مذاکرات طولانی امریکا و طالبان که مراحل زمانی زیادی داشته و در قطر و چند کشور دیگر انجام گرفته، قرار است تا چند روز دیگر به امضای توافق منتهی شود و منابع امریکایی و منطقهای این توافق را تأیید کردهاند. با اینکه از مدتها قبل روی بسیاری از مفاد توافق، اتفاقنظر وجود داشت، ولی امریکاییها، برای نشان دادن دست برتر، از طالبان یک آتشبس ششماهه را درخواست میکردند و به موازات فراز و نشیب انتخابات ریاستی در مهرماه که هنوز با علامت سؤال جدی دستکاری در نتایج ضعیف روبهروست، یک برنامه پیچیده را برای افغانستان تدارک دیدهاند. در بیش از یک ماه اخیر نهایتاً امریکاییها پذیرفتند که بهجای آتشبس ششماهه، به یک کاهش تنش هفتروزه تن دهند تا حفظ آبرو صورت پذیرد. در واقع طالبان با آگاهی از شرایط انفعالی امریکا، از ابتدا بر اصول و مطالبات مذاکراتی خود اصرار ورزیده و آتشبس را نیز پذیرفت و بیشترین امتیازها را در توافق بهدست آورده است، که از آن جمله آزادی تعدادی از مقامات طالبان که در زندانهای امریکایی بودند و ۵ هزار زندانی دیگر طالبان که در اختیار دولت افغانستان است. طالبان که امتیازات خوبی را از امریکا بهدست آورده، باید پس از آغاز خروج تدریجی ۴ هزار نیروی امریکایی و زمانبندی برای خروج بقیه آنها و خروج تدریجی نیروهای ناتو، با گروههای سیاسی افغانستان وارد مذاکره شود و سپس نهادهای حکومتی را تشکیل دهد. ترامپ بهشدت نیازمند این توافق است تا بهعنوان یک دستاورد سیاسی در روند انتخابات سال بعد از آن بهرهمند شود، ولی توافق با طالبان و انتخابات ریاستی افغانستان به نحوی جلو رفته که همه چیز مینگذاری شده است. اولاً تقریباً بسیاری از رقبا و طرفهای سیاسی به نتایج انتخابات اعتراض جدی دارند و پیروزی اشرف غنی را، تقلب میدانند که از سوی امریکا مدیریت شده است و طالبان نیز حکومت اشرف غنی را فاقد مشروعیت میداند؛ لذا روند نهادهای حکومتی یا پروسه مذاکرات طالبان با گروههای سیاسی بهدلیل اینکه نسبت به تشکیل حکومت اسلامی از سوی طالبان هیچگونه توافقی ندارند، به سادگی به نتیجه نمیرسد، بهویژه اینکه این گروههای سیاسی حاضر نیستند بخش کوچکی از حاکمیت باشند. حاصل این فضای پرتنش این است که افغانستان به مرحلهای پرتنش از درگیریهای سیاسی و نظامی وارد میشود و امریکاییها با اینکه در توافق با طالبان زمانبندی خروج نظامیان خود را امضا کردهاند، کاهش نیروهای خود را در سقف مطلوب و برنامهریزی شده حفظ خواهند کرد و امیدوارند جنگ و تنش در افغانستان، این فرصت را برای استمرار حضور امریکاییها در افغانستان تولید کند و فرسایش طالبان و گروههای افغانی، از ظرفیت آسیب به نیروهای امریکایی بکاهد. این طرح امریکا در عراق نیز با کمی تفاوت در دستور کار است، ولی امیدی متکی بر جنگافروزی و تنش بین گروههای محلی این کشورهاست که معلوم نیست رخدادهای این کشورها در چه مسیری قرار گرفته و کدام پدیده پیشبینی نشده را رقم خواهند زد. امریکا تلاش دارد پاکستان را به عنصر مدیریتکننده بین خود و طالبان قرار دهد تا ضریب پیشبینی راهبردهای خود را قرین صحت نماید، ولی در افغانستان بازیگران متعددی حضور دارند که قادرند این محاسبات خوشبینانه امریکایی را به سرعت با بحران روبهرو کنند.