تبریز طبق پیشبینیها و البته هشدارهای پرتعداد و زودهنگام هواشناسی، از اوایل هفته جاری شاهد بارشهای زمستانه سنگین بود و به اذعان مردم عادی و کارشناسان هواشناسی نیز این حجم از بارش برف دست کم در چهار دهه اخیر جزو استثنائات بوده است.
آنچه حین و پس از این بارش برف کمسابقه قابل پیشبینی بود، بروز اختلال در جریان معمول امور شهری بهویژه از لحاظ ترافیکی، راهبندان و انسداد خیابانها و معابر عمومی در نتیجه برفگرفتگی و یخزدگی بود، وضعیتی مسبوق به سابقه که مردم تبریز حتی در معمولترین و کم حجمترین بارشها نیز منتظر آن هستند چه رسد به بارش برفی که به گفته کارشناسان و حتی مردم عامه میانسال حداقل در سالهای پس از انقلاب اسلامی، مشابه قابل شمارشی نداشته است.
با توجه به این موضوع و بارش سنگین و غیرطبیعی برف بهویژه در دوشنبه هفته جاری، بسته شدن معابر حتی در مسیرها و شریانهای اصلی عبور و مرور در شهر تبریز، کار را به جایی رساند که تعدادی از رانندگان قید خودروهای گرفتار برف خود را زده و آنها را در خیابانها رها کردند و تبریز بهدلیل مسدود شدن تقریباً تمام مسیرهایش به بنبست تودرتوی ترافیکی تبدیل شد.
هر چند به گفته کارشناسان نباید به دلایلی چون حجم بیسابقه بارش برف، وسعت شهر، کمبود نیروی انسانی و نبود ماشینآلات مدرن و سنگین و البته گرانقیمت برفروبی، تنها شهرداری را در بروز چنین وضعیتی مقصر اول و آخر دانست و همه اتهامات در این خصوص را متوجه آن کرد، اما آنچه موجب نقد عملکرد این مجموعه است، اتفاقات شاید کم سابقه بعد از این بارش بود، بهطوریکه همزمان با ۲۲بهمن و اوج نیاز به خدماترسانی ناوگان حمل و نقل عمومی در این روز خاص و پرتردد، حتی متروی تبریز بهعنوان تنها وسیله حمل و نقل قابل دسترس و استفاده در چنین شرایطی تعطیل شد.
فرماندار تبریز ضمن عذرخواهی در این خصوص به نیابت از شهردار، دلیل آن را تدابیر امنیتی در خصوص حفاریهای مسیر مترو! عنوان کرد، موضوع تاکسیهای درون شهری در چنین شرایطی و وضعیت نابسامان خدمات این ناوگان در سایه عدم نظارت مجموعه تاکسیرانی نیز مقولهای است که خود مجالی مفصل برای بررسی میطلبد.
این حکایت البته آنجایی جالبتر نیز شد که شهردار تبریز که به تازگی برای دومین بار بهعنوان چهره برتر شهرداران کشور و یا بهعبارتی شهردار سال برگزیده شده، در اظهارنظری جالب خواستار احیاء سنت برفروبی محلهای از سوی شهروندان شد، پیشنهادی که در جای خود قابل اعتنا و بجاست.
اما در این شرایط این نقد را حتی از سوی مردم عامه نیز به دنبال داشته که چگونه میشود که مجموعه شهرداری که در هر تعاملی با شهروندان به دنبال منافع و مطامع مالی خود است، در هنگام نیاز به خدماترسانی بهعنوان انتظار حداقلی در قبال دریافت همین عوارض و مبالغ مالی، بهجای انجام وظیفه ذاتی مردم را مسوول چنین اموری میداند.
آش آنجایی شورتر هم شد که دو روز پس از سفیدپوش شدن تبریز و گره خوردن کلاف ترافیکی شهر، بار دیگر شهروندان در صفوف بهم پیوسته در خیابانهای تبریز گرد هم آمدند، اما این بار بهدلیل برفروبی حاشیه خیابانها و آن هم در ساعات انتهایی روز و در برودت هوا و به روشی نامناسب، بهطوریکه مردم با سرازیر شدن برفهای حاشیه خیابانها توسط ماشینآلات عموما مورد استفاده در راهسازی در سطح خیابانها و در نتیجه لغزندگی و یخزدگی مجدد، ساعتها در ترافیک و راهبندان تمام نشدنی این روزهای شهر اولینها گرفتار شدند.
تاکید میشود که هدف از نوشته حاضر نقد به شهردار و مجموعه تحت مدیریت فعلی وی و صد البته نادیده گرفتن و نفی تلاشهای شبانهروزی کارگران و نیروهای صف زحمتکش این مجموعه برای خدماترسانی نیست، بلکه تلنگری است به رویههای عموماً نادرستی که طی سالیان متمادی و در دورههای مختلف تکرار شده و تنها توجیهات برای بروز شرایط یکسان و نابسامان نیز توجیهاتی بوده از جنس جمع نقیضین، آنجایی که مدیران و تصمیمسازان مدیریت شهری تبریز هر بار برای توجیه اتفاقات رخ داده بهدلیل کمکاریها و سوءمدیریتها، نظریه "غافلگیری در اوج آمادگی" را مطرح کردهاند.