سرویس ورزشی جوان آنلاین: قرار نیست حق را به کسی داد. بیتردید هیچیک در این میان بیتقصیر و مبرا نیستند، نه مجیدی که بهزعم بسیاری بهترین کار را کرد که خود را کنار کشید و نه استیلی که حالا بدون هیچ رزومه قابل تأملی (همچون سرمربی قبلی) سکان هدایت امیدها را در فاصله سه ماه مانده تا آغاز انتخابی المپیک به دست گرفته است!
کسی دلش برای امیدها نمیسوزد
مجیدی صراحتاً دلیل کنارهگیری خود را دخالتهای بیجای افراد غیرمسئول و بیتفاوتی و عدم مدیریت فدراسیون میداند: «گفتم بدنساز و تمریندهنده اسپانیایی میخواهم، حتی حاضر شدم از مبلغ قراردادم برای استفاده از مربی پایههای رئال استفاده شود، اما نه فقط فدراسیون نپذیرفت، بلکه محصص خواستار حضور معینی به عنوان دستیارم در کادر امید شد، وقتی نپذیرفتم همه چیز به هم ریخت. برایم عجیب بود، برای لیستی که استیلی داده بود ویزا گرفتند، نه نفراتی که من به عنوان سرمربی در نظر داشتم دعوت کنم! بدون اطلاع من برای بازیکنان جلسه آنالیز میگذاشتند. استیلی شاکی بود که چرا من با دستیارم مشورت میکنم، اما با او به عنوان سرپرست نه! وقتی در در بازیها در محوطه خودم بودم، برای خودش تعویض میکرد، با این شرایط نمیشد کار کرد. آقایان اگر دلشان برای امیدها میسوزد، بروند یکی از بازیهایشان را ببینند. ببینند که داور سوت میزد تا موکت چمن زیر پای بازیکنان را صاف و بتوانیم بازی را دنبال کنیم! حرف زیاد است. من همه مسائل را به تاج گفتم، اما... رئیس فدراسیون در جریان همه چیز بود، ولی ترتیب اثری داده نشد.»
انتظار داشتم مجیدی واقعیت را بگوید
استیلی، اما همانطور که انتظار میرفت حرفهای مجیدی را رد میکند و مدعی میشود که از سرمربی سابق امیدها انتظار داشته که دروغ نگوید: «من به اصرار خود مجیدی آنالیز میکردم، چون او میگفت آنالیز کردن نمیداند. مجیدی حاضر به کار کردن با هیچ مربی داخلی نبود و میگفت حتی قلعهنویی هم در استقلال برنامهای نداشت. ما نمیخواستیم ۱۵۰ میلیون بدهیم به مربی خارجیای که برنامه بدهد. خودمان برنامه دادیم و گفتیم اصلاحکن. اگر لیست هم دادیم، به این خاطر بود که سرمربی هیچ شناختی روی تیم نداشت. ضمن اینکه گفتیم هر کس را نمیخواهید خط بزنید. من خودم او را آوردم و قصد مربیگری نداشتم، اما انتظار داشتم مجیدی که خودش رفت، واقعیت را بگوید.»
سرمربی امیدها میخواست برادرش را بیاورد
البته همه درگیریها بین استیلی و مجیدی نیست و اکبر محمدی، رئیس کمیته جوانان فدراسیون فوتبال هم ادعا میکند که مجیدی میخواست برادرش را به کادر فنی تیم امید اضافه کند: «برای جامعه مربیگری ما با ۳۵ هزار مربی توهینآمیز بود که هر کسی را معرفی میکردیم، او قبول نمیکرد، چراکه میخواست برادرش فرزاد را بیاورد و وقتی دیدیم در هیچ فضایی نمیتوانیم با مجیدی برای یک تصمیم مشترک وارد شویم، معینی را به عنوان مشاور و البته بدون اجبار معرفی کردیم.»
بیمسئولیتی بلای جان تیم امید
همه آنچه در این چند روز رخ داده، نشان از بیمسئولیتی و بیتوجهی فدراسیون فوتبال نسبت به امیدها دارد. امیدهایی که ادعا میشود قرار است به چهار دهه حسرت ایران برای حضور در المپیک پایان دهند، اما آیا تیمی که به محلی برای رفیقبازی و آزمون و خطای آقایان تبدیل شده، توان شکستن طلسم چهل و چند ساله و صعود به المپیک را دارد، آنهم در حالی که برخلاف ایران، سایر کشورها در این فرصت به جای یقهگیری با هم و افشاگری علیه یکدیگر درگیر برگزاری اردوهای تمرینی و تدارکاتی هستند تا با تمام قوا راهی انتخابی المپیک شوند. هرچند که در این میان نقش پررنگ ساکت برای عدم حضور دستیار خارجی در کادر فنی امید هم مسئله قابل توجه و قابل تأملی است. ساکتی که ظاهراً از سمت خود در فدراسیون استعفا کرده، اما حالا مسئولیتش آنقدر بیش از قبل شده که در هر اتفاقی میتوان رد پای او را به وضوح دید!
سکوت فدراسیون در خواب!
در تمام این جنجالها، اما سیاست فدراسیون فوتبال و تاج مثل همیشه سکوت است، فدراسیونی که متولی امیدهاست و مسئول اتفاقاتی که دارد چهار سال دیگر فوتبال ایران را از حضور در المپیک دورتر میکند. فدراسیونی که برخلاف تمام ادعاهایی که دارد کوچکترین قدم مثبتی برای حضور پرقدرت امیدها در انتخابی المپیک و شکستن طلسم چندین و چند ساله برنداشته که اگر برمیداشت، امروز مربیانی که هیچ کدام رزومهای برای نشستن روی نیمکت تیم امید ندارند، در رسانهها با یکدیگر دست به یقه نمیشدند! مربیانی که قرار است الگوی امیدها باشند، اما متأسفانه خود به زشتترین شکل ممکن و با بیاخلاقی علیه یکدیگر موضعگیری کردهاند، آنهم نه برای خیر امیدهای ایران، بلکه برای منفعتهای شخصی خود و فدراسیون در تمام این مدت خواب است!