گرچه «جلسه اداری» پدیده نسبتاً جدیدی است، اما انسانها از دیرباز برای اخذ تصمیمات خود گرد هم آمده و شعرا و نویسندگان اعمال آنها را در آثارشان نقل کردهاند. ایلیاد، یکی از پایههای ادب غرب با جلسه آغاز میشود. هومر چنان بهدقت رفتار آدمها در جلسات را نشان میدهد که بزرگان مدیریت امروز به گرد پای او هم نمیرسند.
قبلاً تولید میکردیم، امروزه جلسه میگذاریم. فقط در امریکا هر روز چیزی در حدود ۵۰ میلیون جلسه برگزار میشود. مدیران میانی ادارات و شرکتها هفتهای ۲۳ ساعت از وقت خود را در این جلسات میگذرانند؛ رقمی که از دهه ۱۹۶۰ به اینسو بیش از دوبرابر شده است. در دهه ۱۹۸۰ که کشورهای غربی از «تولید» به صنایع «دانشبنیان» تغییر رویه دادند و ظاهراً برگزاری نشستهای فراوان ضرورت پیدا کرد، تعداد جلسات اداری به شدت افزایش یافت و درحالیکه کرونا ادارات را (دستکم موقتاً) به تعطیلی کشانده است، اهمیت این جلسات را که امروز در لپتاپهایمان برگزار میشود دوچندان کرده است. در دوران کرونا، بیشتر از گذشته که این جلسات حضوری بود، وقتمان را صرف آنها کردهایم.
به رغم اهمیت فراوان این جلسات در زندگی امروز، کمتر کسی دل خوشی از آنها دارد. نظرسنجیها نشان میدهند دستکم نیمی از جلساتی را که شرکت میکنیم، بینتیجه میدانیم. آدمهای خستهکننده همیشگی یکریز حرف میزنند، آنهایی که چیزی برای گفتن دارند سخن نمیگویند و در نهایت هم تصمیم مهمی گرفته نمیشود. در بسیاری از ادارات، «جلسه» مَثلِ اعلای کاری ملالآور و اسباب اتلاف وقت است. همین دلسردی از جلسات، بازار صنعت کوچک کتب مدیریت را رونق بخشیده است، کتابهایی مثل «چطور جلسات موفق برگزار کنیم»، «طراحی جلسه» و «مرگ در اثر جلسه: حکایتی درباره ریاست» که اختصاصاً به حل مشکلی میپردازند که به قول یکی از نویسندگان، «شاقترین مسئله کسبوکار» است.
هومر نشان میدهد که یونانیان دلیلی منطقی را با خشونت رد میکنند و از این طریق، روشن میسازد که آنها اعتقادی به تبادل صریح و بیپرده نظرات نداشتند. همه در آن جلسه حاضر بودند، ولی حضور مردم عادی تنها برای مشروعیت بخشیدن به تصمیماتی بود که فرماندهان از قبل گرفته بودند. روشن است که در روزگار هومر هم مثل زمانه ما، گردهماییهایی از این دست بهطرز نومیدکنندهای فراوان بوده است.
یکی از بزرگترین گرفتاریهای مدیران امروز این است که کارمندان جزء را به بیان نظراتشان تشویق نمیکنند. بسیاری از آنها، مثل سرداران هومر، صدای زیردستان را خفه میکنند. گرداندن جلساتی که واقعاً عمومی باشند، بهطرز وحشتناکی دشوار است ولی نظرخواهی از حاضران در جلسه تنها موجب تقویت روحیه کارمندان نمیشود، بلکه از این راه میتوان اطلاعات مفید و نظرات مختلف را هم گرد آورد.
عموماً کسانی رئیس میشوند که به قوه تشخیص خود اطمینان کامل دارند و میخواهند عرضاندام کنند. این بدان معناست که معمولاً اگر کسی با آنها مخالفت کند، خشمگین میشوند و این عصبانیت مانع از آن میشود که با آرامش، بحث آزاد را پیش ببرند. نتایج تحقیقی نشان میدهد رؤسای جلسات، عموماً بین یک تا دوسوم وقت جلسه را خودشان صحبت میکنند. بنا به گفته نویسندگان این تحقیق، «حتی در دانمارک مساواتطلب هم بسیار بهندرت مشاهده کردهایم که حاضران در جلسات، آنطور که دلشان میخواهد، حق صحبت رؤسایشان را به چالش کشیده باشند.»
همه ما گاهی دیدهایم که بعضیها نوک جمع را میچینند و جلسه را در دست میگیرند -و معمولاً آنهایی که اول شروع به سخنگفتن میکنند و پیدرپی حرف میزنند تأثیر بسیار قابلتوجهی بر جریان مذاکره میگذارند. افراد حاضر در جلسات، بیشتر اوقات، از کسانی که عاشق زنگ صدای خودشان هستند و زیاد حرف میزنند خوششان نمیآید، ولی عموماً از آنها حرفشنوی دارند: معمولاً آنها را تأثیرگذار میدانند. پرچانگی این اشخاص در جریان جلسه شدیدتر هم میشود. مطالعات نشان میدهند هر چه افراد در جلسات بیشتر حرف بزنند، بیشتر احتمال دارد دیگران از آنها سؤال بپرسند.
مشکل عدممدیریت جلسات فقط این نیست که نظرات افراد ساکتتر شنیده نمیشود، بلکه در کمال تعجب ممکن است هیچ مطلب تازهای را هم یاد نگیرید. گارولد استاسر، روانشناس اجتماعی، ثابت کرده است وقتی جلسه بینظم باشد گفتگوها معمولاً تکرار مکررات خواهند بود. جلسات بیقاعده و قانون نتیجهای جز تحکیم نظرات افراد قدرتمندتر ندارند.
در میان انبوه قوانین و تفاسیر تلمود شرطی عجیب درباره مجازات اعدام هست که میگوید اگر در موردی که مستوجب مرگ است هر ۷۱ قاضی بر این نظر باشند که فرد خاطی باید اعدام گردد، مورد مذکور خودبهخود لغو و از دستور کار خارج میشود. امروزه این شرط نامعقول به نظر میرسد، چون دادگاههای ما برای متهمکردن کسی به قتل عمد بر اتفاق آرا تأکید دارند، ولی این اصل تلمودی نکته مهمی را درباره مخاطرات همرأیی بیان میکند: اگر ارزیابی همه در موردی یکسان باشد، به احتمال زیاد، مسئله مهمی مغفول مانده است. گاه باید فکری برای پرهیز از گروهزدگی کنیم؛ پدیدهای که از ترکیب مسمومکننده و درعینحال فریبنده تابعیت و تقویت مثبت برمیخیزد.
کارشناسان جدیدتر حوزه مدیریت جداً توصیه میکنند که در جلسات «جدال سودمند» داشته باشیم. میتوان گفت جروبحث نشانه آن است که حاضران در جلسه، اصولاً به یکدیگر اعتماد دارند و برای رسیدن به هدفی واحد کار میکنند. این همان چیزی است که به آنها امکان میدهد اختلافنظرهای بنیادی را بیان کنند.
نقل و تلخیص از: وبسایت ترجمان/ نوشته: جیمز سوروکی/ ترجمه: عرفان قادری مرجع: اکونومیست