طبق آیات و روایات اسلامی رسول گرامی اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع)، بهترین اسوه و الگوی الهی برای تربیت دینی و رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی هستند: «قطعاً برای شما در [اقتدا به]رسول خدا سرمشقی نیکوست: برای آنکس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد میکند.» (احزاب؛ ۲۱) در این آیه شریفه، مسلمان حقیقی کسی معرفی شده که به پیامبر (ص) اقتدا کرده و با هیچ کدام از دستورات وی مخالفت نکند. (التفسیر الکاشف، ج۶، ص۲۰۵) همچنین در آیه دیگری نیز علاوه بر الگو قراردادن وجود مقدس رسول خدا (ص) و فرزندانش (ع)، به تبعیت از هدایتهای آنان در اوامر الهی امر شده است: «ما آنان را امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت کنند و انجام خیرات، اقامه نماز و دادن زکات را به آنان وحی کردیم و آنان پرستشکنندگان ما بودند.» (انبیا؛ ۷۳). علت این امر همانگونه که از متن آیات نیز مشخص است از یکسو به این دلیل است که معرفی الگو یکی از شیوههای اثرگذار و ثمربخش تربیتی است و معرفی الگوی خوب میتواند سبب هدایت مردم شود و از دنبالکردن الگوهای بدلی جلوگیری کند؛ (تفسیر نور، ج۷، ص۳۴۵) و از سوی دیگر عاملی برای نجات جامعه اسلامی از ورطههای هلاکت دنیا در حوادث و بلایای گوناگون و گمراهی به راه باطل و نجات و رستگاری ابدی است؛ چنانکه در زیارت جامعه کبیره میخوانیم: «سَعِدَ مَنْ والاکُمْ، وَ هَلَکَ مَنْ عاداکُمْ، وَ خابَ مَنْ جَحَدَکُم، وَ ضَلَّ مَنْ فارَقَکُمْ، وَ فازَ مَنْ تَمَسَّکَ بِکُمْ، وَ أمِنَ مَنْ لَجَأَ إلَیْکُمْ، وَ سَلِمَ مَنْ صَدَّقَکُم وَ هُدِىَ مَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ. مَنِ اتَّبَعَکُم فَالْجَنَّةُ مَأْواهُ وَ مَنْ خالَفَکُم فَالنّارُ مَثْواه.»
از این رو در این نوشتار به میمنت ولادت امام حسن مجتبی (ع)، گزیدهای از فضائل اخلاقی آن حضرت را به عنوان الگوی اخلاق الهی اجتماعی بیان میکنیم تا بنابه به روایت حضرت رسول (ص) که مجرای اصلی جریان افاضه احسان خداوند به مؤمنان را وجود مقدس امام مجتبی (ع) معرفی میکنند: «بِالْحَسَنِ أُعْطِیتُمُ الْإِحْسَانَ؛ احسانهای الهی به واسطه امام حسن (ع) به شما میرسد»، با الگو قرار دادن سیره و گفتار آن حضرت و عمل به آنها، جامعه اسلامیمان از این جریان فیض الهی بهرهمند شده و سعادتمند و خود الگوی دیگر جوامع شود.
مهربانی و عطوفت
از جمله شرایط برقراری روابط حسنه در جامعه اسلامی که ضمن تسهیل در روابط اجتماعی و تقویت آن، به دلیل عامل نزدیککننده دلها بودن، زمینه همکاری و مشارکت در امور مهم را ایجاد میکند، مهربانی با بندگان خداست که از ویژگیهای بارز امام حسن (ع) بود. در روایتی انس ابن مالک میگوید: روزی در محضر امام بودم، یکی از کنیزان ایشان با شاخه گلی در دست وارد شد و آن را به امام تقدیم کرد. حضرت گل را از او گرفت و با مهربانی فرمود: «برو تو آزادی!» من که از این رفتار حضرت شگفتزده بودم، گفتم: «ای فرزند رسول خدا! این کنیز، تنها یک شاخه گل به شما هدیه کرد، آنگاه شما او را آزاد میکنید؟!» امام در پاسخم فرمود: «خداوند بزرگ و مهربان به ما فرموده است هر کس به شما مهربانی کرد، دو برابر او را پاسخ گویید.» (نساء؛ ۸۶) سپس امام فرمود: «پاداش در برابر مهربانی او نیز آزادیاش بود.» (مناقب، ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۱۸) امام، همواره، مهربانی را با مهربانی پاسخ میگفت، حتی پاسخ وی در برابر نامهربانی نیز مهربانی بود همچنان که نوشتهاند، امام گوسفند زیبایی داشت که به آن علاقه نشان میداد. روزی دید گوسفند، خوابیده است و ناله میکند. جلوتر رفت و دید که پای آن را شکستهاند. امام از غلامش پرسید: «چه کسی پای این حیوان را شکسته است؟» غلام گفت: «من شکستهام.» حضرت فرمود: «چرا چنین کردی؟» گفت: «برای اینکه تو را ناراحت کنم.» امام با تبسمی دلنشین فرمود: «ولی من در عوض، تو را خشنود میکنم و غلام را آزاد کرد.» (حیاه الامام الحسن بن على (ع)، ج ۱، ص ۳۱۴)
عفو و گذشت
گذشت از بدیها و نامهربانیها و چشم پوشی از رفتار ناشایست دیگران از دیگر ویژگیهای انسان مؤمن و متخلق به اخلاق الهی است که در آیات و روایات اسلامی به آن سفارش زیاد شده است. این ویژگی به صورت عینی در رفتار و گفتار امام حسن (ع) بروز و ظهور داشت که نتایج مثبتی همچون پشیمانی، توبه و ایمان به دین اسلام را نیز به دنبال داشت.
در روایات نقل است که در همسایگی ایشان، خانوادهای یهودی میزیستند. دیوار خانه یهودی، شکافی پیدا کرده و نجاست از منزل او به خانه امام نفوذ کرده بود. فرد یهودی نیز از این جریان آگاهی نداشت تا اینکه روزی زن یهودی برای درخواست نیازی به خانه آن حضرت آمد و دید که شکاف دیوار سبب شده دیوار خانه امام نجس شود. بیدرنگ، نزد شوهرش رفت و او را آگاه ساخت. مرد یهودی نزد حضرت آمد و از سهلانگاری خود پوزش خواست و از اینکه امام، در این مدت سکوت کرده و چیزی نگفته بود، شرمنده شد. امام برای اینکه او بیشتر شرمنده نشود، فرمود: «از جدم رسول خدا (ص) شنیدم که به همسایه مهربانی کنید.» یهودی با دیدن گذشت، چشمپوشی و برخورد پسندیده ایشان به خانهاش برگشت، دست زن و بچهاش را گرفت و نزد امام آمد و از ایشان خواست تا آنان را به دین اسلام درآورد. (تحفه الواعظین، ج ۲، ص ۱۰۶)
همچنین داستان مشهوری درباره گذشت امام از بیادبی مردی شامی است. خود آن شخص میگوید که به مدینه رفته بودم، مردی را دیدم که بر مرکبی گرانقیمت سوار شده و لباسهای نفیسی پوشیده بود. از شکوه او خوشم آمد. پرسیدم: «او که بود؟» گفتند: «حسن بن علی بن ابی طالب.» وقتی نام علی را شنیدم، سینه ام دریایی از کینه و دشمنی علیه او شد. به او حسادت کردم که چرا علی باید چنین فرزندی داشته باشد؛ از این رو، نزد او رفتم و با تندی گفتم: «تو پسر علی هستی؟» فرمود: «آری! فرزند اویم.» سپس من تا توانستم به او و پدرش ناسزا گفتم. او صبر کرد تا سخنانم پایان یابد. سپس با خوشرویی از من پرسید: «به گمانم در این شهر غریبی. اگر به خانه نیاز داری، به تو خانه میدهم. اگر به مال نیاز داری به تو ببخشم. اگر کمک دیگری میخواهی، بگو تا انجام دهم. شاید مرا با شخص دیگری اشتباه گرفتهای. اگر جایی میخواهی بروی تو را راهنمایی کنم و اگر بارت سنگین است، در آوردن آن به تو کمک کنم. اگر گرسنهای سیرت کنم. اگر برهنهای، تو را بپوشانم. اگر بارت را به خانه من بیاوری و تا وقتی در این شهر هستی، مهمان من باشی، خوشحال میشوم. منزل من بزرگ است و برای آسایش تو فراهم است.» مرد شامی با دیدن این همه گذشت و مهربانی، اشک شرمساری میریخت و میگفت: «گواهی میدهم که جانشین خدا بر زمینی و خدا بهتر میداند که بار رسالت را بر دوش چه کسی گذارد. تا اکنون تو و پدرت را بیشتر از همه مردم دشمن میداشتم، ولی اکنون شما دوست داشتنیترین بندگان خدا نزد من هستید.» سپس آن مرد به خانه امام مجتبی (ع) رفت و تا وقتی در مدینه حضور داشت، مهمان حضرت بود. از آن پس، از بهترین دوستداران آن خاندان شد. (مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۱۹)
بخشندگی و پاسخ به حاجتهای دیگران
بارزترین خصلت امام مجتبی (ع) و بهترین ویژگی اخلاقی ایشان برای مؤمنان را میتوان بخشندگی بسیار و دستگیری از دیگران عنوان کرد که در جامعه امروز ما بسیار مورد نیاز است؛ به این دلیل بخشندگی تمام که حضرت بدان عمل میکرد، نه تنها پاسخی کامل به درخواست فرد بود بلکه موجب رفع کامل گرفتاری و مشکل او و بازگشت به جامعه اسلامی به شکلی آبرومند میشد.
نقل است که روزی حضرت مشغول عبادت بود. دید فردی در کنار او نشسته است و به درگاه خدا میگوید: «خدایا! هزار درهم به من ارزانی دار. حضرت به خانه آمد و برای او ۱۰ هزار درهم فرستاد. (مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۱۷)
همچنین روزی خلیفه سوم در مسجد نشسته بود که مرد فقیری وارد مسجد شد. نزد او رفت و درخواست کمک کرد. عثمان به او پنج درهم داد. آن مرد نگاهی به سکهها کرد و گفت: «مرا نزد کسی راهنمایی کن [تا کمک بیشتری به من کند].» عثمان او را به امام مجتبی (ع) که همراه حسین (ع) و عبدالله بن جعفر نشسته بودند، فرستاد و گفت: «نزد آن چند جوان برو و از آنها کمک بخواه». فقیر نزد آنها رفت و نیاز خود را بیان داشت. امام حسن (ع) برای نمایاندن جنبههای تربیتی بخشش، از مرد پرسید: «إِنَّ الْمَسْأَلَةَ لَا تَحِلُّ إِلَّا فِی إِحْدَی ثَلَاثٍ دَمٍ مُفْجِعٍ أَوْ دَینٍ مُقْرِحٍ أَوْ فَقْرٍ مُدْقِعٍ فَفِی أَیهَا تَسْأَلُ؟ کمک خواستن از دیگران، تنها در سه مورد رواست: ۱- خون بهایی به گردن انسان باشد [و توان پرداخت آن نداشته باشد]؛ ۲- بدهی سنگینی داشته باشد [و از عهده پرداخت آن برنیاید]؛ ۳- درماندهای باشد [که دستش به جایی نرسد]. تو کدام یک از این سه دسته هستی؟» مرد فقیر سبب نیازمندی خود را بیان کرد. سپس امام حسن (ع) ۵۰ دینار طلا به او بخشید. حضرت امام حسین (ع) به پیروی از ایشان و نیز رعایت جایگاه امامت، ۴۹ درهم و عبدالله بن جعفر نیز با همین انگیزه ۴۸ درهم به او کمک کردند. عثمان با دیدن این جریان گفت: «این خاندان، کانون علم، حکمت و سرچشمه همه نیکیها هستند.» (بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۳۳)
علاوه بر این آن حضرت همواره دیگران را نیز بر خود مقدم میداشت و پیوسته با احترام و فروتنی با مردم برخورد میکرد و به خواستههای آنان پاسخ میگفت. ابن عباس میگوید عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! گویا فراموش کردهاید که در مسجد، قصد اعتکاف کردهاید.» حضرت فرمود: «نه فراموش نکردهام، ولی از پدرم شنیدم که پیامبر اکرم (ص) فرمود هر کس حاجت برادر مؤمن خود را برآورد، نزد خدا مانند کسی است که ۹ هزار سال، روزها روزه گرفته و شبها را به عبادت گذرانیده است.» (سفینه البحار)
حفظ کرامت انسانی
طبق آیه ۱۰ سوره اسراء، «کرامت انسانی» از اساسیترین ویژگیهای انسان و بیانگر ارزش ذاتی و برتری او نسبت به دیگر موجودات است: «و محققا ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را (بر مرکب) در بر و بحر سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها را روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم.»
از ویژگیهای اخلاقی امام حسن (ع) احترام به «کرامت انسانی» افراد در اعلی درجه آن است. نقل است مردی نامهای را به دست امام حسن (ع) داد که در آن حاجت خود را نوشته بود. امام (ع) بدون اینکه نامه را بخواند، به او فرمود: «حاجتت چیست؟» شخصی عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا (ص)! خوب بود نامهاش را میخواندی و میدیدی حاجتش چیست و آنگاه بر طبق حاجتش پاسخ میدادی؟.» امام (ع) فرمود: «بیم آن دارم که خدای تعالی تا به این مقدار که من نامهاش را میخوانم از خواری مقامش مرا مورد مؤاخذه قرار دهد.» (سید هاشم رسولی محلاتی، زندگانی امام حسن (ع)، ص ۳۳۹)
تواضع و فروتنی
خداوند خطاب به رسول گرامی اسلام (ص) میفرماید: «بال عطوفت خود را برای مؤمنان فرود آر» (حجر؛ ۸۸) که در واقع دستور به تواضع و خضوع درونی و عملی است.
امام حسن (ع) به این زیور اخلاقی جد بزرگوار خویش، آراسته و زبانزد بود. راوی میگوید: حسنبن علی (ع) بر فقرایی عبور کرد که آنان خردههای نان را روی زمین گذاشته بودند و آنها را بر میداشتند و میخوردند. آنان به آن حضرت عرض کردند: «ای فرزند دختر رسول خدا! برای خوردن ناهار جلو بیا.» امام (ع) نزد آنان رفت و نشست و فرمود: «خداوند افراد متکبر را دوست ندارد.» سپس همراه آنان شروع به خوردن نمود تا اینکه از خوردن دست کشیدند... سپس آنها را به مهمانی خود دعوت، به آنان غذا و لباس داد. (بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۵)
رعایت ادب و حسن معاشرت و داشتن اخلاق نیکو
از جمله شرایط مهم روابط اجتماعی خوب و جلب اعتماد و افزایش محبوبیت اجتماعی و علاقه دیگران، رعایت ادب در برخورد و حسن همجواری و معاشرت است. بر این اساس یکی از آداب اجتماعی، رعایت حرمت انسان است که در نشست و برخاست و هم صحبت شدن با دیگران ظهور میکند.
امام حسن (ع) با وجود جایگاه والای اجتماعی فروتنانه به این اصل اخلاقی ملتزم بود و بدین وسیله نیز توانسته بودند محبوب دلهای مومنان و حتی معاندان خود شوند. نقل است که حضرت در مکانی نشسته بود و هنگامی که خواست از آنجا برود، فقیری وارد شد. امام (ع) به آن مرد فقیر خوشامد گفت و با او ملاطفت کرد و سپس به او فرمود: «ای مرد! تو وقتی نشستی که ما برای رفتن برخاستیم، آیا اجازه رفتن به من میدهی؟» مرد فقیر عرض کرد: «آری،ای پسر رسول خدا (ص).» (زندگانی امام حسن (ع)، ص ۳۳۰)
علاوه بر این آن حضرت آنگونه که خود همواره به آداب و اخلاق نیکو و حسن اخلاق در برخورد با دیگران ملتزم بودند، همواره دیگران را به این آموزه مهم توصیه کرده و بالاترین عمل نیکو را «خلق حسن» معرفی میفرمایند: «إِنْ أَحْسَنَ اَلْحَسَنِ اَلْخُلُقُ اَلْحَسَنُ» (الخصال، ج۱، ص۲۹)
عمل به این توصیه حضرت برای جامعه امروز ما بسیار راهگشا است، چراکه حسن خلق در آداب و معاشرت و اخلاق نیکو، بسیاری از کدورتها را رفع و مشکلات خانوادگی و قطع رحم و بحثها و نزاعهای بیهوده را برطرف میکند.