سرويس سبک زندگی جوان آنلاين: اولین کلمههایی که بچهها به زبان میآورند، برای پدر و مادر لذتی بهیادماندنی دارد. خیلی از والدین آنها را ثبت میکنند، تاریخ و نحوۀ استفادهشان توسط کودکشان را مینویسند یا صدا و تصویرش را با گوشیهایشان ضبط میکنند. برخلاف آخرین کلمات هر انسان که از دوران باستان اهمیت فراوانی داشته، علاقه به اولین کلمهها گرایشی مدرن است. «مایکل ارارد» در مطلبی که در وبسایت «پاریس ریویو» منتشر کرده به این موضوع پرداخته و وبسایت ترجمان نیز با ترجمه میترا دانشور آن را منتشر کرده است. خلاصه این مطلب را در ادامه میخوانید.
ظاهراً برای همۀ مردم دنیا، اولین کلماتی که کودکان به زبان میآورند، اعجابانگیز است. اولین کلمهای که به زبان آورده میشود مملو از نوید یک زندگی جدید است و اولین ابراز وجودِ یک انسان تازه به حساب میآید، حتی اگر فقط برای تقاضای غذا یا سلامکردن باشد. اولین کلمات فقط بامزه نیستند بلکه از نظر وجودی معنای عمیقی دارند. این کلمات نمایانگر آستانهای هستند که در آن، سروصدا به علامت تبدیل میشود؛ لحظهای که درون، محدودیتهایش را میشکند تا با جهان بیرون مواجه شود.
با این همه، به نظر میرسد در بیشترِ طول تاریخ، زبان نوزادان ارزش توجه نداشته است و در بسیاری از فرهنگهای معاصر هم هنوز به آن توجهی نمیشود. تمام کودکان، در هر زمان و مکانی، حدوداً در ۱۲ ماهگی از حرفهای ناواضح به زبانِ گفتار و اشاره میرسند، اما همۀ والدین و سرپرستان به این گذار توجه نمیکنند. چیزِ ظاهراً اجتنابناپذیری که «اولین کلمۀ کودک» مینامیم، نقطۀ عطفی است که با احساسات رمانتیک درآمیخته است، با شرایط اجتماعی و اقتصادی شکل گرفته است و به طور حیرتآوری جدید است. وضع طبیعی اولین کلمات ایجاب میکند که به آنها اهمیتی داده نشود، اشتباه شنیده شوند یا کلاً نادیده گرفته شوند. شیفتگی بیشازحد به این کلمات افراط نیست، بلکه تجملی جدید است که قدرش به اندازۀ کافی دانسته نشده است.
اما اولین کلمهها، از حرفهای نامفهومی که درست شکل نگرفتهاند تا کلماتی که کاملاً صحیح ادا میشوند، چیزهای زیادی دربارۀ جامعه به ما میگویند. اگر میخواهید بدانید نوزادان چرا و چطور به پروژههای شناختی والدینشان تبدیل میشوند، یک روش خوب این است که بروید ببینید این والدین از اولین کلمههای بچههایشان چه برداشتی داشتهاند.
در تاریخچۀ فرهنگی اولین کلماتی که به زبان میآوریم، میتوانیم با اطمینان بگوییم این کلمات همیشه وجود داشتهاند. اما در مطالب تاریخی بهندرت به اولین کلماتِ به زبان آمده، اشاره شده است. این کلمات اساساً در قالبهای جدیدتری مثل کتابهای کودک، دفترچههای خاطرات و مشاهدات علمی ثبت شدهاند. در مقابل، قدمت آخرین کلمات ظاهراً به عهد عتیق برمیگردد. اولین باری که اولین کلمۀ یک کودک ثبت شد، نشانهای بود از طلوع مدرنیته.
در دهۀ ۸۰، لیندا پولاک که امروز استاد دانشگاه تولین است، دهها دفترچۀ خاطرات انگلیسیزبان از قرون شانزدهم تا نوزدهم را بررسی کرد تا شواهدی پیدا کند که بزرگسالان چطور دربارۀ فرزندانشان فکر میکنند. وی متوجه شد که از بین ۹۱ دفترچۀ خاطرات، فقط ۱۹ دفترچه کلاً به صحبتهای کودک و نوزاد توجه کردهاند و تنها ۹ دفترچه به اولین کلمهها اشاره کردهاند.
گزارشهای کتابخانهای آنلاین از حدود ۲۰ کتاب کودک از اوایل قرن بیستم در یک مجموعۀ ویژۀ دانشگاه یو. سی. ال.ای نشان داد که حدود دو سوم از این کتابها جایی برای «اولین کلمه» یا «اولین کلمات» در خود داشتند. احساساتیترین کتاب مال سال ۱۹۱۰ بود که میپرسید: «اولین کلمات شگفتانگیز چه بودند؟» کتاب دیگری از «گفتههای کودک» و دیگری از «سخنان» و «دایرۀ لغات در ۱۸ سالگی» میپرسیدند. حدود یکسوم کتابها هیچ کدام از این سؤالها را نداشتند و به جایش از اولین عکس، اولین جشن تولد، اولین کریسمس، اولین دندان و اولین سفر پرسیده بودند. مثلاً، کتاب «زندگینامهای برای کودک بهتر» که در سال ۱۹۱۰ منتشر شد، میگوید «کودکانِ بهتر» میخورند، رشد میکنند، لباس میپوشند، هوای تازه تنفس میکنند و راه میروند (دقت کنید که «حرف زدن» در این فهرست نیست). کتابی فرانسوی چاپشده به سال ۱۹۰۶، به نام کتاب کودک۴ فقط میپرسید که کودک چه زمانی شروع به حرفزدن کرده و کتاب «کودک ادواردی» مربوط به سال ۱۹۰۸، نقاط عطف زمانی را مشخص میکند («باید بدون معنای خاصی از هجاها مثل ما، پا، نا، تا استفاده کند»)، اما از اولین کلمات حرفی نمیزند.
در اواخر دهۀ ۶۰، مادرم متوجه شد که اولین کلمات من «پول» و «دابادِی» (از روی اسم نشر قدیمی دابِلدِی) است و بهاشتباه پیشبینی کرد که شغلی پرسود در کار انتشارات خواهم داشت. او این کلمات را بدون اینکه بنویسد، به خاطر سپرد، چون کتاب کودکی من کاتولیک بود و بهجای اولین کلمات، «اولین دعا» و «اولین کریسمس» و «اولین عشای ربانی» من بود.
در یک کتاب کودک دوستداشتنی به نام «نافل بانی» نوشتۀ مو ویلمز، دخترکی به نام تریکسی خرگوش پارچهای خود را گم میکند و بعد پیدایش میکند. وقتی دوباره عروسک را به دست میآورد، چیزی به زبان میآورد که قبلاً هرگز نگفته بوده. پدرش آن را اولین کلمۀ تریکسی در نظر میگیرد. خطر لو رفتن داستان: این کلمات «نافل بانی» بودند.
این کتاب یادآوری میکند که «اولین کلمه» محصول تقاطع بین قصد کودک برای رساندن معنا با اشتیاق بزرگسال برای درک است. «نافل بانی» در واقع اولین چیزی نیست که تریکسی در کتاب میگوید. قبل از آن سعی میکند به پدرش بگوید که خرگوشش جا مانده. فریاد میزند: «اَگل فِلَگِل کلَبِل!» و پدرش جواب میدهد: «درسته. داریم برمیگردیم خونه.»
زبانشناس امریکایی، کاترین اسنو در سال ۱۹۸۰ گفت: «اولین کلمه بازتابی از تصمیمهای فرهنگ دربارۀ مسائل زیادی است: وضعیت کودک در مقابل والد، وصف قصد داشتن، باورها و کاربستهای جامعهپذیری زبان، و باورهایی دربارۀ ظرفیتهای اجتماعی و ارتباطی نوزادانی که هنوز زبان باز نکردهاند و نیز نظریات زبان و معنا.»
اسنو و دیگر زبانشناسان به شیوههای مختلف این مشکل را حل کردهاند: بعضیها اولین کلمه را نادیده گرفتهاند و به جایش چهار، ده یا پنجاه کلمۀ اول را به حساب آوردهاند (که یک کودک متوسط تا ۱۸ ماهگی به آن میرسد)، در عین حال بقیه یک مرحلۀ کلمۀ اول را مشخص میکنند. چیزی که ضرورت پیدا کرد، چکلیستهایی از کلمات بود که به والدین داده میشد تا پر کنند. جزئیات شخصیای که در این رویکرد قربانی میشد (مثلاً نمیتوانید ثبت کنید که کلمۀ اول کودکتان «هی» یا «تم» بوده است)، با سودمندی علمی جبران میشد، چون الگوهای جالبی از چیزهای پیشپاافتاده پدید میآمد.
مثلاً اکثر کلمات اولیه اسم هستند و ظاهراً دختران نسبت به پسران کلمات بیشتری میگویند که ربطی به زبانی که صحبت میکنند یا فرهنگشان ندارد و میتوانیم جرئت به خرج بدهیم و بگوییم که اولین کلمات در طول زمان، چه شنیده شده باشند چه نه، احتمالاً تفاوت چندانی با کلماتی ندارند که کودکانِ امروز میگویند: صدای حیوانات، اسامی حیوانات خانگی و اعضای خانواده، خوردنیها و سلام و احوالپرسی. اولین کلمات شما اولین کلمات هر فرد دیگری بودهاند و نسلهای بیپایانی از کودکانی که سعی میکردند پیش بروند، آنها را بارها و بارها به زبان آوردهاند.