پیکر سردار شهید اسماعیل لجم اورک از طریق آزمایش DNA شناسایی شد و پس از ۳۹ سال به آغوش خانواده بازگشت. شهید لجم اورک از دوران انقلاب و دفاع مقدس مجاهدت و مبارزات زیادی داشت و یکی از نامهای ماندگار در تاریخ جنگ به شمار میرود. حالا خانواده و دوستداران شهید میتوانند دیداری دوباره با شهیدشان داشته باشند و به وقت دلتنگی بر مزارش حاضر شوند.
دستگیری به دست ساواک
شهید لجم اورک از زمانی که در اصفهان با گروه المهدی آشنا شد، فعالیتهای انقلابیاش شدت بیشتری گرفت. در اوایل دهه ۵۰ هنوز تظاهرات ضدحکومتی گسترده نشده بود ولی اسماعیل جلوتر از بقیه اقشار، مبارزاتش را شروع کرده بود. در همان سال به دست مأموران ساواک دستگیر شد و چندین ماه را در زندانهای اصفهان زیر شکنجههای روحی و جسمی گذراند. او را زیر شدیدترین شکنجهها قرار داده بودند تا همدستان و دوستانش را لو دهد، ولی اسماعیل هیچ نگفت. حاضر بود خودش شکنجه شود، اما نام کسی را بر زبان نیاورد. در نهایت یک سال بعد و در سال ۱۳۵۳ شهید لجم اورک از زندان آزاد شد و فعالیتهای سیاسی و مبارزاتیاش را از سر گرفت. این بار هم فعالیتهای این مبارز خستگیناپذیر به درازا نکشید و یک بار دیگر در سال ۱۳۵۴ دستگیر شد و یک سال را در زندان گذراند. این بار ساواک اصفهان او را دستگیر کرد و به زادگاهش در ایذه فرستاد. در رابطه با آن روزها بعدها اسماعیل تعریف کرد مرا در یک سلول یک متری که حتی نمیشد پاهایم را دراز کنم زندانی کرده بودند و نصف شب میآمدند و مرا خیس و سیگارشان را روی بدنم خاموش میکردند. در مدتی که در ایذه بود حالت تبعیدی داشت باید هر روز به شهربانی میرفت و امضا میکرد. ممنوع الخروج و ممنوع الاستخدام بود. اسماعیل سه ماه را در ایذه و سه ماه را آبادان بازداشت بود تا اینکه در نهایت آزاد شد.
ساخت گنبد مسجد جامع ایذه
این بار هم پس از آزادی خاموش و ساکت نشد. به شهر ایذه آمد و کارگاه جوشکاری دایر کرد و با دوستانش تصمیم به ساختن مسجد جامع گرفت. شهید لجم اورک در جوشکاری مانند استادی بود که سالها مشغول انجام این حرفه بود و گنبد مسجد جامع ایذه را نیز خودش به شکل مسجدالاقصی اولین قبلهگاه مسلمانان به طرز ماهرانهای اسکلتبندی کرد. هنگامی که در سال ۱۳۵۶ به سربازی رفت، به طور دائم تحت نظر قرار گرفت. به توصیه یکی از دوستان افسرش جهت گذراندن دورههای مختلف چتربازی به هوابرد رفت و در سال ۱۳۵۷ موفق به اخذ گواهینامه آموزش چتر بازی شد. با اوجگیری انقلاب، به فرمان امام خمینی فرار کرد و نحوه ساخت بمبهای دستی را به دوستانش آموزش داد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، گروه تعاونی ۱۸ را راهاندازی کرد و به جوشکاری و تولید تانکر و... پرداخت تا سال ۱۳۶۱ که کارگاه را به دوستانش بسپارد تا بیشتر بتواند در جبهه باشد. همواره در جبههها به همرزمانش میگفت: «رزمها باید بر اساس نظام جنگی اسلام همان نظام صدر اسلام باشد و قوانین آن را هم باید از نهجالبلاغه بگیریم.» شهید اسماعیل لجم اورک در عملیات محرم، رمضان و خیبر حضور داشت. او ابتدا آرپیجیزن بود و در عملیات خیبر فرمانده گردان شد.
سرانجام شهید اسماعیل لجم اورک در جریان عملیات خیبر در جزیره مجنون همانطور که در خواب دیده بود تیری به سرش اصابت کرد و به آرزویش رسید. پیکرش برای سالها مفقود بود تا اینکه در روزهای اخیر خبر تفحص پیکر شهید به گوش رسید تا گلزار شهدای قبرستان روضة الزهرای شهرستان ایذه برای همیشه مزاری به نام شهید داشته باشد.