سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: در میان اقشار و گروههای مختلف جامعه گاهی تصاویری از هم نوعانی دیده میشود که به طور معمول دارای لباسی مندرس، ظاهری ژولیده و بعضاً ادبیات خاص خود هستند و میتوان آنها را حتی دستهبندی هم کرد: عدهای در پیادهروها، قسمتی سر چهار راهها و باقی نیز در کنار معابر یا پلهای هوایی و... رؤیت میشوند. دیدن چنین تصاویری در شهر ممکن است کمی ذهن ما را درگیر و این سؤال را مطرح کند که به راستی چطور میتوان از صحت و درستی گفتهها و شرایط نابسامان معاش و حیات این افراد اطمینان پیدا و کمکی را به آنها عرضه کرد؟ آیا این طبقه که حتی در میان توده مردم به عنوان قشر آسیبدیده و زیر خط فقر شناخته شده است، خود به خود به وجود آمده؟ آیا گروهی ثروتمند و متمول امکان شکلگیریشان را فراهم کردهاند؟ یا به تعبیر زیمل، جامعهشناس آلمانی یک سنخ هستند که تا زمانی که به آنها مددرسانی مالی شود، آنها وجود خواهند داشت؟ و ما اضافه میکنیم آنها هستند تا زمانی که فقر هست. جالب است که عدهای از نیازمندان واقعی و تحت فشار هرگز راضی نمیشوند در نظر دوست، همسایه و مردم کوچه و خیابان شناسایی و قابل تشخیص شوند. گویا از تحقیر شدن، طرد شدن و مورد بیتوجهی قرار گرفتن گریزانند.
به راستی نفت، ثروت ملی، خمس و زکات مال، صلهرحم، امکان اشتغالزایی و نه اشتغالزدایی، ایجاد فرصتهای برابر اجتماعی و اقتصادی، تلاش و عملکرد در جهت حذف و تعدیل نابرابریهای اجتماعی، کدامیک به درستی اجرا نمیشود که بازار تکدیگری تا این حد داغ شده است؟
ما استثناها را حذف میکنیم. مضمون این نوشته چند خطی شومنها، سودجویان و گرگان پنهان در لباس میش نیستند که از احساسات و انسان دوستی عابران نهایت سوءاستفاده را کرده و همچون حکایتهای قدیمی، زیر بالشتشان مملو از کیسههای سکه و پول و طلاست و به اصطلاح با ننه من غریبم بازی، از موقعیت به نفع خود و ضرر دیگران بهره میبرند، بلکه روی سخن با کودکان، سالمندان، زنان و مردانی است که جایگاه فعلیشان نباید چنین باشد و متأسفانه هست. جوانان سالمی که رو به نمایشهای خیابانی یا تکدیگری میآورند، در صورتی میتوانند حداقل در مشاغل خدماتی متناسب با مهارت و علاقه خود مشغول به فعالیت شوند. به نظر هم نمیرسد که از این گروه عذری پذیرفته شود، اما واکنشی که به تازگی بیشترین میزان کنترل و اهمیت را نسبت به ساماندهی این امر نشان میدهد و ما از طریق جراید و رسانههای دیداری و شنیداری مشاهده میکنیم و میشنویم، گویا تنها در جمعآوری و متفرقکردن این سنخ از سوی شهرداری میانجامد، سازمان کلانی که با انواع و اقسام بیلبورد و بنر و اطلاعیههای کاغذی سعی دارد فرهنگ جدیدی را جا بیندازد. جملاتی با این معنا که به جای متکدیان خیابانی نیازمندان واقعی را دریابیم! اما اینکه بعد از جمعآوری چگونه و از چه راه جایگزین باید امرار معاش کنند، جای سؤال است! با ادله منطقی میتوان پذیرفت که نباید به تکدیگران خیابانی کمک مالی و عاطفی کرد؛ چراکه در تقویت و گسترش وسیله و هدفشان بیشک دستشان را گرفتهایم، اما میتوان سخنی از مولا علی (ع) را سرلوحه قرار داد و آن اینکه به جای ماهی دادن به فرد به او ماهیگیری بیاموزیم. میتوانیم اولین قدم پس از تکدیزدایی را بر پایه حمایت و آموزش قرار دهیم تا آنهایی که از این وضعیت در رنج و عذاب هستند، همچون دیگران دغدغه معاش و رزق و روزی نداشته باشند. میتوانیم از همسایه، فامیل و دوست شروع کنیم و نیازمندان واقعی و آبرومند را جستوجو، یافته و به وظیفه انسانیمان عمل کنیم.