مرصاد آخرین عملیات دفاع مقدس بود. در این عملیات از نقش هوانیروز و دیگر یگانهای ارتش و سپاه بسیار شنیدهایم، اما یگان توپخانه نیز در عملیات مرصاد نقش مؤثری ایفا کرده است. خاطره زیر را از زبان یکی از رزمندگان ارتش میخوانیم.
روز چهارم مرداد ۱۳۶۷، یک روز از هجوم منافقین به کشورمان میگذشت. آن روز ما از طریق سومار به منطقه عملیاتی رفتیم. در مسیر بودیم که بدون دیدهبان به افسر عملیات گفتم توپها را روانه میدان نبرد کن. شرایط خاص بود و ایشان هم با دید چشمی توپها را هدایت کرد و خودش هم نقش دیدهبان را ایفا کرد. عقبه منافقین در اسلامآباد قرار داشت. با تجربیاتی که از دوران دفاع مقدس کسب کرده بودیم، با کمترین امکانات و به راحتی توانستیم راههای ورود و خروجی آنها را در اسلامآباد سد کنیم. کمی بعد دیدهبانها هم رسیدند و کارمان بهتر پیش رفت. منافقین روز چهارم گیر افتاده بودند، اما روز پنجم کاملاً متلاشی شدند. شامگاه همان روز چهارم ما دست از گلولهباران آنها برنداشتیم و در تاریکی شب هم به کارمان ادامه دادیم. این کار ما باعث قوت قلب رزمندههای ارتشی و بسیجی شد که با تعداد کم سد راه منافقین شده بودند. با سد راه منافقین در اسلامآباد، آنها نمیتوانستند به نیروهایشان که در جاده کرمانشاه گیر افتاده بودند ملحق شوند. هر چه از زمان عملیات میگذشت، تسلط ما هم روی منطقه و دشمن بیشتر میشد. روز پنجم مرداد از گردنه حسنآباد تا عقب، کرند را کاملاً تحت پوشش توپخانه و کاتیوشا قرار داده بودیم و جهنمی برای منافقین برپا شده بود. روز پنجم مرداد ستون نفاق کاملاً از هم پاشید و باقیمانده آنها پای پیاده فرار کردند، اما رزمندگان آنها را رها نکردند و منافقین فراری را در مناطق و روستاهای اطراف تعقیب کردند.
خود ما در روز ششم مرداد با هماهنگی برادران سپاه عدهای از منافقین را که به روستای بدرهای فرار کرده بودند، به شدت زیر آتش قرار دادیم. حدود ۴۵ دقیقه این گلولهباران ادامه داشت. بعد بچههای سپاه رفتند و منطقه را از نزدیک بررسی کردند. کار یگان توپخانه به قدری خوب و دقیق بود که اعلام شد منافقین پناه برده به این روستای خالی از سکنه تا نفر آخر کشته شدهاند. توپخانه ارتش از اولین روز جنگ عملکرد خوبی در جبههها داشت و این عملکرد خوب تا آخرین ساعت جنگ نیز ادامه یافت.