سرویس حوادث جوان آنلاین: گزارش جوان، چندی قبل مردی سراسیمه به اداره پلیس رفت و از چهار پسر جوان مسافرکشنما به اتهام سرقت اموالش شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: غروب آفتاب بود که در حوالی میدان آزادی برای رفتن به خانهام سوار خودروی پرایدی شدم که علاوه بر راننده سه پسر جوان دیگر هم به عنوان مسافر داخل آن نشسته بودند. پس از طی مسافت کوتاهی راننده مسیرش را عوض کرد که به آن اعتراض کردم و در همان لحظه یکی از سرنشینان خودرو چاقویی به پهلویم فشار داد و تهدید کرد، سکوت کنم. در حالی که متوجه شدم در دام زورگیران مسافرکشنما گرفتار شدهام با التماس از آنها خواستم رهایم کنند، اما آنها به التماسهای من توجهی نکردند تا اینکه در نهایت راننده، خودرو را در مکانی خلوت نگه داشت و سرنشینان آن همه اموالم که گوشی تلفن همراه، پول و اموال قیمتیام بود، از من گرفتند و بعد مرا رها کردند.
با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی بهشتی، بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
مأموران در نخستین گام از تحقیقات با چند شکایت مشابه دیگر از سوی شهروندان روبهرو شدند که همگی حکایت از این داشت چهار پسر جوان در پوشش مسافرکشی در حوالی میدان آزادی و سه راه آذری شهروندان را برای رساندن به مقصد سوار خودروی پراید میکنند و در ادامه اموالشان را به زور از آنها سرقت میکنند. همچنین مشخص شد زورگیران مسافرکش نما برای اینکه شناسایی نشوند پلاک خودروشان را مخدوش میکنند. در حالی که هر روز به تعداد شاکیان افزوده میشد مأموران دریافتند متهمان در آخرین زورگیری مرد وکیل را به عنوان مسافر سوار کرده و از او زورگیری کردهاند.
شاکی به مأموران گفت: دفتر کارم در حوالی سهراه آذری است. نزدیک غروب آفتاب از محل کارم بیرون آمدم تا به خانهام بروم و سوار خودروی پرایدی شدم که چهار سرنشین داشت. وقتی راننده به راه افتاد به آنها مشکوک شدم و از راننده خواستم خودرواش را متوقف کند تا پیاده شوم که یکی از آنها با چاقو مرا تهدید کرد. از ترس جانم در مقابل آنها مقاومت نکردم و همه اموالم را به آنها دادم، اما وقتی مرا از خودرو به بیرون پرت کردند موفق شدم شماره پلاک خودروی زورگیران را به خاطرم بسپارم.
بدین ترتیب مأموران با بررسی پلاک خودروی صاحب آن را که پسر جوانی به نام کامران است، شناسایی کردند. در حالی که بازپرس پرونده دستور توقیف خودروی زورگیران را صادر کردهبود، بررسیها نشان داد کامران به تازگی خودروی پژویی نیز خریده است. در نهایت مأموران چند روز قبل کامران را بازداشت کردند که متهم در بازجویی به زورگیریهای سریالی با همدستی سه نفر از دوستانش اعتراف کرد. پس از این مأموران سه همدست متهم را دستگیر و برای بازجویی به دادسرای ویژه سرقت منتقل کردند. متهمان پس از اعتراف به جرمشان برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران پلیس قرار گرفتند.
گفتگو با یکی از متهمان
کامران شما در زورگیریها چه نقشی داشتی؟
خودروی پراید متعلق به من بود و من همیشه راننده بودم.
سابقه داری؟
نه، ما هیچکدام سابقه نداریم.
با همدستانت چطور آشنا شدی؟
ما همه فامیل نزدیک و اهل یکی از شهرهای غربی کشور هستیم.
شما که سابقهدار نبودید چه شد که برای سرقت راهی تهران شدید؟
واقعیتش در شهرستان بیکار بودیم و از طرفی هم شنیدهبودیم در تهران پول پارو میکنند و راههای زیادی برای پولدار شدن است. به همین خاطر هفتماه قبل چهارنفری از شهرستان برای کار به تهران آمدیم.
پس چرا کار نکردید؟
ابتدا مدتی کار کردیم. مثلاً من خودم در نمایشگاه بینالمللی کارهای خدماتی انجام میدادم و دو نفر دیگرمان هم در بازار باربری میکردند و یک نفر دیگرمان هم در ساختمان در حال ساختی کارگری میکرد تا اینکه مردی به ما پیشنهاد سرقت داد و ما هم قبول کردیم.
چرا؟
ما جایی برای خواب نداشتیم و معمولاً شبها در ترمینالها یا داخل خودرو میخوابیدیم که مدتی قبل در ترمینال با مردی آشنا شدیم و قبول کرد به ما جای خواب بدهد. پس از این او گفت که کار خوبی برای ما سراغ دارد که درآمدش خوب است و خیلی زود پولدار میشویم که پیشنهاد زورگیری به ما داد و خودش هم به ما آموزش داد که چطور مسافران پول دار را شناسایی و سوار خودرو و اموالشان را سرقت کنیم.
در مقابل به صاحبخانه چه میدادید؟
قرار شد ما شبی یک گوشی سرقتی گرانقیمت به او بدهیم و ما هم هر شب به او یک گوشی بابت اجاره خانه میدادیم و بقیه اموال سرقتی را هم او از ما میخرید.
چه شد که شناسایی شدید؟
ما همیشه پلاک خودرو را مخدوش میکردیم، اما در آخرین زورگیری مست بودیم و حواسمان نبود که پلاک را مخدوش کنیم و شناسایی شدیم. مدتی قبل که تصمیم گرفتم خودرو را بفروشم فهمیدم خودروام دستور توقیف دارد که متوجه شدم شناسایی شدهایم و به همین خاطر خودرو را به یک سوم قیمت به همان صاحبخانه به صورت قولنامهای فروختم و با پول آن و پولهای سرقتی خودروی دیگری خریدم، اما باز هم شناسایی و دستگیر شدم.