واگذاری چاپ به وزارت صمت، خواسته فعالان حوزه چاپ و نشر است، ولی صرفاً اولین قدم برای تغییر نگاه دولت خواهد بود، نمیتوان از نشر کتاب صحبت کرد، اما مشکلات صنعت چاپ را نادیده گرفت.
وقتی گوتنبرگ در سال ۱۴۵۶ دستگاه چاپ را اختراع کرد، صدها سال از وجود چاپ میگذشت. او در حقیقت عصاره هنر و دانش شرق را با آن دستگاه، صنعتی کرد. چاپ ماشینی در ایران نیز بیش از ۲۰۰ سال قدمت دارد، اما وجود کلمه فارسی «چاپ» در زبان ما نشان میدهد با یک فن و مهارت کهن روبهرو هستیم.
اما امروز چاپخانههای کشور بیشتر شبیه به موزه هستند و گویی تاریخ در آنجا متوقف شده، در شرایطی که صنعت و فناوری چاپ در اروپا روزبهروز در حال پیشرفت است. این پیشرفت علمی و تکنولوژیک با افزایش کیفیت، سرعت و نوآوری، نقش بسزایی در جذابیت و فروش کتابها داشته و رابطه مستقیم با افزایش مخاطب کتاب دارد.
بر پایه گزارش رسمی دفتر امور چاپ و نشر وزارت ارشاد، حجم واردات محصولات چاپی به کشور در سال ۱۴۰۰ بیش از ۱۶۲ میلیون کیلوگرم بوده است. روشن است که جابهجایی محصولات چاپی با وجود سنگینی و آسیبپذیری، کاری دشوار و پرهزینه است، ولی این آمار نشان میدهد صنعت چاپ کشور قادر به رفع نیازها نیست.
در عین حال رئیس اتحادیه چاپخانهداران استان تهران، مهمترین مسئله امروز صنعت چاپ را «نوسازی ناوگان» دانسته است. احمد ابوالحسنی در گفتگو با رسانهها عنوان کرده است: «اکنون صنعت چاپ ایران به قبرستان ماشینهای زیرمدرن تبدیل شده است، چراکه چاپخانهها توانایی وارد کردن یک دستگاه چاپ به ارزش ۷۰ میلیارد را ندارند.»
مشکل کجاست؟ چرا صنعت استراتژیک چاپ در ایران نتوانسته آنطور که شایسته است رشد کند و بهروز شود؟
به نظر میرسد دو دلیل عمده وجود دارد: ضعف علمی و چالش مدیریتی.
چاپ در ایران علمی نیست
امروز چاپ در ایران ما علمی نیست. چیزی به نام رشته «امور چاپ» در کشور بسیار نوپاست و عمر آن به ۱۰ سال هم نمیرسد. دانشگاههای معدودی هستند که تعداد انگشتشماری دانشجوی رشته چاپ را جذب و تربیت کردهاند. در نتیجه مشاهده فارغالتحصیل رشته چاپ در این صنعت، پدیده غریبی است. اصولاً راه جذب و اشتغال در صنعت چاپ نیز تحصیلات مرتبط نیست. در نتیجه امروز در چاپخانههای کشور نمیتوان حرف علمی زد. تقریباً همه چیز تجربی و حسی انجام میشود و مطالبه بالا بردن کیفیت یا سرعت کار چندان گوش شنوایی نخواهد داشت. برای کسانی که به چاپخانهها سفارش میدهند (نظیر ناشران کتاب) تغییر یا دستکاری فرآیندهای پیش از چاپ، حین چاپ و پس از چاپ با هدف بهینهسازی، امری بعید و محال است؛ بنابراین از منظر علمی، صنعت چاپ نمیتواند به توسعه فعالیت ناشران کمک قابل توجهی کند.
پایگاه خبری خانه کتاب به نقل از یاسر احمدوند، معاون وزیر ارشاد و رئیس شورای راهبری صنعت چاپ کشور نوشته است: «عمده هزینه ناشران باید در حوزه محتوا باشد» که حرف درستی است، اما ناشری که نتیجه تلاش، سرمایهگذاری و هنرش باید با هزینهای کمتر از ۳۰ درصد از قیمت فروش کتاب به انجام برسد، نمیتواند به قدر کافی در حوزه محتوا هم هزینه کند. در حقیقت تمام انرژی ناشر صرف غلبه بر مشکلات فنی و تولید فیزیکی کتاب میشود و آرامشی برای تعمق در حوزه محتوا برای وی باقی نمیماند.
آنقدر اضطراب ناشی از بروز خسارت به خاطر اشتباه در چاپ کتابها بالاست که به چاپچی و ناشر فرصت تعامل و تأمل در باب افزایش کیفی و بهبود عملکرد را نمیدهد. دانش تخصصی چاپ قادر است برخی از گرهها را باز کند، به شرط آنکه در صنعت پذیرفته شود، ولی این امر زمانبر است و به اندازه تغییر نسل سنتی امروز و جایگزینی آن با نسل تحصیلکرده چاپ طول میکشد.
سرگردانی چاپ بین صنعت و فرهنگ
بند ۱۶ ماده ۲ قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مصوب سال ۱۳۶۶ در عمل هر آنچه در کشور به چاپ مربوط میشود را ذیل این وزارتخانه تعریف کرده است. زمانی که این قانون تصویب شد، مقوله چاپ بخش کوچکی از فرآیند نشر بود، زیرا در یکی، دو نوع چاپ خلاصه میشد، اما امروزه با وجود تنوع و گسترش صنعت چاپ به اذعان کارشناسان و مسئولان، وزارت ارشاد فاقد پشتوانه تخصصی، اعتباری و مدیریتی کافی برای اداره این صنعت است.
تازه همین چند ماه پیش بود که شورای راهبری صنعت چاپ کشور با حکم وزیر ارشاد اعضایش را شناخت و تشکیل شد.
دفتر امور چاپ و نشر وزارت ارشاد در بند دهم شرح وظایف خود آورده است: «برنامهریزی لازم به منظور توسعه فناوری حوزه چاپ برای توانمندسازی و افزایش ظرفیت چاپ کشور»، اما جا دارد امروز از این نهاد پرسیده شود که چه عملکردی در این بخش داشته و تا چه حد توانسته به پیشرفت فناوری و دانش چاپ در کشور شتاب ببخشد تا فاصله زیاد ما با دنیا بهویژه اروپا در این بخش کاهش یابد؟
وزرای ارشاد و صمت در دولت یازدهم طی تفاهمنامهای بخش صنعتی چاپ را به وزارت صنعت، معدن و تجارت منتقل کردند. اگرچه این اقدام مطالبه فعالان این حوزه بود، ولی از آنجایی که بدون پشتوانه حقوقی و قانونی لازم انجام شد، تنها منجر به سلب مسئولیت و سرگردانی در هر دو بخش شد. در نهایت نیز پس از سالها گردش در راهروها و کمیسیونهای مجلس با این اقدام در کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی مخالفت شد.
واگذاری چاپ به وزارت صمت، خواسته فعالان حوزه چاپ و نشر است. اگرچه به این معنا نیست که با این انتقال همه مشکلات حل میشود، ولی اولین قدم برای تغییر نگاه دولت خواهد بود، زیرا دولت به اعتبار قانون، در حال حاضر چاپ را اصولاً به چشم صنعت نمیبیند. از طرف دیگر وزارت ارشاد، بودجه کافی برای ارائه تسهیلات به صنعت چاپ در اختیار ندارد.
مخاطب به دنبال محتوای ارزشمند در قالب زیباست
سایر معضلات حوزه چاپ و نشر، اگرچه هر کدام انبوهی از دغدغه و سخن به دنبال دارد، مثل موضوع کاغذ که به تنهایی مثنوی هفتادمن است، ولی فرع بر دو مسئله فوق هستند.
اگر بخواهیم ناشر فعال، مؤثر، خلاق، چابک و بهروز داشته باشیم که بتواند همگام با پدیدههای اجتماعی به نیاز مطالعاتی جامعه پاسخ دهد باید بتوانیم دغدغههای فنی او را مرتفع کنیم و این مهم رخ نمیدهد، مگر با رشد دانش و توسعه صنعت چاپ و خدمات وابسته به آن. آنگاه سطح گفتوگوی مسئولان و ناشران از کمبود کاغذ و افزایش هزینه زینک و مرکب و در یک کلام «تولید فیزیکی» به «تولید محتوایی» خواهد رسید و تولید محتوای ارزشمند کلید جذب مخاطب است.