سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: همه چیز از جوایزی آغاز شد که رضا میرکریمی در جشنوارههای مسکو و شانگهای دشت و شاخکهای آنهایی را که در بخش بینالملل سینمای ایران فعالند حساس کرد. میرکریمی از آنجا که نزدیک چهار سال است دبیر جشنواره جهانی فیلم فجر است از سوی برخی افراد و رسانهها و در میان حرفهای در گوشی متهم به زد و بند با جشنوارههای شرقی برای تصاحب جایزه شد. بیاعتنایی جشنوارههای غربی به آثار میرکریمی نیز باعث شد تحلیلهای جدیدی ارائه شود که جزئیات تازهای درباره سینمای جهان و شرایط سینمای ایران در آن به دست آید.
فیلم به مثابه فرهنگ یا اقتصاد!
واکنش محمد اطبایی پخشکننده باسابقه فیلم به جوایز فیلم قصرشیرین از جشنواره شانگهای و طرح این موضوع که دبیری او بر جشنواره جهانی فیلم فجر میتواند دریافت جوایز او در جشنوارههای دیگر را با شائبه مواجه کند کامیار محسنین همکار رضا میرکریمی در جشنواره جهانی فیلم فجر را دست به قلم کرد تا با لحنی تند به این مسائل پاسخ بگوید. محسنین حضور جشنوارهای فیلم قصر شیرین در جشنواره فیلم شانگهای را مبتنی بر یک رویکرد استراتژیک قلمداد کرده که اتفاقاً با خواست مسئولان هم تطابق دارد، البته نگاه این فعال و همکار رضا میرکریمی در جشنواره جهانی فجر مبتنی بر رشد سینمای جشنوارهای از نوع جدیدی است که به جای غرب این بار به دنبال بازاریابی در شرق عالم میگردد و اشتراک آن با روند قبلی این است که نگاه به بازارهای داخلی باز هم حرف اول را نمیزند و در واقع بیش از آنکه به دنبال دستیابی به تماشاگر داخلی باشد به دنبال زبانی جهانی برای تولید و ارائه فیلم میگردد؛ زبانی که البته در آن مولفههای مثبت فرهنگ و تمدن ایرانی لزوماً حرف اول را نمیزند و صرفاً ارتباط با جشنوارهها دارای اهمیت است.
به عقیده محسنین «امروز در مقطعی قرار داریم که بسیاری از فیلمهای سینمایی که با اهداف ویژه فرهنگی-هنری ساخته میشوند و صرفاً برای بازار نیستند ممکن است برای بازگشت سرمایه در داخل کشور مشکلات زیادی داشته باشند، به همین جهت باید نگاه ویژه وجود داشته باشند تا گشایشی حاصل شود و فیلمهای ایرانی در خارج از کشور بیشتر دیده شود تا زمینههای اکران و علاقهمندی نمایش فیلم در کشورهای دیگر به وجود آید. این حضورهای جشنوارهای صرفاً یک اقدام فرهنگی نیستند بلکه یک اقدام در جهت بازاریابی نیز هستند. اگر نمایش یک فیلم در یک جشنواره بتواند تا این اندازه بازتاب خوبی داشته باشد که زمینههای علاقهمندی مردم یک کشور برای تماشای فیلم خاص به وجود آورد طبعاً خریداران به پخش کنندگان فیلم مراجعه میکنند تا فیلم را خریداری کنند.
محسنین یادآور شد: اگر بخواهیم وضعیت سینمای ایران را بررسی کنیم به روشنی مشخص است که بسیاری از جشنوارههای معتبر اروپایی از ابتدای سال میلادی فیلمهای ایرانی را نپذیرفتند. مشکل اساسی که در حال حاضر برای ما وجود دارد این است که اصولاً نگاهمان را معطوف به جشنوارههای اروپایی کرده بودیم در حالی که جشنوارههای دیگری هم در زمره جشنوارههای معتبر وجود دارند که میتوانند نقش خیلی مؤثر و مهمی در جهت معرفی سینمای ایران به مجامع بینالمللی ایفا کنند، اما سینمای ایران این بار با جلوهای موفق در شرق، تیترهای اصلی رسانههای غرب را در اختیار گرفت.
آیا اتفاقی تازه در حال رقم خوردن است
وی در بخشی دیگر از صحبتهایش به طور کامل از رویکرد به شرق سینمای جشنوارهای ایران اینگونه دفاع میکند: «در جهت ایجاد همبستگی میان جشنوارههای مهم کشورهای مختلف، جشنواره بینالمللی فیلم شانگهای اتحادیهای به نام راه جدید ابریشم (یک کمربند و یک جاده) را پایهریزی کرده است که ۳۸جشنواره و سازمان سینمایی از جمله جشنوارههای فیلم فجر، تالین، ورشو، مسکو، ریو، رم، بیروت، داکا، سوچی، مالزی و... در آن عضویت دارند. بخش جدید جشنواره بینالمللی فیلم شانگهای با عنوان هفته فیلم یک کمربند و یک جاده به نشستها، هم اندیشیها و رقابت ۲۴فیلم از کشورهای عضو اختصاص داشت. به این ترتیب به نظر میرسد به تدریج، اتحادیههایی در حال تکوین هستند که شاید در آیندهای نزدیک، در رفع نگاههای تبعیضآلود فعلی به جشنوارههای سینمایی و شکلگیری همکاریهای گستردهتر بین جشنوارهای نقشی مهم را ایفا کنند. با تصمیمی استراتژیک برای حضور فیلم «قصر شیرین» در شانگهای دروازههایی جدید برای ورود سینمای ایران به چرخه اکران در آن کشور گشوده شد. اگر از ظرفیتهای موجود حرفی به میان آمد، برای این بود که سایر فعالان این حوزه هم نسبت به این بازار رغبت بیشتری پیدا کنند.
ادعای عقبماندگی فیلمهای ایرانی
واکنش بعدی را کتایون شهابی که سابقه داوری جشنواره فیلم «کن» را نیز دارد ارائه داد و با مخاطب قرار دادن محسنین نوشت: منظور آقای اطبایی از همه این مطالب طرح این پرسش ساده بود که اگر فیلم «قصر شیرین» را فستیوالهای کن، ونیز، برلین یا تورنتو میخواستند، آیا شما باز هم فیلم را به جشنواره شانگهای میدادید؟ پاسخ مسلماً «خیر» است. فیلم را به این جشنوارهها عرضه کرده و پاسخ منفی گرفتهاید و برآورد و تحلیل شما این بوده است که این فیلم میتواند با اولین نمایش بین المللی خود در جشنواره شانگهای به موفقیت چشمگیری برسد، در صورتی که از متن خبری که داده بودید چنین برداشت میشد که، چون جشنواره شانگهای بسیار مهم و حتی مهمتر از جشنوارههای غربی است که با سینمای ایران قهر کردهاند، شما تصمیم گرفتهاید این فیلم را در شانگهای نمایش دهید. در صورتی که جشنوارههای غربی با سینمای ایران قهر نیستند، علت اصلی آن است که فیلمهای ایرانی از قافله فیلمهایی در سطح جشنوارههای مهم دنیا همچون کن، ونیز، برلین و... جا مانده اند.
کتایون شهابی در بخشی دیگر به موفقیت فیلم «قصر شیرین» در جشنواره شانگهای و ادعای گشوده شدن درهای بسته بازار کشور چین به روی سینمای ایران اشاره میکند و میگوید: «از آنجا که شما هیچ اشارهای به خرید حقوق فیلم مذکور توسط پخشکننده چینی جهت اکران فیلم در سینماهای این کشور نکردهاید تصور میشود منظور شما از «گشایش در نمایش فیلمهای ایرانی» در شبکههای VOD و اینترنتی و... است که اتفاق تازهای نیست. گویی به لطف موفقیت این فیلم است که سینمای ایران به این هدف نائل خواهد شد. حال آنکه نشان دادن این موفقیت به عنوان امری بیسابقه و استثنایی قدری اغراقآمیز است، چون از دوره اول جشنواره شانگهای فیلمهای ایرانی حضور چشمگیری داشته و جوایز متعددی هم کسب کردهاند.»