنرمندان جاگرفته است.»
وی می افزاید: :«قهوه خانه به همه مردم کوچه و بازار تعلق داشته و در گذشته اکثر مسائل جامعه در آن جا مطرح و مورد حل و فصل قرار میگرفت، نقالی، مشاعره، سخنوری در آنجا برو و بیایی داشت، دوستیها و پیوندها در این مکان شکل می گرفت و همواره پاتوق و میعادگاه هزاران کارگر و بیکار و کارفرمای کوچک بوده است و روزانه صدها قرارداد کار بین کارگران و پیمانکاران در آنجا منعقد میگردید. به عبارتی دیگر، این محل مرکز فعالیت های اقتصادی طبقات محروم جامعه و محل رفع مسائل کار و کارگری و اجتماعی این گروه به حساب می آمد. »
نقاشی قهوه خانه ای، مشخصات و موضوع ها
موضوعات مردمی این آثار، حال و هوای لطیف، معصوم، بیآلایش و خیال انگیز اعتقادی مردم را با فضای پاک معنوی پیوند می زند. یک نوع نقاشی ذهنی و خیالی متکی بر احساس و برداشتهای هنرمند از درونمایههای داستانهای حماسی و ملی ایرانیان و داستانهای مذهبی و وقایع تاریخی روز عاشورا در صحرای کربلا است. به طور کلی موضوع در نقاشی قهوه خانهای از دو منبع کلی الهام گرفته شده است که همان داستانهای شاهنامه فردوسی و وقایع تاریخ اسلام هستند. در این میان عقیلی معتقد است «علاوه بر موضوعات و داستان های مذهبی و قصص قرآن و وقایع عاشورا، داستانهای حماسی شاهنامه و ادبیات ایران همچون اشعار نظامی، عطار و مولانا و. . . تصاویری که در برگیرنده فرهنگ عامه همچون نقش یک سیرابی فروش و یا دلاک حمام و. . . نیز توسط نقاشان قهوه خانهای تصویر می شد. »
وی می افزاید: «در این میان موضوعهای مذهبی بهویژه وقایع عاشورا، سوگ سیاوش و قهرمان پروری یکی از مهمترین و محوری ترین وقایع الهام بخش این نوع نقاشیها است و نقاش لحظه اوج داستان را به عنوان موضوع نقاشی انتخاب میکرد. »
نقاشی قهرمان پرور
با توجه به اینکه ایرانیان مردمی قهرمان پرور هستند این سؤال در ذهن ایجاد می شود که چرا هنری که به قهرمانان ما تعلق دارد در حال منسوخ شدن است؟عقیلی دراین باره می گوید: «هر روز از علاقهمندان به این هنر کاسته می شود؛ چراکه هنری است که از استاد به شاگرد منتقل شده و در زمان ما توجه به شرایطی که چند استاد انگشت شماری که در این حوزه فعالیت می کنند دارند نمی توان امیدی به پرورش شاگردان جدید داشته باشیم. »میرزازاده نیز با عقیلی موافق است و می افزاید: «هرچند پس از انقلاب تحولاتی در این عرصه صورت گرفت و در برخی مواقع تقویت کنندههایی به این حوزه وارد شد ولی به دلیل ناپایداری این تقویت کنندهها، نقاشی قهوه خانهای درعصر حاضر در شرایط خوبی نیست و اگر به این منوال پیش رود منسوخ خواهد شد. »وی می افزاید: «کشورمان، مابین دوران جدید و سنتی گیر کرده و رسیدن به آرامش دراین دریای طوفانی نیازمند گذر زمان است و امیدوار هستم در گذر این زمان نقاشی قهوه خانهای به فراموشی سپرده نشود چرا که این هنر دربردارنده هنرهای اصیل ما همچون نگارگری، گل و مرغ، خوشنویسی و. . . در کنار یکدیگر است. »
مفاهیم سمبلیک رنگ
رنگها سمبل و نشانهها و بیان کننده جنبه های مختلف مفهومی در تابلوها هستند. در تابلوهای مذهبی که در یک سو اولیا و امامها و انسانهای خیر قرار گرفته اند، از رنگهای آرام مانند سبز و آبی و بنفش و سفید یا همان رنگهای آسمانی استفاده می شود و در سوی دیگر که اشقیا یا آدم های بد و شیطانی قرار دارند، از رنگهای گرم و زمینی استفاده می شود.
عقیلی به این نکته اشاره می کند که « با توجه به آنکه این آثار توسط نقاشان عامی کشیده میشد و تحصیلات آکادمیک یا نیاموخته بودند از این رو رنگها را با توجه به احساسات خود در زمان خلق اثر انتخاب می کردند. »
این همه تجلی حقیقت ذهن گرا و خیال پرداز نقاش ایرانی- جستوجوی معنوی او در پی دنیایی سوای دنیای مادی- را باید مدیون تفکر و الهامی دانست، که در دوران ظهور و شکوفایی اسلام، سبب ساز نوعی وحدت و خلوت و عبادت هنرمندان این سرزمین می شود. تا جایی که انگار پس از این زمان هنرمند نقاش- بیش از آنکه در اندیشه آفرینش و کار خلاقیت هنری باشد- دل به ریاضت و اتصال در برابر خالق این جهان میسپارد. همان انگیزه و شور و حالی که به عنوان مثال تذهیب کار مخلص را وا می دارد تا به درازی عمرش، تنها در تذهیب صفحهای از کتاب خدا، پایداری ایمان و عشقش را نشان دهد.
با تمامی این احوال، قلم به هنگام وصف حال این نقاشان در می ماند در بیان قصه ماندن و بودن و رفتن شان، در توصیف ذوق و هنرشان؛ چرا که آنان جز در یاد و خاطر مردم، هیچ رد پایی در کتابی و یا رابطهای با جریانات هنر رسمی زمانه نگذاشتند و نداشتند. و این دور از عدالت و انصاف است که بر این جنبش پویا و اصیل هنر مردمی هویت و شناسنامهای قائل نشدهایم و به شیوه رایج نگاههای مکرر بر تحولات تاریخ هنر ایران ناگزیر آنرا دنباله رو مکتب و تجربهای دیگر عنوان کنیم. چه زیباست که به اصالت و هنرهای مردمی خود بیشتر بها دهیم و با گنجاندن آن در دروس دانشگاهی راه را برای اعتلای آن هموار سازیم.
موضوع های مذهبی رایج در نقاشیهای قهوهخانهای
اصلیترین موضوعات رایج در نقاشیهای قهوه خانهای پیرامون موضوعات زیر بوده است :
وقایع عاشورا، زندگی حضرت سید الشهدا (ع)(از کودکی تا شهادت)، جنگ دو برادر با دشمنان (حضرت سیدالشهدا(ع) و حضرت عباس(ع))، آمدن شمر به نزد حضرت عباس (ع) در شب عاشورا، خروج مختار یا انتقام مختار، صحنههایی از زندگی حضرت علی (ع)، خرابه شام، زهر خوراندن مأمون به حضرت رضا(ع)، یا ضامن آهو، یوسف و حضرت یعقوب (ع)، در چاه انداختن حضرت یوسف (ع) توسط برادران، مجلس یوسف و زلیخا، رستم در دربار حضرت سلیمان (ع)، حضرت عباس (ع) در کنار رود فرات، ذبح حضرت اسماعیل، گودال قتلگاه، حضرت حسین (ع) بر سر نعش حضرت عباس(ع)، حضرت حسین (ع) بر سر نعش حضرت علی اکبر(ع)، بارگاه یوسف و زلیخا و حضرت یعقوب، فرستادن مسلم ابن عقیل از سوی امام حسین (ع) به کوفه، مجلس یزید، داستان جوانمرد قصاب.
موضوع های رزمی یا حماسی برگرفته از شاهنامه فردوسی
در داستانهای برگرفته شده از شاهنامه، نقاشان قهوه خانهای به موضوعات زیر توجه خاص داشته اند :
کشته شدن سهراب به دست رستم، کشتی گرفتن رستم و سهراب، تولد رستم، تولد سهراب، گذشتن سیاوش از آتش، کشته شدن سیاوش به دست کردی زره، جنگ رستم و اسفندیار، هفت خان رستم، هفت خان اسفندیار، کشته شدن دیو سپید به دست رستم، جنگ رستم و اکوان دیو، کشته شدن ایرج به دست سلم و تور، شکارگاه بهرام گور، جنگ هفت لشگر، کشته شدن دیو به دست گیسیا بانو، کشته شدن فیل سفید به دست رستم، بلند کردن فیل به دست فرامرز، بیرون آوردن بیژن از چاه به دست رستم، نبرد رستم و اشکبوس، کشته شدن افراسیاب به دست کیخسرو، آوردن گیو کیخسرو و فرنگیس را به ایران، بارگاه کیخسرو.
موضوعهای بزمی از شاهنامه فردوسی
مجلس بیژن و منیژه، آمدن تهمینه به نزد رستم، آمدن زال به نزد رودابه، مجلس کیخسرو، مجلس حضرت سلیمان و بلقیس، مجلس یوسف و زلیخا و زنان و دست خود بریدن به جای ترنج.