صدراعظم آلمان روز پنجشنبه ۱۵ جولای راهی امریکا شد تا در واشنگتن با رئیسجمهور امریکا جو بایدن دیدار کند. این نوزدهمین سفری است که او طی ۱۶ سال صدارتش در آلمان به امریکا داشته و بعید است تا انتخابات پاییز آینده در آلمان و تعیین صدراعظم جدید، سفر دیگری به این کشور داشته باشد. او در این ۱۶ سال با سه رئیسجمهور پیشین امریکا در واشنگتن دیدار داشته و حالا نخستین رهبر اروپایی است که بعد از به قدرت رسیدن بایدن به دیدار او رفته و باید گفت که شرایط این دیدار با دیدارهای قبلی او به طور کلی متفاوت است. خروج سریع امریکا از افغانستان، وضع نامشخص نیروهای امریکا در عراق و سوریه، تداوم چانهزنیها بر سر برجام و تردید در مورد بازگشت امریکا به آن، خط لوله گازی نورداستریم ۲ و بسیاری از مسائل دیگر باعث شده تا بایدن و مرکل در دیدار خود موضوعات زیادی برای گفتگو داشته باشند، اما مسئله مهم این است که آیا پشتوانهای برای تصمیمات خود دارند و از این رو، آینده تصمیمات آنها چه خواهد شد؟
۱۶ سال پر فراز و نشیب
مرکل ۲۲ نوامبر ۲۰۰۵ به صدراعظمی آلمان رسید و این در حالی بود که نه در داخل و نه خارج موقعیت مستحکمی داشت. او در انتخابات پارلمانی سپتامبر همان سال و تنها با یک درصد آرای بیشتر صدراعظم پیشین گرهارد شرودر را شکست داد و این پیروزی آن قدر ضعیف بود که در نهایت مجبور شد برای تشکیل دولت با حزب شرودر وارد ائتلاف بزرگ شود. او در عرصه خارجی نیز میراثدار وضعیت جهانی بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و به خصوص تهاجم امریکا به عراق در ۲۰۰۳ بود که شرودر با آن مخالفت کرده بود و مرکل سعی داشت تا روابط تازهای را با رئیسجمهور وقت امریکا جورج دبلیو بوش برقرار کند تا مخالفتهای شرودر با بوش را برطرف کرده باشد. پذیرایی گرم مرکل از بوش در جولای ۲۰۰۶ از این جهت نتیجهبخش بود و توانست روابط نزدیکی را با بوش برقرار کند تا آنجا که بوش در اجلاس گروه هشت همان ماه، به نحوی غیر منتظره و عجیب شروع به مشت و مال دادن شانههای مرکل کرد؛ عملی کاملاً غیر متعارف که به سرعت در فضای اینترنت مورد توجه قرار گرفت. سفر مرکل به روسیه در نیمه ژانویه ۲۰۰۶ و ملاقات پوتین با مرکل در اکتبر همان سال وجه دیگر سیاست خارجی صدراعظم جدید آلمان را نشان میداد که غافل از روسیه نیست به خصوص آن که این دیدار در شهر صنعتی درسدن آلمان انجام شد و نشان داد روابط اقتصادی و به ویژه صادرات گاز روسیه به اروپا از نظر مرکل اهمیت اساسی دارد. با این حال، شروع گرم روابط مرکل با رهبران امریکا و روسیه طی بیش از یک دهه و نیم اخیر به قوت خود باقی نماند. سقوط دولت مورد حمایت روسیه در اوکراین در فوریه ۲۰۱۴ و جنگ داخلی بعدی در شرق این کشور باعث شد تا مرکل در کنار دیگر رهبران اتحادیه اروپا مقابل مسکو قرار گیرد و بستههای تحریمها را یکی بعد از دیگری تصویب کند. رسوایی شنود مکالمات تلفنی مرکل توسط امریکا میتوانست روابط او را با رئیسجمهور وقت امریکا باراک اوباما تیره و تار کند، اما این اتفاق نیفتاد و با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۱۶ بود که دوره سرد روابط دو طرف شروع شد تا جایی که ترامپ در مکالمه تلفنی ژوئن ۲۰۲۰ با مرکل، او را «احمق» و «بازیچه دست روسها» خواند.
شراکت در عین اختلاف
بایدن و مرکل بعد از دیدار خود کنفرانس مطبوعاتی مشترک داشتند و هر دو سعی کردند با تعریف از یکدیگر فضای دوستی بین دو طرف را به خبرنگاران القا کنند. بایدن در این کنفرانس «زندگی پرماجرا و شگفتانگیز» مرکل را مورد ستایش قرار داد و گفت: «دوره صدارت مرکل یک شخصیت تاریخی دارد.» در مقابل، مرکل نیز از نقش امریکا در جنگ جهانی دوم و «ایجاد آلمانی آزاد و دموکراتیک» گفت؛ دینی که گویا هر سیاستمدار آلمانی مجبور به اعتراف آن است! با این حال، نکات مورد اختلاف آن قدر قابل توجه هستند که حتی در این کنفرانس نمودار شدند هر چند هر دو نفر تمام تلاش خود را کردند تا اختلافات خود را بروز ندهند. مهمترین موضوع مورد اختلاف مربوط میشود به خط لوله گازی موسوم به «نورد استریم ۲». این خط لوله با سرمایهگذاری بیش از ۹ میلیارد یورو به طول ۱/۲۲۲ کیلومتر از شهر ویبورگ روسیه آغاز و بعد از عبور در بستر دریای بالتیک به شهر گرایسفوالد آلمان میرسد و ۵۵ میلیارد متر مکعب گاز روسیه از طریق این خط لوله به آلمان منتقل میشود. انتظار میرود عملیات اجرایی این خط لوله در پایان ماه آینده میلادی ۲۰۲۲ پایان یابد و تا پایان سال جاری میلادی نیز به بهرهبرداری برسد. دولت پیشین امریکا به شدت با ساخت این خط لوله مخالفت میکرد و تحریمهایی را نیز علیه شرکتهای مشارکت کننده در این برنامه در نظر گرفته بود و دولت بایدن نیز همین سیاست را ادامه میدهد. ادعای دولتهای ترامپ و بایدن این است که اروپا با بهرهبرداری این خط به لحاظ انرژی وابسته به روسیه میشوند و از سوی دیگر، اوکراین موقعیت ترانزیتی خود را برای انتقال گاز روسیه به اروپا از دست خواهد داد. شکی نیست که واشنگتن در هر دو مورد اغراقگویی میکند تا صادرات گاز مایع خود را به اروپا توسعه دهد و به عبارت دیگر، به دنبال وابستگی انرژی اروپا به گاز خود است تا گاز روسیه. با این حال، مرکل مقابل هر دو دولت ترامپ و بایدن مقاومت کرده و تأکید بر به سرانجام رساندن این خط لوله داشته است. روابط با چین نیز موضوع مورد اختلاف دیگری است که مرکل سعی کرد با این حرف تظاهر به همسویی با بایدن کند: «درک مشترک زیادی وجود دارد که چین، در بسیاری از زمینهها، رقیب ماست. تجارت با چین باید بر این فرض باشد که ما شرایط بازی برابر داریم.» با این حال، مرکل در نشست یک ماه قبل ناتو تأکید بر این داشت که «چین هم رقیب است و هم شریک. در نتیجه، پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در تعاملات خود با چین نیازمند تعادل است.»
پشتوانه دیدار
این سفر مرکل به واشنگتن و دیدارش با بایدن به عنوان احیای روابط دو طرف خوانده شده که در چهار سال دولت ترامپ به شدت افول کرده بود. بازگشت سریع بایدن به توافقنامه اقلیمی پاریس در روزهای نخست ریاست جمهوریاش نمادی از تلاش جدید واشنگتن برای همکاری با اروپا بود چنان که مرکل در همین کنفرانس مطبوعاتی گفت خوشحال است امریکا دوباره به این توافقنامه بازگشته است. با این حال، باید توجه داشت که صدراعظمی مرکل چند ماهی بیشتر دوام نخواهد داشت و نشانهها حاکی است که حتی جانشین احتمالی او نیز چندان به همکاری همهجانبه با امریکا توجه ندارد. آرمین لاشت رهبر اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان است که از او به عنوان جانشین احتمالی مرکل بعد از انتخابات پاییز آینده یاد میشود. اواخر ژوئن گفت بایدن نباید جنگ سرد جدیدی را با چین آغاز کند و تأکید کرد: «بایدن مواضع بسیار محکمی دارد که نشان دهنده نگرش رقابتی او در مسائلی است که اروپاییها میتوانند به عنوان متحد واشنگتن ظاهر شوند، اما اگر در این بین، کسی (بایدن) به دنبال شروع یک جنگ جدید باشد، با پاسخ منفی از سمت اروپا مواجه خواهد شد.» و حتی با لحن منفی در مورد انتقادهای حقوق بشری از چین صحبت کرد و گفت انتقاد علنی از چین یا حکومتهای دیگر مؤثر نیست و «تنها انتقاد کردن، جهان را در بلندمدت تغییر نخواهد داد.» به این ترتیب، به نظر نمیرسد که رهبری آلمان بعد از مرکل همخوانی با سیاستهای چینستیزانه بایدن داشته باشد جدای از اینکه حاضر نخواهد شد از منافع خود در پروژه «نورداستریم ۲» چشمپوشی کند. گذشته از این، نگرش لاشت در مورد انتقاد کردن از چین یا دیگر کشورها حاکی از این است که آلمان حتی از نظر این سیاستمدار راستگرا به دنبال تعامل بیشتر با چین و روسیه است تا اینکه تقابل مورد نظر بایدن را دنبال کند. این بدان معناست که دیدار مرکل با بایدن جدای از وجوه سمبلیک آن به معنای همراهی همهجانبه آلمان با امریکا در عرصه بینالملل نیست و رهبری آینده آلمان بیشتر به فکر منافع کشور در عرصه بینالملل خواهد بود. به عبارت دیگر، تجربه چهار سال ریاست جمهوری ترامپ به آلمانها نشان داد باید در عرصه بینالملل استقلال عمل بیشتری از امریکا را در پیش بگیرند چنان که حتی خود مرکل نیز گفته بود: «امریکا غیر قابل اعتماد و غیر قابل اتکاست.»