سرویس سیاسی جوان آنلاین: «به چالش کشاندن قدرت دفاعی ایران» به ویژه بعد از حادثه تأسیسات هستهای نطنز و حوادث مشابه طی هفتههای اخیر را میتوان بهروزترین مصداق یک جریان داخلی با همراهی و همپوشانی شبکههای فارسیزبان وابسته به مراکز جاسوسی غربی دانست، به گونهای که طی روزهای اخیر رسانهها و شخصیتهای وابسته به این طیف تلاش میکنند این گزاره را مطرح کنند که برای پیشگیری از وقوع جنگ و ناامنی در کشور، سطح تنازعات میان ایران با غرب و حتی رژیم صهیونیستی کاهش پیدا کند.
اوایل هفته بود که خبرگزاری بلومبرگ در قالب مقالهای، حادثه تأسیسات هستهای نطنز را ابزاری مطمئن جهت وادار کردن جمهوری اسلامی ایران به مذاکرات شبهبرجامی توصیف میکند. اگر چه علیرضا میریوسفی سخنگوی نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل در نیویورک در نامهای در پاسخ به مقاله اخیر بلومبرگ به قلم «الی لیک» تحت عنوان «خرابکاری به توافق با ایران ترجیح داده میشود»، گفت که خرابکاری در ایران به تشدید تنشها دامن میزند، اما باید این را نیز اعتراف کرد که در صورت مقابله هوشمند و فعال با چنین خرابکاریهایی و لزوم پیشگیری از آنها میتواند ضعفی اساسی به شمار آید، آن هم در شرایطی که جریان داخلی تلاش میکند همانند رسانههای خارجی، چنین حادثهای را به اهرم فشاری علیه حاکمیت کشور تبدیل کند.
میریوسفی در مقدمه نامه خود خطاب به سردبیری «بلومبرگ» تصریح میکند: «یادداشت لیک برخلاف تمامی استانداردهای خبرنگاری تشویق به خشونت، ترور و خرابکاری و یکسری اشتباهات و فرضیات را مطرح میکند. تقدیر از ترور غیرقانونی دانشمندان هستهای و تشویق به خرابکاری در زیرساختهای ایران معادل اقدامات غیرانسانی و وحشیانه ترویج خشونت و تروریسم است. چنین اقداماتی نتیجهای جز افزایش تنشها را به همراه ندارد و میتواند درگیریها و تنشهای تمامعیار را شعلهور سازد.»
پاسخها نباید روی کاغذ بماند
اما باید پذیرفت چنانچه پاسخدهی به امریکا- اروپا و رژیم صهیونیستی در مقابل اقدامات ضدایرانی در همین حد نامهنگاریها باقی بماند، میتواند منجر به تشویق طرفهای غربی به ادامه چنین اقداماتی منجر شود و طیف داخلی همراه با غرب را برای تشدید فشارها به حاکمیت سیاسی کشور جریتر کند. این ضرورت از آنجایی نشئت میگیرد که نویسنده مطلب تلاش میکند استدلال کند ایران با توجه به مشکلات داخلی که امروز گریبانگیرش است از امکان لازم برای پاسخگویی به چنین اقدامات خرابکارانهای بهرهمند نیست و همین مسئله ضرورت افزایش چنین اقداماتی را مطرح میکند. رجوع به طراحیهای ضدامنیتی و عملیاتهای خرابکارانه در شرایطی به عنوان یک اولویت اساسی برای جریان داخلی و غرب مطرح است که اگر چه برجام توانسته است صنعت هستهای کشور را به حالت نیمهتعطیل درآورد، اما همچنان نتوانسته عزم و اراده ملی را برای احیای صنعت هستهای از بین ببرد.
کارکردهای ویژه یک جریان برای پیادهسازی طرح بزرگ!
طی سالهای اخیر به کرات به امریکاییها اعم از جمهوریخواه و دموکرات اثبات شده است که تنها عنصر محوری برای اثرگذار کردن دهها طرح و برنامههای ضدایرانی که در قالبهای مختلف برای فروپاشی جمهوری اسلامی ایران اجرایی میکنند، «نقشآفرینی یک طیف داخلی» برای ایجاد نارضایتی عمومی و ضدیت مردم با حاکمیت سیاسی کشور است؛ عنصری که کارایی خود را در موضوع برجام و پیش از آن «رویاروسازی جامعه با حاکمیت» خود نشان داده بود. دوگانهسازی افکار عمومی با اولویتهای اساسی و مبنایی نظام اسلامی یکی از کارکردهای ویژه جریان حامی غرب در داخل کشور است که امروز به دلیل قدرت اجرایی و ساختاری که در سطح مدیریت عالی کشور در اختیار دارد، تلاش میکند با تشدید مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، کوتاه آمدن از اصول در مواجهه با غرب را تنها راه برونرفت از شرایط کنونی معنا کند.
طرحهای مشترک برای مبارزه با نظام
«خروج ایالات متحده امریکا از برجام»، «بازگرداندن تحریمهای بینالمللی علیه ایران»، «بازگشایی پروندههای مکرر تحت عنوان نقض قطعنامه ۲۲۳۱ توسط ایران در جلسات رسمی شورای امنیت سازمان ملل»، «عدم اجرایی کردن تعهدات مندرج در برجام توسط امریکا- اروپا»، «ممانعت از عادیسازی روابط تجاری و اقتصادی ایران با سایر کشورها و ایجاد سرمایهگذاری خارجی در کشور»، «تشدید فشارهای اقتصادی و معیشتی» و اکنون نیز «رجوع به طراحیهای ضدامنیتی و عملیاتهای خرابکارانه» با هدف ناامنسازی ایران و ایجاد هراس و اضطراب در میان افکار عمومی بعد از ناامنسازی اقتصادی کشور، این امیدواری را ایجاد کرده است که نظام اسلامی بعد از برجام، تن به مذاکرات جدید دهد.
این هدف در حالی به عنوان ایدهآل غرب و یک طیف داخلی مطرح میشود که نشریه فارینپالیسی نیز در مقالهای با بررسی سیاست «فشار حداکثری» ایالات متحده امریکا علیه کشورمان تأکید میکند که به کارگیری چنین طرحی مطلقاً جمهوری اسلامی ایران را مجاب به عدول از سیاستهای اصلی خود نکرده و در مقابل ایران را در برابر فشارهای بیرونی واکسینه کرده است. این نشریه همچنین امید دونالد ترامپ مبنی بر حضو توافق جدید با ایران در ماههای منتهی به پایان ریاست جمهوریاش را غیرممکن ارزیابی میکند.