سرویس سیاسی جوان آنلاین: سالگرد عملیات «مرصاد» یا همان فروغ جاودانی که گروهک رجوی مینامد، فرصت هر سالهای است برای بازخوانی عملکرد گذشته و موقعیت کنونی این گروهک تروریستی. بسیاری از کارشناسان در واقعیت، این گروهک را یک فرقه میدانند؛ فرقهای که میکوشد با پروپاگاندای رسانهای و ترقهبازیهای مبتذل و برگزاری همایش با اعضایی که اعضا نیستند و با پول خریداری شدهاند، خود را همچنان زنده و فعال نشان دهد. اروپاییها مکان همایش و سعودیها رسانه در اختیار آنها به اصطلاح مجاهدین خلق قرار میدهند تا اهرمی علیه ایران باشد که نیست. ناصر ایمانی تحلیلگر سیاسی معتقد است که حتی اروپاییها هم به منافقین به عنوان یک جایگزین برای جمهوری اسلامی فکر نمیکنند و دارودسته رجوی را صرفاً ابزار بازی علیه ایران میبینند. توضیحاتی در مورد فرقهای بودن منافقین، ادعای آنان در مورد نگرفتن سهمشان از انقلاب و ارتش سایبری اکنونشان را در گفتگو با دو تحلیلگر سیاسی و تاریخی میخوانیم؛ ناصر ایمانی تحلیلگر سیاسی و حسین محمدیسیرت استاد دانشگاه امام صادق (ع) و مدرس دروس سیاسی و تاریخ انقلاب.
چرا امام دستور پایان جنگ نمیدهند؟
ناصر ایمانی تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتگو با فارس، درباره عملیات مرصاد و خیانت و اقدامات تروریستی سازمان منافقین میگوید: بعد از فتح خرمشهر پیشنهادات و نظرات از سوی برخیها مطرح شد که چرا امام دستور نمیدهند جنگ تمام شود. آنها میگفتند که خاک ایران تقریباً از دست دشمن خارج شده و این ابهام و ایراد بعد از زمان جنگ و در شرایط فعلی به شکل شدیدتری ادامه دارد. به نظر من جواب این سؤال در عملیات مرصاد داده شد، یعنی جواب این سؤال را اتفاقاً همان زمان جنگ دادیم، بعد از اینکه ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت، ما شاهد آن بودیم که بلافاصله ارتش عراق به خوزستان حمله وسیعی کرد که البته توسط رزمندگان ایرانی دفع شد. بعد از آن هم ما شاهد این بودیم که دستپروردگان صدام یعنی منافقین عملیات بزرگی به زعم خودشان با عنوان فروغ جاویدان را علیه ایران به راه انداختند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی میگوید: منافقین عملیات فروغ جاویدان را از خاک عراق با تجهیزات و بودجه عراقی و پشتیبانی آنان و همراهی کشورهای غربی علیه ایران صورت دادند. عملیات مرصاد و عملیات ارتش عراق نشان داد این تئوری که ما بعد از فتح خرمشهر باید جنگ را ادامه میدادیم، برنامه درستی بود، چون اگر آن زمان هم ما جنگ را تمام میکردیم و اعلام آتشبس میکردیم، همچنان که پس از قطعنامه ۵۹۸ اعلام آتشبس کردیم، اما عراق به این موضوع پایبند نبود. منافقین در واقع با عملیات مرصاد نشان دادند برای اهداف خود که رسیدن به قدرت است حتی با دشمنان کاملاً روشن و آشکار ایران سازش میکنند و عامل دست آنان میشوند.
منافقین با اشغالگر ایران همپیمان شدند
ایمانی با اشاره به حمایت کشورهای غربی از سازمان منافقین میگوید: هیچ کس در زمان هشت سال دفاع مقدس این تردید را نداشت که صدام و ارتش صدام دشمن واقعی ایران هستند که بدون دلیل به ایران حمله کردند و بخشهایی از خاک ایران را اشغال و رسماً اعلام کردند بخشهایی از خاک ایران متعلق به عراق است.
منافقین حتی با صدام هم همپیمان شدند و این نشاندهنده این بود که منافقین کاملاً یک نیروی سرسپرده و آلت دست دشمنان قسم خورده ایران است. ایمانی با بیان اینکه مسئله گروهک منافقین مسئله التقاط و ایدئولوژیک نیست، میگوید: این گروهک یک گروهک مخوف قدرتطلب و جاهطلب است و بر اساس مبانی فکری حرکت نمیکند چراکه اگر بر اساس مبانی ایدئولوژیک حتی مارکسیسم حرکت میکرد، با دشمنترین دشمنان ایران در آن زمان که صدام و عراق که رسماً خاک ایران را اشغال کرده بودند همپیمان نمیشد چراکه آن زمان بحث روی جمهوری نبود بلکه آنها بر سر ایران جنگ داشتند و خاک ایران را اشغال کردند و این نشان میدهد این گروهک برای رسیدن به قدرت هر کاری را مجاز میداند.
غربیها صرفاً از منافقین به عنوان ابزار استفاده میکنند
ایمانی با تأکید بر اینکه گروهک منافقین یک فرقه مخوف و قدرتطلبی است که از درون مضمحل میشود، میگوید: سن متوسط این گروهک بالای ۵۰ سال است و هیچ نسل جدیدی دیگر به گروهک منافقین نپیوسته است. اگر کسی بخواهد معارض با نظام جمهوری اسلامی باشد یا التقاطی یا حتی دارای افکار تندرو چپ هم باشد، عضو گروهک منافقین نخواهد بود. دلیل حمایتهای اروپاییها از گروهک منافقین ضربه زدن به جمهوری اسلامی است. تمام کشورهایی که از گروهک منافقین حمایت میکنند به هیچ عنوان به دنبال این نیستند که گروهک منافقین را به عنوان بدیل جمهوری اسلامی قرار دهند.
آنها میدانند که گروهک منافقین چه چیزی است و صرفاً هر کسی را که بتواند به تضعیف جمهوری اسلامی یا نابودی آن کمک کند حمایت میکنند. منافقین نیز اکنون ممکن است امکانات اطلاعاتی در اختیار غربیها قرار دهند، بنابراین غربیها تا روزی که بتوانند از این سازمان برای رسیدن به مقاصد خود استفاده کنند، حمایتهایی را صورت میدهند، اما اگر روزی بحث تغییر نظام مطرح باشد، تردید نکنید که گروهک منافقین برای غربیها جزو آخرین گزینه هم نخواهد بود و آنان ماهیت این فرقه را کاملاً میشناسند.
درک رجوی به ارتش سایبری نمیرسد
حسین محمدیسیرت استاد دانشگاه امام صادق (ع) و مدرس دروس سیاسی و تاریخ انقلاب هم در گفتگو با تسنیم میگوید: منافقین، بیبیسی و دیگر رسانههای فارسیزبان نیستند. کارشان این است که زیر پستها و توئیتها، فحش رکیک بدهند، یعنی در حوزه سایبری هم خشن عمل میکنند. کلاً بر مدار خشونت عمل میکند و نانش از خشونت به دست میآید. کارویژه منافقین مقابله خشن و رکیک با نظام جمهوری اسلامی ایران است.
این مقابله را با پایینترین سطح فهم و بالاترین سطح انگیزه میتوان انجام داد. اینکه گفته بشود استراتژی سازمان در برهه کنونی چیست؟ به نظرم آنها این را فهم نمیکنند و سناریوشان، سناریویی است که دشمنان برایشان طراحی میکنند، در واقع آنان به دستمالی تبدیل شدهاند که رجوی تلاش دارد مدت عمر استفاده از آن را افزایش دهد. تشکیل ارتش سایبری نیز سناریوی دشمن است، وگرنه رجوی درک و فهم چنین چیزی را ندارد.
منافقین فرقه یا سازمان
وی با تأکید بر اینکه منافقین بیشتر یک فرقه است تا سازمان سیاسی، میگوید: آن چیزی که به چارچوب و قواره منافقین نزدیک است، مفهوم «فرقه» است. ویژگیهای فرقهای در این گروهک، بیش از ویژگیهای سازمان یا یک حزب سیاسی است. فردی که عضو یک فرقه میشود، ابتدا تمام لایههای هویتی خود را کنار میگذارد و به عبارت دیگر تهی میشود، سپس هویت فرقهای خود را جایگزین و بعد هویتهای دیگر را بارگذاری میکند. منافقین کسانی هستند که تخلیه هویتی شده و تمام هویتهای خود را پشت در این فرقه جا گذاشتهاند. در یک فرقه، اعضا نسبت به رهبران سرسپردگی دارند. آنچه از گذشته تا به امروز بین منافقین مشاهده شده، کرنش و سرسپردگی اعضا نسبت به مسعود و مریم رجوی است.
این استاد دانشگاه میگوید: یکی دیگر از ویژگیهای این فرقه، رازآلود بودن است. در این سازمان بین صف و ستاد فاصله طبقاتی عجیبی وجود دارد و فرد برای رسیدن به شورای مرکزی و کادر رهبری باید مسیر سرسپردگی سختی را طی کند که رازآلود است. موضوع دیگر فساد اخلاقی است. در فرقهها به دلیل سرسپردگی و تخلیه شدن از نظر مبانی ذهنی و نظری، به طور معمول این فساد وجود دارد. در سازمان منافقین به طور ویژه در سطح بالای فرقه، این فساد وجود داشت. در برخی از خانههای تیمی هم که کادر میانی منافقین حضور داشتند، فساد اخلاقی بود. وی با تأکید مجدد بر اینکه منافقین به «فرقه» نزدیکتر است تا به یک سازمان سیاسی، میگوید: همین ویژگی فرقهای هم موجب شده است تا از سوی برخی دولتها و سرویسهای اطلاعاتی غرب و سعودی مورد حمایت و پشتیبانی قرار بگیرند. این سازمان آمادگی ذهنی و انگیزشی بسیار بالایی برای گام برداشتن در راستای اهداف فرقهای خود دارند، به طور مثال آنان در هلند، نوکری پیرمردها و پیرزنها را میکنند، به این امید که پس از مرگ آنان، بخشی از اموالشان را بگیرند و تقدیم سازمان کنند. این ویژگی در بین اعضای داعش هم وجود دارد که یک مطالعه تطبیقی در این رابطه در حال انجام است.
شما کجای انقلاب اسلامی بودید؟!
او در مورد ادعای منافقین که آخوندها انقلاب را مصادره کردند و سهم ما را ندادند، میگوید: باید از منافقین پرسید که شما کجای انقلاب اسلامی بودید؟ اگر روحانیت و مردم در صحنه نبودند، اینها هیچ وقت نمیتوانستند انقلاب ایجاد کنند و نظام را تغییر بدهند، ضمن اینکه امام هیچگاه اینان را تأیید نکرد و نامه دعوتی ننوشت. حجتالاسلام دعایی میگوید، بعد از اعدام بدیعزادگان خدمت امام رفتم تا در تأیید اینها چیزی بنویسند، اما ایشان یک خط هم ننوشتند. سازمان مجاهدین خلق از زمان تغییر ایدئولوژیک تا پیروزی انقلاب، کارنامه مشخصی در مبارزات ندارد. میگویند که ما کشتههای بسیاری دادیم، بله، چون کسی را نداشتید، کشته زیاد میدادید. اگر روحانیون و نیروهای مبارز مسلمان کشته میشدند، علما اعتراض میکردند، جامعه واکنش نشان میداد و هزینه را برای رژیم پهلوی زیاد میکردند، اما نه علما و نه مردم شما را قبول نداشتند. در نتیجه کشته شدن شما هزینهای برای رژیم نداشت.