سرویس بین الملل جوان آنلاین: پروژه تروریسم داعشی و القاعده اساساً با این هدف در سوریه و عراق و منطقه راهاندازی شد تا ژئوپلتیک و حاکمیتهای سیاسی در سیطره امریکا قرار گیرند. این جنگ نیابتی با تمام پیچیدگی و مدیریتی که توسط امریکا، غرب، ترکیه و متحدان عرب امریکا و رژیم صهیونیستی اعمال میکرد، در تحقق اهداف بزرگ و اصلی عقیم ماند؛ چراکه بازیگران جدیدی در مقابل آن قرار گرفتند. ایران، مقاومت منطقهای و سپس روسیه به میدان و صحنههای مقابله با تروریسم وارد شدند و سناریوهای مدیریت حامیان تروریسم، در مذاکرات ژنو راهاندازی شد. صاحبان پروژه تروریسم، مسیر مذاکرات ژنو را برای تحقق اهداف اصلی در نظر گرفتند، ولی به تدریج و به موازات معکوس شدن اوضاع در سوریه و سپس عراق و آغاز فرسایش و عقبنشینیهای تروریستها، دستور کارهای ژنو نیز دستخوش پسرفت قرار گرفت. بهنحویکه تجمیع تروریستها در استان ادلب یا در بخشهای شمال و غرب حلب، به عنوان تنها اهرم فشار برای اثرگذاری در مذاکرات قانون اساسی در ژنو باقی ماندند و مدیریت کلان امنیتی از ژنو به سوچی و دیدارهای سهجانبه آستانه با حضور روسیه، ایران و ترکیه منتقل شد. با نابودی حکومت داعش در عراق و به پایان رساندن آن در نقاط سرزمینی گسترده، بقیه دستهجات و طیف تروریستهای القاعده که با نامهای رنگارنگ در ادلب جمع شده بودند، طبق برنامههای مصوب در آستانه، در مسیر مدیریت و نابودی تدریجی و کمهزینه قرار گرفتند. اردوغان و دولت ترکیه که با کودتای امریکایی و ابزار موریانهای جریان گولن مواجه شد، در کنار فقدان حمایت عملی امریکا و ناتو، یک رویکرد به شرق را با حفظ سطحی از مناسبات با امریکا، اروپا و ناتو به نمایش گذاشت. در عین حال ترکیه که تمامی ظرفیتهای سرزمینی و سیستم نظامی و اطلاعاتی خود را درگیر حمایت از تروریستهای وهابی در سوریه و عراق کرده بود، از یکسو نیازمند موازنهسازی در قبال بیمهری غرب در یک گرایش به روسیه و ایران بود و از سوی دیگر نمیتوانست ضمن پذیرش هزینههای پایانی تروریستهای باقیمانده، دست خالی و بدون کسب امتیاز از بحران سوریه خارج شود، لذا در طرح آستانه و هماهنگ با روسیه که به دنبال جذب و جداسازی ترکیه از ناتو و غرب بود، حضور ایستگاهی و پایگاههای نظارتی ترکیه در استان ادلب و غرب حلب را به دست آورد و به جای اجرای مفاد توافقات آستانه در مهار تروریستها و بستن مرزهای حمایتی خود از آنان و ایجاد یک نوار امنیتی خلع سلاح شده در عمقی ۱۰ کیلومتری و ایجاد کریدورهای خروج شهروندان از این استان، به حمایت عملی آنان پرداخت. دلیل این بازی اردوغان که مطابق خواست امریکا و متحدان آن بود، حفظ ظرفیت تروریستهای ادلب به عنوان ابزار فشار در مذاکرات ژنو بود. ترکیه و اردوغان که پس از تغییر اولویتهای غرب و رژیم صهیونیستی با سرکوب اخوان در مصر و شمال آفریقا و حتی پروژه سوریه و عراق، با جریان حکومتهای مزدور سعودی، امارات و بحرین در تضاد قرار گرفته بود، زمین بازی خود را در ژنو محدود مییافت و لذا حتیالامکان باید ادلب اشغال شده را توسط تروریستها حفظ میکرد.
رفتار وارونه اردوغان و عدم اجرای تعهدات آستانه با وجودی که حداقل سه دور مذاکرات سرویسهای اطلاعاتی سوریه و ترکیه با ابتکار و حمایت ایران و روسیه انجام گرفت و بینتیجه ماند، دستور کار پاکسازی استان ادلب پیشروی ارتش سوریه و تمامی متحدان آن قرار گرفت تا تعهدات آستانه روی زمین به اجرا درآید که تا به حال بخش مهمی از شرق ادلب و تمامی غرب حلب از اشغال تروریستهای بیانگیزه پاکسازی شد و ارتش سوریه به نزدیکی شهر ادلب رسید. این وضعیت عملیاتی، هشداری برای ترکیه بود که به جای پنهان شدن پشت سر تروریستها، نظامیان ترک را به میدان درگیری وارد کند و به تروریستها انگیزه دهد. امریکا و غرب نیز شرایط به وجود آمده را فرصتی برای متلاشی کردن تیم آستانه، درگیر کردن ترکیه با روسیه و ایران ارزیابی کرده و با حمایتهای لفظی وارد بازی شدند، ولی نه ناتو و نه امریکا، هیچ یک حاضر به قرار گرفتن در کنار ترکیه نشدند. با اینکه اردوغان با مواضع تند و آتشین و هشدار نسبت به ارتش سوریه و حتی روسیه، سعی داشت پیشرویها به سمت ادلب و پاکسازی استان را متوقف کند، روسیه با بمباران شدید خطوط تروریستها که نظامیان ترکیه نیز در آن حضور فعال داشتند، تلفات زیادی به آنها وارد کرد که آمار آن بیش از یکصد نظامی ترک است. اردوغان که در کشاندن فرانسه و آلمان برای نشست چهارجانبه با روسیه موفق نبود، ناچار با پذیرش منطق و چارچوب سوچی و آستانه، در انتظار دیدار پنج مارس با پوتین است. به موازات مواضع تند و رایزنیهای محرمانه و غیرعلنی با روسیه، اردوغان اقداماتی در محور شرقی ادلب به اجرا گذاشت و چند روستا و شهرک را مجدداً در اختیار تروریستها در سراقب، نیرب و... قرار داد و دو هواپیمای سوخوی ۲۴ سوریه توسط موشکهای پیشرفته ترکیه که در اختیار تروریستهای جبههالنصره و ترکستانی و قفقازی قرار داده بود را ساقط نمود. این امر موجب شد تا روسیه و سوریه، مناطق شمالی سوریه و ادلب را منطقه ممنوعه برای پرندههای نظامی ترکیه اعلام کنند و با هجوم نیروهای مقاومت و پس از ۴۸ ساعت، مناطق نیرب، سراقب و... مجدداً از دست تروریستها آزاد شد. اوضاع اردوغان در داخل به لحاظ سیاسی و اقتصادی بسیار نامناسب است و نیازمند این است تا خود را قدرتمند نشان دهد و از سوی دیگر و برای حفظ کارت بازی تروریستها باید خود را مقابل ارتش سوریه و روسیه هجومی نشان دهد؛ لذا مواضع منفصلانه و شعارگونه اردوغان که بیشتر بوی عثمانیگری داشت و تلویحاً مدعی ادلب و حلب و مناطقی در شرق فرات و شمال عراق و حتی شمال لیبی بود، تصویری اشغالگر از او ارائه کرد، خصوصاً اینکه حضور اشغالگرانه خود در سوریه را بنا به خواست مردم سوریه دانست و حضور روسیه را که به شکل قانونی در آن کشور مستقر شده است زیر سؤال برد! اردوغان به خوبی میداند که هیاهوی عثمانیگری فاقد هرگونه پشتوانه و وجاهت است و منطق همکاری و تعهدات در سوچی و آستانه در نقطه مقابل مطامع عثمانیگری است و نمیتواند تروریستهای ادلب را مردم سوریه بنامد. تجمع گسترده و نظامی و جنگافزار ترکیه در ادلب و مواضع بیمنطق اردوغان که با انتقاد تند گروههای سیاسی و حتی همپیمانان حزبی او مانند گل و اوغلو و... روبهرو شده، تلاشی برای چانهزنی و امتیازخواهی در دیدار با پوتین یا نشست جدید سران سه کشور است که با کارت تروریستها دنبال میشود. اردوغان برای تحریک اروپا، موجی از پناهجویان که ملیتهای مختلفی دارند را روانه مرزهای اروپا در یونان کرده است، ولی این بازی با آوارگان و پناهجویان نیز بعید است اولویتهای اروپایی و امریکایی را تغییر دهد. در واقع اردوغان که تاریخ مصرف او برای امریکا و اروپا پایان یافته است، تنها در صورتی برای امریکا و غرب مطلوبیت نسبی دارد که از روسیه و ایران جدا یا با آنها درگیر شود. البته اقدامات تعمدی ارتش ترکیه در هدف قرار دادن تعدادی از رزمندگان حزبالله، زینبیون و فاطمیون که به شهادت رسیدند، با هشدار مرکز مستشاری ایران و گروههای مقاومت در سوریه مواجه شد و اولین ضرب شست را در بازپسگیری نیرب و سراقب ملاحظه کردند که در صورت تکرار اقدامات تحریکآمیز ترکیه، شاهد اقدامات تلافیجویانه و مهلک خواهند شد. اردوغان باید بداند که بازی قدرت و امتیازخواهی با کارت تروریستها، مدتهاست که کارکرد خود را از دست داده است و حتی در اولویت جدی غربیها نیز قرار ندارد و تروریستها نیز انگیزهای برای ادامه بازیهای استعماری و نخنما که مطامع و اهداف اشغالگرانه و هژمونیک برای بازیگران خارجی را ثبت میکنند، ندارند و سرعت پیشرویهای ارتش سوریه و نیروهای مقاومت در ادلب و حلب، دلیل روشنی براین مدعاست. اردوغان نیز که در دیدار با پوتین و یا نشست سهجانبه سران در تهران حاضر میشود، به جای حفظ عقبه مناسبات تسلیحاتی و پاتریوت با امریکا و غرب که قصد دارد موقعیت مذاکراتی او با تهران و مسکو را تقویت کند، پایبندی به محتوا و منطق توافقات سوچی و آستانه که نابودی تروریستهای وهابی و پیاده نظام طرحهای استعماری غرب و صهیونیسم را اصلیترین اولویت میداند، بهترین گزینه سودمند برای ادوغان و ترکیه این است که به جای مطامع سرزمینی و عثمانیگری اشغالگرانه، به همکاریهای سازنده اقتصادی، امنیتی و سیاسی با مجموعه کشورهای منطقه و روسیه تکیه و بنیه نظام سیاسی و حزبی خود را تقویت کند و در قمار پروژههای استعماری- صهیونیستی مشارکت نکند. تمامی پارامترهای میدانی، مؤلفههای قدرت و پشتوانههای قانونی بر خلاف ریسک در باتلاق ادلب و ادامه حمایت از تروریستهاست.