یک: این روزها داروخانهها چیزی شبیه به سوهان روح شده اند. این دیگر یک تحلیل پشت میزی نیست نگارنده از صبح دست کم به هفت داروخانه مراجعه کرده و با یک جمله ثابت به مثابه دیوار بتنی روبرو شده است: ماسک نداریم. البته برخی از داروخانهها کار خود را از همان اول راحت کرده اند و نوشتههای بزرگی به در ورودی خود چسبانده اند: ماسک نداریم. ما در این جا درباره امکان تهیه واکسن کرونا یا داروی ضد سرطان یا بیماریهای نادر سخن نمیگوییم ما درباره همین ماسکهای نازکی حرف میزنیم که تا دیروز کسی نگاه شان هم نمیکرد، اما اکنون برای خودشان جمهوری خودمختار شدهاند.
دو: اگرچه وزیر بهداشت از احتکار ماسک گلایهمند است و به رییس جمهور هم نامه نوشته و دادستان محترم کشور هم احتکار مواد بهداشتی و پیشگیری را در حد افساد فی الارض دانسته، اما واقعیت آن است که نامه نگاریها و اقدامات قضایی زمانی میتواند صورت عینی به خود بگیرد که افراد جامعه نتیجه ملموس آن را در عرصه عمل شاهد باشند. به زبان سادهتر من نمیتوانم از نامه نگاری وزیر بهداشت به عنوان ماسک استفاده کنم، یعنی مثلا به ویروس کرونا فایل صوتی سخنرانی وزیر یا متن نامه او به رییس جمهوررا نشان دهم.
سه: چند روزی است که مسئولان دولت به شدت سخنرانی تراپی میکنند یعنی از سخنرانی به مثابه شیوه درمانی استفاده میکنند و قول و وعده و وعید میدهند و البته تلویزیون هم با پخش تصاویری فضا را به گونهای نشان میدهد که انگار هیچ کمبودی در تأمین وسایل مورد نیاز بهداشتی وجود ندارد. واقعیت آن است که این گونه اقدامات اگر با پشتوانههای عملی همراه نشود فقط اعصاب و روان افراد جامعه را مورد هدف قرار خواهد داد. ما این روزها بیش از هر چیز دیگری به آرامش نیاز داریم بنابراین مسئولان دولتی و مدیران دیگر میتوانند صادقانه با مردم رفتار کنند مثلا اگر نمیتوانند تا دو هفته آینده ماسک، وسایل بهداشتی و ضد عفونی کننده را تامین کنند صادقانه به کمبود این وسایل اعتراف کنند به نظر میرسد رفتارهای صادقانه بیش از هر چیزی میتواند آرامش سلب شده افراد جامعه را به آنها برگرداند.
چهار: نکته دیگر این که اگر گزارههای قطعی درباره ویروس کرونا به افراد جامعه ارائه میشود اول از همه مسئولان و مدیران بالادستی هستند که باید صدق آن گزارهها را در برابر چشمان مردم قرار دهند. مثلا این روزها از زبان مسئولان بسیار میشنویم که افراد عادی جامعه نیازی به استفاده از ماسک و دستکش ندارند یعنی کسی باید از ماسک و دستکش استفاده کند که در مراکز درمانی یا مراکز پربازدید ارائه خدمات فعالیت میکند و یا با افرادی سر و کار دارد که ابتلای آنها به ویروس کرونا قطعی است این به آن معناست که فی المثل، کسی که در تاکسی و اتوبوس و مترو رفت و آمد میکند عملا نیازی به ماسک زدن ندارد. موضوع دقیقا این جاست که اگر ما این گزاره را با جامعه در میان میگذاریم که مثلا برای حضور در خیابان و مراکز تردد و وسایل حمل و نقل عمومی نیازی به ماسک نیست مسئولان و مدیرانی که این گزارهها را با ما در میان میگذارند این روزها باید پیش و بیش از همه از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنند تا مردم ببینند آنها به آنچه که میگویند وفادارند. نمیشود در وسایل حمل و نقل عمومی هیچ مسئول ومدیر بالادستی را ندید و از آن سو به مردم گفت نگران اشاعه ویروس کرونا نباشید و نیازی هم به استفاده از ماسک به جز در مراکز خدمات درمانی نیست.
پنج: متاسفانه قرائت بسیاری از مسئولان و مدیران کشور - از متولیان امور اجرا تا نظارت و ... - از قاطعیت صرفا قاطعیت و برش در حیطه حرف و سخنرانی است. البته خوب است گاهی مسئولان با قاطعیت موضع خود را روشن کنند، اما تجربه نشان داده است که به ویژه در حوزه چالشهای بزرگ و بحرانها قاطعیت زمانی سمت و سوی واقعی به خود میگیرد که ثمره عملی داشته باشد وگرنه قاطعیت در کلام بدون ثمره عملی آرام آرام به شکل مضحکه خود را نشان خواهد داد.