کد خبر: 1009028
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۳۹۹ - ۰۴:۳۰
در میانه کشاکش هسته‌ای کره‌شمالی و ایالات متحده، داستان این دو، اما تجارب و عبرت‌های مفیدی برای دولتمردان و دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران به ارمغان می‌آورد که می‌توان به چند مورد مهم آن اشاره کرد:
احسان شیخون
سرویس بین الملل جوان آنلاین: کره‌شمالی، کشوری با جمعیت نزدیک به ۲۶ میلیون نفر و در همسایگی کره‌جنوبی، چین و روسیه که پس از شکست ژاپن در جنگ دوم جهانی به تصرف شوروی درآمد و حکومتی همسو با بلوک شرق در آن حاکم شد. از آن زمان تاکنون همواره کره آماج تحریم‌های ملل متحد و امریکا بوده است. اقتصاد آن به دلیل تحریم‌های گسترده، غالباً در زمره اقتصاد خاکستری تقسیم می‌شود. بخش زیادی از روابط تجاری کره شامل محصولات معدنی همچون زغال سنگ می‌گردد که با چین انجام می‌شود. وجود ذخایر غنی و بکر از اورانیوم، زغال سنگ، مس، طلا، آهن و روی از ویژگی‌های اقتصادی کره‌شمالی است. البته به دلیل تحریم‌های سازمان ملل و انزوای بین‌المللی، بخش اقتصادی در سطحی نازل جریان دارد و بخش زیادی از افراد جامعه در فقر به سر می‌برند.

آنچه بر همه این موارد سایه افکنده است و نام کره‌شمالی به آن گره خورده، دانش هسته‌ای و ملزومات مرتبط با آن به ویژه آزمایش موشک‌های بالستیک بوده که در سال‌های اخیر ملاقات‌های گاه و بیگاه و کودکانه ترامپ و کیم بر آن دامن زده است. دیدار‌هایی با قهر و آشتی، انفجار و توئیت که هدف آن غیرهسته‌ای شدن کره‌شمالی در برابر لغو تحریم‌های ملل متحد و ایالات متحده است، اما برآیند آن تنها محدود به تبلیغات رسانه‌ای بوده است تا نتایج عملی و ملموس.

در میانه کشاکش هسته‌ای کره‌شمالی و ایالات متحده، داستان این دو، اما تجارب و عبرت‌های مفیدی برای دولتمردان و دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران به ارمغان می‌آورد که می‌توان به چند مورد مهم آن اشاره کرد:

اول؛ دستگاه تصمیم‌گیری سیاست خارجی ایالات متحده فارغ از غلبه دموکرات‌ها یا جمهوریخوا‌هان تابع یک خط مشی ثابت است و تنها ابزار‌های حصول آن در طول زمان تغییر می‌کند. بنابراین فرقی ندارد اوباما باشد یا ترامپ و در مقابل کره‌شمالی باشد یا ایران. غایت رسیدن به اهداف و منافع و در مقابل تسلیم دیگری است. از این نظر، دولتمردان و دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بپذیرند، چه ترامپ رئیس‌جمهور بعدی امریکا شود چه بایدن، سیاست‌ها در مقابل ایران همان بوده که هست.

دوم؛ بدعهدی‌های ایالات متحده که تمامی ندارد. در مذاکرات رهبران کره‌شمالی و ایالات متحده، با وجود آنکه کره آزمایش‌های خود را برای مدتی تعلیق کرد و فراتر از آن به تخریب برخی مراکز هسته‌ای خود دست زد، اما در عوض تنها چند توئیت عاشقانه از طرف ترامپ به‌دست آورد. تجربه‌ای که به‌خوبی ما ایرانی‌ها آن را لمس کرده‌ایم؛ رخداد‌های پس از خروج دولت ترامپ از برجام و بدعهدی‌های بی‌پایان آن کشور و متحدانش نسبت به جمهوری اسلامی ایران. بنابراین دولتمردان و دستگاه دیپلماسی ما باید در هر اقدامی یا تفاهمی با امریکا، بدعهدی این کشور را جزو ذات آن بدانند.

سوم؛ محدود نشدن به فضای منطقه‌ای و چند کشور خاص. اگر به روابط تجاری کره‌شمالی بنگریم، از دهه ۱۹۵۰ تاکنون میان دو کشور چین و روسیه در نوسان بوده که اکنون تنها به چین محدود می‌شود. در این حالت و با اعلام تحریم‌های بین‌المللی، قدرت چانه‌زنی کره‌شمالی نسبت به مخالفان در سطح پایینی قرار می‌گیرد. بنابراین در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران تجربه تحریم‌های شورای امنیت را در برنامه هسته‌ای خود داشته و اکنون تحریم‌های یکجانبه ایالات متحده را بیش از پیش عریان می‌بیند، نباید سطح روابط خود را محدود به چند کشور در منطقه نماید، بلکه بر گستره روابط بین‌المللی خود در فرای منطقه نیز بیندیشد و اقدام کند. نمونه افزایش همکاری‌ها با کشور ونزوئلا در این راستا گنجانده می‌شود.

چهارم؛ دستگاه تصمیم‌گیر سیاست خارجی ایالات متحده نسبت به کره‌شمالی سه خط مشی را مطرح کرد؛ جنگ مستقیم و از میان بردن تأسیسات هسته‌ای کره‌شمالی، تحریم حداکثری علیه این کشور و سرانجام دادن امتیازی که بتوان آن را بازپس گرفت. در نهایت تلفیقی از این سه خط‌مشی انتخاب و اجرا شد؛ به این ترتیب، حضور نظامی و برگزاری مانور‌های متعدد ارتش امریکا در کنار مرز‌های کره به همراه اعمال تحریم‌های حداکثری و ارائه امتیازات کوچک قابل بازپس‌گیری اتخاذ شد. این سیاست در قبال جمهوری اسلامی ایران نیز اعمال شده است؛ عقد پیمان‌های امنیتی- نظامی با کشور‌های منطقه، اعمال تحریم‌های حداکثری و در نهایت بازپس‌گیری امتیازات کوچک در سند برجام. به این ترتیب دستگاه تصمیم‌گیر، واقعیت دست آهنی و دستکش مخملی ایالات متحده را باید بپذیرد. باید به این نکته واقف گردیم که روابط اصطکاک آمیز با کشور‌های منطقه و دوری از تله انزوا، به مراتب بهتر از قطع روابط است.

پنجم؛ اتکا و اعتماد به توانایی‌های داخلی جهت تأمین دانش- فناوری و جلوگیری از تحریم‌های علمی، تحریم فناوری‌های به روز به ویژه در بخش صنعتی، تحریم دانشمندان مرتبط با این حوزه و سرانجام تحریم برخی دانشگاه‌ها از جمله بدعهدی‌های امریکا علیه ایران است. تجربه کره‌شمالی در تبلور دانش هسته‌ای و در مقابل ضعف سایر بخش‌های فناورانه به خاطر تحریم و عدم سرمایه‌گذاری مناسب، باید سبب توجه خاص دستگاه تصمیم ساز کشورمان در جهش علمی در فرایندی جهانی باشد.

ششم؛ آنچه به روشنی در الگوی رفتاری سیاست خارجی ایالات متحده نسبت به کره‌شمالی و جمهوری اسلامی ایران می‌توان دید، مذاکره از موضع قدرت است. هرگاه دولتمردان از نقطه ضعف وارد مذاکرات شده‌اند، طرف امریکایی و متحدانش با فراغ خاطر از موضع قدرت سخن رانده‌اند. بنابراین دستگاه تصمیم‌ساز و دیپلماسی کشورمان نه تنها از موضع ضعف، بلکه با اقدامات متقابل و گام راسخ باید وارد مذاکرات شود.

در مجموع اینکه تاریخ روابط کره‌شمالی و ایالات متحده از دهه ۱۹۵۰ تجارب مفیدی را نصیب دستگاه تصمیم‌ساز جمهوری اسلامی ایران می‌کند که باید در نظر داشت آن‌ها می‌توانند تا حد امکان بر قدرت چانه‌زنی خود مقابل ایالات متحده بیفزایند و در دام وعده‌های پوشالی آن نیفتند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار