در ۲۹ اردیبهشت امسال یکی از طرحهای فناورانه و مهم سازمان صنایع هوایی از زیرمجموعههای وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح یعنی هواپیمای ترابری راهکنشی (تاکتیکی) سیمرغ رونمایی شد. این طرح توسط شرکت هواپیماسازی ایران (هسا) به انجام رسیده است. این هواپیما در رده وزنی سبک و پروازهای منطقهای قرار گرفته که هم در داخل و هم در خارج از کشور مشتریان قابل توجهی در این رده مأموریتی وجود دارد. در حال حاضر نیروهای مختلف ارتش جمهوری اسلامی ایران از هواپیمای فوکر ۲۷ ساخت هلند برای ترابری در این رده استفاده میکنند که سیمرغ با طراحی متفاوت خود یک نقص بزرگ این هواپیما را برطرف میکند و آن هم نبود در بارگیری شیبدار در فوکر ۲۷ است.
سرزمین پهناور ایران اسلامی به لحاظ موقعیت جغرافیایی و کوههای فراوان و مساحت بسیار و گستردگی منطقهای از یک سو و رخ دادن مستمر مخاطرات طبیعی گوناگون از جمله، سیل، آتشسوزی و زلزله از سوی دیگر، نیاز به برقراری پروازهای امدادی و پشتیبانی را همواره دارد. در سیلهای چند سال اخیر و زلزلههایی همچون بم که بسیج سرتاسری امکانات کشور را طلب میکرد، اقلام مورد نیاز و فوری تنها به مدد پرندههای ترابری یگانهای هوایی ارتش و سپاه با سرعت در منطقه در دسترس نیروهای امدادی قرار میگرفت. در کنار هواپیماهای سنگین برای ارسال اقلام بزرگ و حجیم و در کنار بالگردهای امدادرسانی برای توزیع در مناطق، وجود هواپیمای ترابری سبک با قابلیت نشست و برخاست در فرودگاههای کوچک کمک شایانی در راستای خدمترسانی به مردم و انجام بهتر وظایف امدادی توسط دستگاهها، سازمانهای کشوری و لشکری خواهد کرد.
همچنین جایگاه ترابری هوایی برای انجام مأموریتهای لجستیکی، حمل بار، حمل نفرات، ارسال تدارکات و پشتیبانی از نیروهای مسلح در میدانهای نبرد هم با توجه به تجربه جنگ تحمیلی هشت ساله امری اثباتشده است که همان هواپیماهای فوکر ۲۷ هم در امر پشتیبانی از این جنگ نقش داشتند.
سیمرغ برخاسته از خاکستر
در نتیجه این موارد پروژه هواپیمای ترابری راهکنشی سیمرغ به دست متخصصان داخلی و برای رفع نیاز گسترده این رده از پرندهها تعریف شد. این هواپیما بازطراحی و توسعه یافته هواپیماهای همنسل خود است که متناسب با نیازهای مورد تقاضای دستگاههای کشوری و لشکری و همچنین لحاظ کردن شرایط آب و هوایی کشور و مطابق با استانداردها و مقررات بینالمللی به همت متخصصان جوان کشور در وزارت دفاع و با همکاری شرکتهای دانشبنیان، طراحی و ساخته شده است. در واقع پروژه هواپیمای سیمرغ بیش از یک دهه پیش با هدف رسیدن به یک هواپیمای ترابری با در بارگیری شیبدار (رمپ) از مسیر بازطراحی و توسعه ایران ۱۴۰ سری ۱۰۰ یا همان آنتونف ۱۴۰ مسافربری سری ۱۰۰ که در شرکت هسا در دست تولید بود، تعریف شد. ایران ۱۴۰ به علت برخی موارد که شرح آن گزارشی مجزا میطلبد، در بازار مسافربری کشور موفق ظاهر نشد و وقوع چند سانحه هم سبب شد تا دولت تدبیر و امید به جای تدبیر مشکلات، صورتمسئله را پاک و پرواز این هواپیما را در کشور متوقف کند و خط تولید آن را نیز ببندد. متخصصان کشور که از سالها قبل به نیاز هواپیماهایی در رده وزنی و ابعادی ایران ۱۴۰ برای مأموریتهایی غیر از مسافربری واقف بودند، پروژه طراحی و ساخت هواپیمای ترابری بر اساس ایران ۱۴۰ را با اجرای اصلاحات لازم بر اساس تجربیات آن هواپیما ادامه دادند.
سبک بودن، میزان حمل بار مناسب، شعاع عملیات پروازی مطلوب، توان نشستن و برخاستن در باندهای کوتاه، چابکی و سریع بودن این هواپیما در خدماترسانیهایی از قبیل آمبولانس هوایی و قابلیت فرود در باندهای خاکی از ویژگیها و کاربردهای دیگر هواپیمای ترابری سبک سیمرغ است. این هواپیما با طول بدنه نزدیک به ۵/۲۴ متر، دهانه بال ۵/۲۵ متر، میزان حمل بار شش تن، برد نهایی ۳ هزارو ۹۰۰ کیلومتر و سرعت کروز ۵۳۳ کیلومتر بر ساعت با دو موتور توربوپراب TV- ۳ ساخته شده است. این هواپیما برای برخاستن به باندی با طول هزارو ۴۵۰ متر و برای نشستن به ۹۰۰ متر طول باند نیاز دارد.
اولین اطلاعات و مشخصات از این پروژه طبق اطلاعات موجود در نمایشگاه هوایی کیش در سال ۲۰۱۰ منتشر شد. مهمترین تفاوت سیمرغ و ایران ۱۴۰ همان افزوده شدن در شیبدار برای بارگیری راحتتر بار تا حد کانتینر استاندارد LD۳ و ادوات چرخدار مانند خودروهای سبک است.
بدیهی است اعمال یک تغییر عمده در بخشی از سازه یا بدنه هواپیما بدون تکرار محاسبات آیرودینامیک، پایداری، دینامیک پرواز و خصوصیات مانور و بارگذاری در شرایط استاندارد پروازی جدا از طراحیهای مستقل آن بخش جدید ممکن نخواهد بود. در کنار این موارد طراحی بخش جدید نیازمند محاسبات سازهای در شرایط مختلف پروازی و فاز نشست و برخاست هم است که عملاً دستکمی از یک طراحی کامل و تکرار رویه استاندارد طراحی ندارد. در نتیجه پروژه هواپیمای سیمرغ در همین میزان پیشرفت فعلی، یک پروژه بزرگ طراحی و توسعه برای متخصصان دفتر طراحی شرکت هسا بوده است که قطعاً با اتمام آزمایشهای پروازی آن به تجربهای گرانبها برای متخصصان کشور تبدیل شده و راه را برای اعمال تغییرات بیشتر در طراحی این هواپیما یا نمونه پایه آن یعنی ایران ۱۴۰ باز میکند.
در واقع با اجرای آزمایشهای پروازی و مقایسه نتایج آن با محاسبات و طراحیهای انجامشده، عملاً حلقه تثبیت تجربه طراحی برای این متخصصان تکمیل میشود، زیرا امکان مقایسه نتایج واقعی با روشهای طراحی، نرمافزارهای محاسباتی و میزان دقت پروسه یا فرایند طراحی به دست میآید. این کار مشابه فرایندی است که با طراحی و ساخت و پرواز هواپیمای آموزشی جت یاسین صورت پذیرفته است که در اینجا برای یک هواپیمای بسیار بزرگتر با مسائل طراحی متفاوت و استانداردهای خاص خود صورت میگیرد.
در طراحی بخش عقبی این هواپیما، سطوح ثابت و متحرک عقب (سکان افقی) هم مجدداً طراحی شده و به جای زاویه هفتی در ایران ۱۴۰ به صورت افقی درآمده است. همین تغییر خود برآمده از محاسبات و بازطراحی هواپیما از جهات کنترل و پایداری و بسیاری جزئیات دیگر است که در طراحی یک هواپیما با یکدیگر تعامل و ارتباط دارند.
یکی از موارد دیگر که در کنار طراحی در شیبدار (رمپ) در هواپیماهای ترابری سبک باید تعبیه شود، جک هیدرولیکی یا مکانیکی برای حفظ تعادل هواپیما روی زمین در زمان بارگیری اولین بخشهای بار به هواپیمای خالی است. در زمان وارد شدن بار سنگین به بخش عقب و در ناحیه قبل از ارابه فرود عقب، احتمال به هم خوردن تعادل و بالا رفتن دماغه یا Nose Up وجود دارد. برای این منظور در هواپیماهای سنگین از جک هیدرولیکی و در هواپیماهای سبک مثل سیمرغ و نمونههای خارجی از جک مکانیکی استفاده میشود. جک مورد نیاز برای عملیات بارگیری و تخلیه در هواپیمای سیمرغ هم طراحی و تعبیه شده است.
علاوه بر در بارگیری شیبدار، دو در بازشونده جانبی هم برای خروج چتربازان حین پرواز هواپیما طراحی و تعبیه شده است. درهایی که طی پرواز با سرعت چند صد کیلومتر بر ساعت قابلیت باز و بسته شدن را داشته باشند، نیازمند طراحی بهخصوصی هستند که قبلاً هم در ایران سابقه آن وجود نداشته است. از سوی دیگر مسائلی مانند ایمنی نیروهای چترباز پس از خارج شدن از هواپیما از این درها بسیار مهم بوده و نیازمند شبیهسازیهای جریان پیرامون هواپیماست.
هواپیمای سیمرغ علاوه بر کاربردهای پیشگفته که شامل ترابری حمل بار، آمبولانس هوایی و حمل نیروهای نظامی با ادوات موتوی است، میتواند در نقشهای دیگری هم که مورد نیاز نیروهای مسلح است، مورد استفاده قرار گیرد. یکی از این نقشها هواپیمای سوخترسان سبک است. با توجه به حجم داخل بدنه و ظرفیت شش تنی حمل بار این پرنده میتواند در نقش سوخترسان سبک، بدون نیاز به تغییرات عمده و با استفاده از طراحی ماژولار به کار گرفته شود. در این صورت برای مأموریتهایی که پرواز هواپیماهای سوخترسان بزرگ بهصرفه نیست یا احتمال افشای یک مأموریت محرمانه وجود دارد، این پرنده کارایی دارد.
نقش دیگری که سیمرغ میتواند به عهده بگیرد، استفاده به عنوان سکوی هواپایه حمل سلاحهای توپخانهای یا اصطلاحاً گانشیب است. این نوع هواپیماهای رزمی عمدتاً بر اساس هواپیماهای ترابری ساخته میشوند، زیرا هم حجم کافی در داخل بدنه وجود دارد و هم به واسطه در بارگیری امکان انتقال سریع مهمات به داخل این هواپیماها وجود دارد.
در حال حاضر ناوگان هواپیماهای ترابری سبک نیروهای مسلح هم نیاز به افزایش تعداد دارد و هم برخی پرندههای قدیمی نیاز به جایگزینی. در نتیجه پیگیری سریع روند تکمیل آزمایشهای سیمرغ و رساندن آن به مرحله تولید انبوه، کمک شایانی به رفع یک نیاز عمده و صد البته عینی در نیروهای مسلح خواهد کرد. آنچه در این مرحله بسیار اهمیت دارد، رعایت دقیق و کامل اصول ایمنی و اجرای کامل و سختگیرانه آزمایشها برای رساندن این محصول به قابلیت اطمینان (Reliability) کافی مطابق استانداردهای نظامی و غیرنظامی است تا کاربران هم با خیال راحت به ورود این پرنده به چرخه عملیاتی یگانهای خود اقدام کنند. قطعاً رسیدن به این نقطه سبب راهگشایی بهتر برای سیمرغ در بازارهای صادراتی هم خواهد شد که ارزشهای این رخداد بسیار گسترده و واضح است.