سرویس سیاسی جوان آنلاین: با روی کار آمدن دولت بایدن همان ماجرای آزاد شدن ۱۵۰ میلیارد دلار پول ایران با امضای برجام به شکل دیگری در حال تکرار است. رقمی که به اذعان عالیرتبهترین مقام کشور نوعی توهم بود. حالا هم به نظر میرسد باز هم این توهم به شکل دیگری و این بار از سوی امریکاییها در حال فروخته شدن به ایران است، در حالی که راه اصلی، برداشته شدن تمام تحریمها به صورت یکجاست.
ماجرای ذخایر ارزی بلوکه شده ایران در کشورهای مختلف نه تنها یک چالش مهم سیاسی- اقتصادی در داخل ایران است بلکه یک مسئله جدی در سیاست خارجی امریکا نیز محسوب میشود.
به عنوان مثال در سالهای روی کار آمدن ترامپ بارها و بارها وی در سخنرانیهای خود به این مسئله اشاره کرده که امضای برجام ذخایری به میزان ۱۵۰ میلیارد دلار در اختیار ایران قرار داده است و نباید چنین رویدادی اتفاق میافتاد.
تکرار مداوم این مسئله حتی باعث واکنش سیاستمداران داخلی ایران و مقام معظم رهبری نیز شد. ایشان در یکی از سخنرانیهای خود با اشاره به تکرار این ماجرا در جمع مسئولان نظام در ماه رمضان سال ۹۷ تصریح کردند: «اینکه ما در قضایای اول مذاکرات در ذهنمان بود و خودمان تصور کردیم و به دیگران هم گفتیم که بله، اگر ما مذاکره کنیم، ۱۰۰ میلیارد دلار پول وارد کشور میشود، خب این معنایی دارد؛ برای کشور ما ۱۰۰ میلیارد مبلغ معتنابهای است، مبلغ مهمی است، اصلاً بهکلی میتواند بسیاری از مشکلات کشور را برطرف کند؛ این واقعیت نداشت. حالا رئیسجمهور وقیح امریکا هنوز میگوید که ما ۱۰۰میلیارد، گاهی میگوید ۱۵۰میلیارد به ایران دادیم؛ شما غلط کردید دادید! شما کی به ایران [پول دادید]؟ یک دلار هم شماها ندادید به ایران. خود ما هم در واقع به نحوی باور کردیم این ۱۰۰میلیارد را؛ خب این گمان [بود]، تصور بود، توهم بود، واقعیت نداشت.»
ایشان در سخنان خود به چند نکته مهم اشاره کردند: اول آن که مبالغ آزاد شده به هیچ عنوان به این اندازه نبود و ثانیاً مسئولان کشور دچار نوعی توهم در نحوه تخمین میزان مبالغ آزاد شده شدند.
این توهم منجر به یک تخمین غیر دقیق در خصوص میزان ذخایر آزاد شده هنگام امضای برجام شد. البته مروری بر اظهارنظرها نشان میدهد هر چه ماجرا جلوتر رفته عمق این توهم بیشتر برای مسئولان آشکار شده است.
چه کسی برای اولین بار از ۱۵۰ میلیارد دلار سخن گفت؟
اکبر کمیجانی قائم مقام وقت بانک مرکزی تنها چند روز پیش از حصول توافق هستهای بین ایران و گروه ۱+۵ در تیر ماه سال ۹۴ در مصاحبه با وال استریت ژورنال رقم داراییهای مسدودشده ایران را ۱۵۰میلیارد دلار عنوان کرده بود. از نظر وی این رقمی بود که باید در نتیجه توافق هستهای آزاد میشد.
پس از اجرایی شدن برجام، محمدباقر نوبخت که در آن زمان علاوه بر ریاست سازمان برنامه و بودجه، سخنگوی دولت نیز بود، در مصاحبه با شبکه العالم داراییهای آزاد شده ایران را «افزون بر ۱۰۰میلیارد دلار» اعلام کرد و گفت: «این داراییها به طور کلی آزاد شده است و ما میتوانیم از آن استفاده کنیم.» این مطلب به تیتر یک روزنامه ایران نیز تبدیل شد و نوبخت رقم ۱۰۰میلیارد دلاری را بر سر زبانها انداخت.
در بین مقامات ایرانی، ارقام بسیار متفاوتی برای داراییهای آزادشده ایران اعلام شده است. ولیالله سیف رئیس کل سابق بانک مرکزی رقم داراییهای آزادشده ایران را ۲۹میلیارد دلار عنوان کرده بود. وی در این مورد گفته بود: «۲۳ میلیارد دلار از اموال بانک مرکزی و ۶ میلیارد دلار درآمد نفت در کشورهای ژاپن، کره جنوبی، امارات عربی متحده و هند موجود است.» علی طیبنیا وزیر اقتصاد دولت یازدهم نیز رقم ۲۹میلیارد دلاری اعلام شده توسط سیف را تأیید کرد.
ایران حالا چقدر ذخایر آزاد نشده دارد؟
حالا هم به نظر میرسد ماجرا به گونهای دیگر آن هم در دولت بایدن در حال تکرار است. در حالی که هنوز نحوه بازگشت به برجام و برداشته شدن تحریمها روشن نشده است از هم اکنون محاسبات مختلفی درباره میزان ارزهای بلوکه شده ایران، آزادسازی آنها و حتی میزان تأثیر آن بر قیمت دلار منتشر میشود که به نظر میرسد در حد همان بازی با الفاظ باشد.
آمارهای مختلفی در خصوص میزان ذخایر ارزی ایران در کشورهای مختلف که به دلیل تحریمهای امریکا قابلیت آزادسازی ندارد، منتشر شده است. ظاهراً در کره جنوبی مبالغی بین ۷ تا ۸ میلیارد دلار در سه بانک کرهای متعلق به بانک ایرانی ملت، ۵ میلیارد دلار در بانکهای عراقی متعلق به بستانکاری ایران برای صادرات برق و گاز به این کشور، ۳ میلیارد دلار متعلق به ذخایر بانکی ایران در ژاپن و بخش دیگری در بانکهای سوئیس است.
در این بین ارقام دیگری تا حدود ۲۰ میلیارد دلار اعلام میشود که ظاهراً در بانکهای چین ذخیره شده است، اما مقامات ایرانی تمام این ارقام را گمانهزنی رسانهای مینامند که صرفاً توسط رسانهها اعلام میشود.
طبیعی است که آزادسازی این مبالغ در شرایط فعلی میتواند کمک قابل ملاحظهای به اقتصاد ایران کند، اما اولاً روشن نیست که مبالغ تبلیغ شده توسط برخی رسانهها تا چه اندازه به واقعیت نزدیک باشد و نکته دوم اینکه اساساً کیفیت آزادسازی این مبالغ تا حدود زیادی بستگی به واکنش طرف امریکایی دارد که منتظر عقبنشینی ایران برای بازگشت به برجام است.
تکرار ماجرای سوئیس
در آخرین تحول مربوط به این ذخایر ظاهراً طرف کرهای با آزادسازی مبلغ یک میلیارد دلار از این ذخایر با موافقت امریکا خبر داده است. قرار است این منابع از طریق بانکهای سوئیسی به حسابهای مد نظر بانک مرکزی ایران انتقال پیدا کند.
طبیعی است به احتمال زیاد این انتقال در قالب معافیت وزارت خزانه داری امریکا درخصوص معافیتهای مربوط به خرید اقلام و تجهیزات پزشکی انجام و منابع این آزادسازی باید دقیقاً در همان موارد ذکر شده مصرف شود. کما اینکه طرف ژاپنی به ایران پیغام داده آماده تحویل واکسن به ایران در قالب منابع بلوکه شده است.
این رویه دقیقاً منطبق با راهحل قبلی کره برای خرید واکسن و تجهیزات پزشکی بوده و یادآور تکرار راهحل کانال سوئیس برای خرید دارو و غذاست. کانال سوئیس نیز در دوران ترامپ برای استفاده ایران از ذخایر بلوکه شده در کشور سوئیس و خرید دارو در مقابل اینستکس پیشنهاد شد.
البته این کانال در نهایت به جایی نرسید و جز تحویل برخی محمولههای پراکنده اتفاقی روی نداد. همان اتفاقی که دقیقاً در مورد اینستکس روی داد و تنها دو معامله بسیار کوچک در سطح ملی انجام شد.
برداشته شدن یکباره تحریمها تنها راهحل است
به نظر میرسد امریکاییها نیم نگاهی هم از منظر آزاد شدن این ذخایر به مدیریت تحولات داخلی ایران نیز دارند و هیچ کس نمیتواند این نکته را رد کند که در آزادی قطره چکانی بخشی از این ذخایر میتواند به کاهش کوتاهمدت شاخص قیمت دلار در ایران کمک کند.
در تمام طرحهایی که برای بازگشت مرحله به مرحله به برجام از سوی اندیشکدههای بینالمللی از جمله گروه بینالمللی بحران پیشنهاد شده آماده سازی بخشی از ذخایر مالی ایران در همان مرحله اول برگشت به تعهدات پیشنهاد شده است.
در مقابل نیز ایران باید اقدامات خود را برای کاهش تعهدات به طور کامل متوقف کند و جلوی روند افزایش ذخایر اورانیوم ۲۰ درصد و ماشینهای غنیسازی پیشرفته را بگیرد. همان روندی که در زمان توافقنامه ژنو ۳ هم تکرار شد.
نکته دیگر در مورد آزادسازی این ذخایر این است که تمام تبلیغات در خصوص تأثیر معجزهوار چنین اتفاقاتی تا قبل از برداشته شدن کامل تحریمها تبلیغات ژورنالیستی است. بسیاری از ذخایر ارزی ایران در سایر کشورها با برچسب تحریمهای مرتبط با تروریسم تحریم شدهاند و با چنین اتفاقی حتی در صورت موافقت دفتر کنترل سرمایه خارجی وزارت خزانهداری امریکا با آزاد شدن این ذخایر نحوه مصرف آنها بسیار محدود خواهد بود.
به این ترتیب تغییر معناداری در میزان مصارف ارزی ایران و انتقال آن به روی کانالهای بانکی با هزینه و نقل و انتقال کمتر بهوجود نخواهد آمد. چنین مسئلهای به معنای این خواهد بود که هرگونه تغییر در قیمت دلار نیز با انتشار چنین اخباری بسیار کوتاه مدت بوده و به سرعت تأثیر آن از بین خواهد رفت. بنابراین راهحل درست و اساسی برداشته شدن تحریمها بر اساس همان مسیری که نظام در مورد مذاکرات پیشبینی کرده، است.
طبیعی است که طرف امریکایی دلیلی نخواهد داشت تا چنین امتیازی را به سرعت به ایران اعطا کند و تلاش خواهد کرد تا با حداقل امتیازات از جمله آزادسازی قطره چکانی این منابع آن هم برای مصارف محدود ایران را وادار به عقبنشینی کند. در چنین شرایطی شاید بهتر این باشد دولت به جای مانور رسانهای گسترده روی نقشه امریکاییها روی برداشته شدن هر چه سریعتر تحریمها تمرکز کند؛ امری که میتواند تضمین کننده دسترسی تمام و کمال ایران به ذخایر خود برای استفاده از آن باشد.