سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، رونق اقتصادی و ایجاد فرصتهای شغلی در شهرهای بزرگ از جمله تهران، باعث مهاجرت بسیاری از جوانان شهرستانی به این شهرها شده است و اغلب به دلیل عدم شناخت کافی از خطرات احتمالی، با از دست دادن جان یا مال خود بسیاری از پروندههای جنایی در دادسراها را رقم میزنند. یکی از پروندههایی که با این موضوع در ۹اردیبهشتسال ۸۸ تشکیل شد، مردی مأموران پلیس را از ناپدید شدن ناگهانی پسر ۲۵سالهاش به نام مجید باخبر کرد و گفت: «من و همسرم در تبریز زندگی میکنیم. مدتی قبل پسرم برای کار به تهران آمد و با خریدن یک پراید مسافرکشی میکرد. هر روز با هم تماس تلفنی داشتیم، اما چند روزی بود پاسخ تماسهایم را نمیداد. به همین خاطر به تهران آمدم، اما متوجه شدم در محل زندگیاش نیز خبری از او نیست. نگرانم برایش اتفاق بدی افتاده باشد.»
با ثبت این اطلاعات، تحقیقات در این زمینه آغاز شد تا اینکه پلیس با ردیابی خودروی مجید دریافت چند روز قبل او، دو نفر از دوستانش را سوار پراید کرده و به جایگاه بنزین رفته است. با ردیابی دوربینهای جایگاه دو مرد جوان به نامهای محمد و ایمان شناسایی و بازداشت شدند، اما مدعی بودند از دوستشان اطلاعی ندارند تا اینکه در بازجوییهای فنی به قتل مجید با انگیزه سرقت و اختلاف حساب اعتراف کردند. محمد در اظهاراتش گفت: «من و ایمان ۵میلیون تومان از مجید طلب داشتیم، اما هر بار در این مورد با او حرف میزدیم طفره میرفت.
روز حادثه سوار ماشینش شدیم و به مکان خلوتی در حاشیه اسلامشهر رفتیم. قصد داشتیم او را بترسانیم، اما کار به درگیری رسید و من کنترل اعصابم را از دست دادم. آنجا بود با زنجیری که همراه داشتم دور گردن مجید پیچیدم و او را خفه کردم. سپس با همدستی ایمان جسد را آتش زدیم و خودرو را سرقت کردیم.» ایمان نیز در بازجوییها به معاونت در قتل اعتراف کرد.
پرونده در حال کامل شدن بود که در روند تحقیقات مشخص شد ایمان مدتی قبل یکی از دوستانش را با چاقو به قتل رساندهاست.
با افشای این ماجرا، ایمان در این پرونده به اتهام قتل عمد مجرم شناخته شد و از سوی هیئت رسیدگی کننده به قصاص محکوم شد. او همچنین در جریان اولین پرونده به اتهام معاونت در قتل در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. هیئت قضایی محمد را به اتهام مباشرت در قتل به قصاص و ایمان را به اتهام معاونت در قتل به حبس محکوم کرد. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و مورد تأیید قرار گرفت. به این ترتیب دو متهم در جریان پروندههای جداگانه در آستانه مرگ قرار گرفتند که ایمان با رفتن به پای چوبه دار اعدام شد، اما محمد توانست با پرداخت ۳۰میلیون تومان دیه رضایت مادر مقتول را جلب کند، اما پدر مقتول همچنان درخواست قصاص داشت.
به این ترتیب با گذشت ۱۰سال از حادثه محمد با نوشتن نامهای درخواست تعیین تکلیفی کرد. با این درخواست پرونده روی میز هیئت قضایی شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی متین راسخ قرار گرفت. در آن جلسه محمد در آخرین دفاعش گفت: «ایمان من را تحریک کرد و باعث شد مرتکب قتل شوم. وقتی حکم اعدامم تأیید شد خانوادهام به سختی توانستند رضایت مادر مقتول را جلب کنند، اما پدر مقتول راضی به گذشت نشد. او میگوید ۳۰ میلیون تومان مبلغ کمی است.» متهم ادامه داد: «۱۰سال است به خاطر اختلاف نظر آنها در زندانم و بعد از اعدام ایمان هر شب کابوس مرگ میبینم. از این وضعیت خسته شدهام و تقاضای تعیین تکلیفی دارم.» در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.