رپورتاژ آگهی/ بعضی رمانهای مدرن امروزه دیگر جزو کلاسیکهای ادبیات جهان به حساب میآیند. این رمانها در هر دوره و زمانهای به دغدغههای مخاطبانی با افکار و سلیقههای مختلف و متنوع پاسخ میدهند و همچون آثار بزرگ کلاسیک، ضمن اینکه عصر خاصی را بازتاب میدهند، از مسائل همیشگی و همهجایی انسان سخن میگویند و برای همین همیشه تازه و باطراوتاند. رمانهایی که در ادامه معرفی میشوند نمونههایی از این گونه آثارند. فهرست پرفروشهای ادبیات داستانی نشان میدهد که این رمانها این روزها با اقبال خوبی از جانب مخاطبان فارسیزبان روبهرو هستند.
رمان «بازمانده روز»، اثر کازوئو ایشیگورو، از جمله آثار داستانی مدرن است که از امتحان تاریخ سربلند بیرون آمده و به یکی از کلاسیکهای مدرن تبدیل شده است. راوی رمان «بازمانده روز» مردی است به نام استیونز که پیشخدمت یک قصر در انگلیس است. ایشیگورو در «بازمانده روز» با طنزی ظریف و زیرکانه تغییر یک دوران و گذار از اشرافیت انگلیسیمآبِ عصر امپراتوری به دوران سلطۀ سرمایهداری امریکایی را به تصویر کشیده است. ماجرا از این قرار است که مالکان اشرافیِ قصری که استیونز سالها پیشخدمت جانبرکفِ آن بوده اکنون منزل به نوآمدگانی از فرهنگی دیگر سپردهاند. مالک کنونی قصر یک مرد امریکایی است که برخلاف مالکان پیشین چندان دربند آداب و تشریفات اشرافی عذابآور نیست و این تضادی را بین او و پیشخدمت عادتکرده و وفادار به نظم پیشین عیان میکند. «بازمانده روز» همچنین تصویری از سالهای بین دو جنگ جهانی در اروپا و تلاش ناکام اشراف محافظهکار انگلیس برای زدوبند با نازیها در سالهای پیش از جنگ جهانی دوم و در لایهای عمیقتر تصویری از رنج بیهوده آدمهایی به دست میدهد که جهان و کار جهان را بر خود و دیگران سخت میگیرند و خود را بیهوده از عشق، تفریح، سیاحتِ اطراف و اکناف و دمی آسودن و عمر به خوشی گذراندن محروم میکنند و دم را غنیمت نمیشمارند. «بازمانده روز» طنزی رندانه و انتقادی است علیه فرسودگی، فروبستگی و انقیاد. این رمان در ستایش گشودن درهاست به روی جهانهای تازه و پهناور، به جای تکبُعدیبودن و جهان کوچک خود را کل جهان پنداشتن. ایشیگورو در سال 1989 به خاطر رمان «بازمانده روز» جایزه بوکر را گرفت. بر اساس این رمان فیلمی هم ساخته شده است.
رمان «بازمانده روز» با ترجمه و مقدمۀ نجف دریابندری در نشر کارنامه منتشر شده است. گفتنی است که ترجمۀ این رمان یکی از نمونههای شاخص ترجمۀ ادبی و از بهترین و هنرمندانهترین ترجمههای نجف دریابندری است.
کتاب مرشد و مارگاریتا اثر میخاییل بولگاکاف، از رمانهای مدرن نسبتاً قدیمی اما همچنان پرطرفدار است. «مرشد و مارگاریتا» معروفترین رمان بولگاکاف و یکی از مهمترین رمانهای قرن بیستم روسیه است. بولگاکاف در رمان «مرشد و مارگاریتا»، به زبان طنز و با استفاده از فانتزی و گروتسک و نیز با رجوع به ماجرای مصلوبشدن مسیح در اورشلیم، هم از وحشت دوران استالین و ادبیات دولتی و فرمایشی و حزبی و سانسور و طرد و حذف روشنفکران و هنرمندان واقعی در آن دوران سخن میگوید و هم از مسائل همهجایی و همهزمانیِ آدمی. «مرشد و مارگاریتا» فانتزیای درهمبافته از رؤیا و واقعیت، عشق، زندگی و مرگ، خنده و وحشت، اسارت و رهایی، خفقان و گشودگی و خیر و شر است. میخاییل بولگاکاف در رمان «مرشد و مارگاریتا» سه داستان موازی و در عین حال مرتبط با یکدیگر را روایت میکند. یکی از این داستانها ماجرای ورود شیطان به مسکو در دوره استالین است. داستان دیگر داستان به صلیب کشیدن مسیح است در اورشلیم و داستان سوم ماجرای نویسندهای است ملقب به مرشد که دلباختۀ زنی به نام مارگاریتاست و ابلیس به او و معشوقهاش یاری میرساند.
بولگاکاف در سال 1928 شروع به نوشتن این رمان کرد، اما بعد از دو سال دستنویس آن را سوزاند. او، به عنوان یک نویسنده، در فشار و تنگنا بود. اجازه انتشار و اجرای صحنهایِ آثارش را نمیدادند و نمیتوانست با فراغ بال کار کند. با وجود این از نوشتنِ رمان «مرشد و مارگاریتا» بازنایستاد و کمی بعد از سوزاندنِ نسخۀ اول آن، دوباره نوشتن این رمان را از سرگرفت و تا آخر عمر روی آن کار میکرد. رمان اما در سال 1965، یعنی بیست و پنج سال بعد از مرگ بولگاکاف، آن هم با حذف و سانسور بخشهایی از آن و در تیراژی محدود، منتشر شد. استقبال از آن اما به حدی بود که نسخههایش در بازار سیاه شوروی به قیمتی گزاف فروخته میشد. این رمان به خارجِ شوروی هم راه یافت و در جهان انگلیسی زبان دربارهاش کتابها و مقالهها نوشتند.
«مرشد و مارگاریتا» را بسیاری از منتقدان با رمانهای کلاسیک مقایسه کردهاند. میگویند بولگاکاف حین نوشتن این رمان از تراژدی «فاوست»، اثر گوته، متأثر بوده است. همچنین گفته شده که عناصری از زندگی شخصی بولگاکاف نیز وارد این رمان شده است.
ترجمۀ حمیدرضا آتشبرآب از رمان «مرشد و مارگاریتا» در بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده است.
وقتی حرف از رمانهای تینایجری با راوی نوجوان عاصی به میان میآید بعید است کسی اول به یاد کتاب ناتورِ دشت اثر جی. دی. سلینجر نیُفتد. «ناتورِ دشت» یکی از سرآمدان و محبوبترینهای این نوع رمانهاست و همچنان بین کتابخوانها پرطرفدار است. سلینجر در رمان «ناتورِ دشت» با خلق شخصیت هولدن کالفیلد، راوی نوجوان این رمان، یکی از شخصیتهای ماندگار و تیپیکال و محبوب را در تاریخ رمان خلق کرده است. «ناتورِ دشت» شرح معصومیت از دست رفته و گذر شخصیت اصلی رمان از کودکی و نوجوانی و حرکت او به سوی جوانی است. هولدن کالفیلد، در فرایند این گذار، با ناهنجاریهای زندگی امریکایی مواجه میشود و خود را میان جنگلی انسانی مییابد که در آن از اخلاقیات نیک رد و اثر چندانی نمانده است. داستان «ناتورِ دشت» درباره چند روز از زندگی هولدن کالفیلد است. چند روزی که هولدن، بعد از اخراج از مدرسه، اینجا و آنجا پرسه میزند تا بازگشت به خانه را عقب بیندازد. هولدن در این چند روز با جلوههایی گوناگون از جامعۀ امریکایی و اخلاقیات حاکم بر این جامعه مواجه میشود. او نوجوانی عاصی است که مناسبات حاکم بر محیط و جامعهای را که در آن زندگی میکند قبول ندارد و این مناسبات را هجو میکند. سلینجر در این رمان، از چشم هولدن کالفیلدِ نوجوان، به دنیای آدمبزرگها مینگرد و با طنزی سیاه دنیای آنها را نقد میکند و درونیات و خواستههای یک نوجوان ناراضی را به تصویر میکشد.
ترجمۀ محمد نجفی از رمان «ناتورِ دشت» در انتشارات نیلا منتشر شده است.
رمان سمفونی مردگان اثر عباس معروفی، از آثار داستانی مهم و شاخص ایرانیِ منتشرشده در دهۀ 60 خورشیدی است که هنوز هم با استقبال رمانخوانها روبهروست و بارها تجدید چاپ شده است. «سمفونی مردگان» یکی از کلاسیکهای رمان مدرن ایران است. معروفی در این رمان اجتماعی و تلخ، سرگذشت تراژیک یک خانواده در متن دورهای از تاریخ معاصر ایران را روایت میکند. او در رمان «سمفونی مردگان»، از خلال روایت داستان یک خانواده بازاریِ سنتی و کشمکشها و تنشها و تعارضهای میان اعضای این خانواده، تقابل سنت و تجدد و تنش میان قشر سنتی جامعه و روشنفکران هوادار افکار و اندیشههای نو را در دورهای از تاریخ معاصر ایران به تصویر میکشد. «سمفونی مردگان» همچنین روایتی مدرن از حکایتِ کهن و آشنای برادرکُشی و برادرآزاری است. وضعیت زنان در دورهای که وقایع رمان در آن اتفاق میافتد، از دیگر موضوعاتی است که در رمان «سمفونی مردگان» به آن پرداخته شده است. وقایع رمان «سمفونی مردگان» در شهر اردبیل و مقارن با نخستین سالهای ساختهشدنِ ایران مدرن در عصر پهلوی اول و نیز در بخشی از دوره پهلوی دوم اتفاق میافتد. داستان درباره خانوادهای بازاری به نام خانواده اورخانی و بحرانی است که تقابل سنت و تجدد و ظهور ایرانِ مدرن و پیدایش تفکرات متضاد با تفکرات سنتی در این خانواده پدید میآورد. معروفی در رمان «سمفونی مردگان» تاریخ تراژیک روشنفکری و تجددخواهی در ایران را روایت کرده است.
رمان «سمفونی مردگان» در انتشارات ققنوس منتشر شده است. این رمان به زبانهای دیگری نیز ترجمه شده و در سال 2001 جایزة بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سورکامپ را از آن خود کرده است.
رمان عقاید یک دلقک یکی از معروفترین آثار هاینریش بُل و از محبوبترین رمانهای مدرن و یکی از کلاسیکهای این عرصه است. «عقاید یک دلقک» رمانی انتقادی درباره آلمان بعد از جنگ جهانی دوم است. هاینریش بُل در این رمان، از چشم دلقکی خسته و سرخورده به نام هانس که راوی رمان است، جامعۀ بحرانزده آلمان را بعد از سقوط هیتلر به تصویر میکشد و با زبانی نیشدار و گزنده پتۀ ریاکاریها و بخلورزیها و حب و بغضها و تعصبها و منفعتطلبیهای طبقات ثروتمند این جامعه را بر آب میاندازد و نیز نهادهای رسمی سیاسی و عقیدتی را مورد نقد قرار میدهد. داستان از جایی آغاز میشود که پای هانس، در یکی از شبهای اجرای نمایش کمدی، روی صحنه آسیب دیده است و او به زادگاه خود، بن، برگشته و چون مدتی نمیتواند برنامه اجرا کند دنبال این است که از کسی پول قرض کند. هانس در همین حین گذشتۀ خود را مرور میکند و از جمله روابط عاشقانهاش را با زنی که او را ترک کرده است. هانس از خانوادهای مرفه است اما روی کمک مالی خانوادهاش هم نمیتواند حساب چندانی باز کند. نظام خانواده، تقابل دو مذهب کاتولیک و پروتستان، فقر و بحرانهای اجتماعی جامعۀ آلمان در دورة پس از جنگ، آسیبهای جنگ و منفعتطلبیهای گروههایی که به خاطر منافعشان متناسب با زمانه رنگ عوض میکنند از جمله موضوعاتی است که هاینریش بُل در رمان «عقاید یک دلقک» به آنها پرداخته است. بر اساس این رمان فیلمی هم ساخته شده است.
ترجمۀ محمد اسماعیلزاده از رمان «عقاید یک دلقک» در نشر چشمه منتشر شده است.