آسيه كلايي
زندگي در اين دنياي رنگارنگ قوانين و اقتضائات خودش را دارد، دلمشغوليها و درگيريهايي كه انسان را از اصل زندگي باز ميدارد، مناسباتي كه به ما ديكته ميكنند چگونه زندگي كنيم و گاهي جز سخت كردن و طاقتفرسا كردن زندگي نتيجه ديگري ندارند،اما بهتر است اينگونه بگوييم، اين خود ماييم كه شرايط را براي هر كاري آنقدر سخت ميكنيم كه هم زندگي خودمان دشوارتر ميشود و هم براي نسل آينده رسم و رسومات دست و پاگيري را به ارث ميگذاريم. در واقع هر چه از ارزشهاي انساني فاصله ميگيريم اين شرايط سختتر ميشود تا جايي كه شيرينيها و خوشيهاي زندگي مثل عروسيها، مهمانيها وجشنها تبديل ميشوند به مراسمهای دشواري كه تهيه و برگزاري آنها سراسر سختي، خمودگي و استرس است. اينها همه به اين خاطر است كه اصل مهمي را فراموش كردهايم و شايد نسل جديد ما حتي فرصت آموختن آن را هم نداشته و آن سادهزيستن يا همان سادهزيستي است.
سادهزيستي اصلي است كه زندگي را هم براي ما و هم ديگران آسانتر و شيرينتر ميكند. بازگو كردن خاطرات جوانان و مردماني كه از لحاظ زماني با ما فاصلهاي نداشتهاند ولي نگاه عميق آنها به زندگي و سبك زندگي اسلامي، زندگي را براي آنها و اطرافيانشان سراسر از خوبي ميكرد تا جايي كه هر انساني با هر سليقهاي نميتواند جز به بزرگي از آنها ياد كند، تلنگري است كه همه ما به آن نيازمنديم. يقيناً قناعت كه از اركان اصلي سادهزيستي است چنين خاطرات عزتمندانهاي را به جا ميگذارد. سادهزيستن و درگير ظواهر نشدن براي انسان رهايي به بار ميآورد و اين رهايي همان چيزي است كه انسان امروز با تمام وجود به آن نيازمند است.
مصداقيتر ميتوان اينگونه گفت كه سادهزيستن، من و شما را از دغدغههاي پر استرسي كه همه حاصل مسائل فرعي مانند اينكه چه بپوشيم، چه بخوريم و كجا برويم كه در برابر زندگيهاي تجملاتي ديگران كم نياوريم، نجات خواهد داد. صد البته كه آراستگي، رفاه وآسايش مغايرتي با سادهزيستن ندارد بلكه تعريف اسلام از سادهزيستي تعريفي جامع است كه آراستگي، لذت، آسايش و قناعت را همراه هم ميداند و بين سادهزيستي و فقر تفاوت قائل است.
هر انساني براي بهتر زيستن و براي كسب درآمد حلال بايد تلاش و كوشش داشته باشد و از حلالهاي خداوند لذت ببرد ولي آيا لازم است كه اين لذت با گناهاني مثل اسراف، تجمل گرايي، فخر فروشي و. . . همراه باشد؟
امام علي (ع) سادهزيستي پيامبر(ص) و زندگي او را اينگونه توصيف ميكند: « پيامبر(ص) از دنيا چندان نخورد كه دهان را پر كند و به دنيا با گوشه چشم نگريست، دو پهلويش از تمام مردم فرو رفتهتر و شكمش از همه خاليتر بود، دنيا را به او نشان دادند، اما نپذيرفت. . . » سادهزيستي داراي مراتبي است كه با توجه به شخصيت و شأنيت افراد متفاوت است به طوري كه لزوم سادهزيستي در مسئولان از شدت بيشتري برخوردار است و قطعاً هر چه مسئوليتها سنگينتر شود، سادهزيستي واجبتر ميشود.
امام علي (ع) ميفرمايند:« بر پيشوايان حق است تا ميتوانند خود را به حال فقيرترين مردم درآورند، تا فقير به فقرش راضي باشد.» سادهزيستي مسئولان و فاصله مسئولان از زندگيهاي اشرافي جامعه را به سوي ساده زيستن سوق ميدهد و اگر سادهزيستي تبديل به فرهنگ اجتماعي شود بسياري از مشكلات جامعه حل خواهد شد. ازدواجها آسانتر اتفاق ميافتد، جوانها از توقعات كذايي خود فاصله گرفته و به سمت كار و كوشش ميل پيدا ميكنند و فرهنگ مصرفگرايي در خانوادهها كاهش مييابد.
پيامبر اكرم (ص) در گفتوگو با ابوذر از اين نوع گرايش ابراز نگراني كرده و ميفرمايند: « به زودي مردمي از امت من خواهند بود كه در دامن نعمتها تولد مييابند، همتشان غذاها و نوشيدنيهاي گوناگون و رنگارنگ است و مورد ستايش نيز قرار ميگيرند. ايشان بدترين افراد امت من هستند.»
فرهنگ خوشگذراني و رفاه طلبي افراطي كه از عدم سادهزيستي و قناعت برآمده است حاصلي ندارد جز از بين رفتن روحيه جهاد و تلاش در جامعه و جامعهاي كه تلاش درآن به حاشيه برود محكوم به انحطاط است.
شهيد مطهري ميگويد: «سرازير شدن نعمتهاي بيحساب به سوي جهان اسلام و تقسيم غير عادلانه ثروت و تبعيضهاي ناروا، جامعه اسلامي را دچار بيماري مزمن، دنيازدگي و رفاه زدگي كرد.»
امام خميني (ره) معتقد بودند گرايش به تجملگرايي به تدريج صورت ميگيرد و در درون آدمي رسوخ ميكند و اخلاق را تغيير ميدهد. ايشان در اين باره ميفرمايند: « اينطور نيست كه انسان خيال كند كه شيطان ابتدا ميآيد به آدم مي گويد كه بيا و برو طاغوتي شو، اين را نميگويد. قدم به قدم انسان را پيش ميبرد، وجب به وجب انسان را پيش ميبرد.
امروز اينكه اشكالي ندارد. اگر جلويش را گرفتيد، طمعش بريده ميشود و اگر جلويش را نگرفتيد، فردا يك قدم ديگر جلو ميرود.» بنا بر فرمايش امام (ره) از ابتدا بايد جلو نفس و خواهشهاي آن ايستاد. ايشان به صراحت ميفرمايند: « با زندگاني اشرافي و مصرفي نميتوان ارزشهاي انساني- اسلامي را حفظ كرد.»
ساده زيستي، قناعت و استفاده از نعمات حلال الهي در قرآن كريم اينگونه بيان شده است: وَ لا تَمُدّنّ عَينَيك إِلي ما مَتّعْنا بِهِ أَزْواجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فيهِ وَ رِزْقُ رَبِّك خَيرٌ وَ أَبْقي: « و هرگز چشم خود را به نعمتهاي مادي كه به گروه هايي از آنها داده ايم ميفكن كه اينها شكوفههاي زندگي دنياست و براي آن است كه آنان را با آن بيازماييم و روزي پروردگارت بهتر و پايد».
اِعلَمُوا انَّما الحَيوةُ الدُنيا لَعِبٌ وَ لَهوٌ وَ زينَةٌ وَ تفاخُرٌ بينَكم و تكاثُرٌ في الاَموال و الاولادِ كمَثَلِ غَيبٍ اَعجَبَ الكفار نَباتُهُ ثُمَّ يهَيجُ فَتَريهُ مُصفَراً ثُمَّ يكونُ حُطاماً و فِي الاخرةِ عَذابٌ شَديدٌ وَ مَغفِرَةٌ مِن اللهِ وَ رضوانٌ وَ مَالحيوةُ الدُنيا الّا مَتاعٌ الغُرور: « بدانيد زندگي دنيا تنها بازي و سرگرمي و تجملپرستي و فخرفروشي در ميان شما و افزون طلبي در اموال و فرزندان است، همانند باراني كه محصولش كشاورزان را در شگفتي فرو ميبرد، سپس خشك ميشود به گونهاي كه آن را زردرنگ ميبيني سپس تبديل به كاه ميشود و در آخرت، عذاب شديد است يا مغفرت و رضاي الهي و (به هر حال) زندگي دنيا چيزي جز متاع فريب نيست.»