کد خبر: 1062239
تاریخ انتشار: ۲۴ شهريور ۱۴۰۰ - ۲۰:۳۰
روایت پرهیز از اسراف و رفتار‌هایی توأم با قناعت و نیکوکاری
چندسالی است که یک یخچال ایستاده تک دَر از همان‌هایی که رستوران‌ها برای خنک کردن نوشابه و دوغ و دلستر استفاده می‌کنند، جلوی در مسجد محله‌مان جا خوش کرده است
پریسا گربندی

چندسالی است که یک یخچال ایستاده تک دَر از همان‌هایی که رستوران‌ها برای خنک کردن نوشابه و دوغ و دلستر استفاده می‌کنند، جلوی در مسجد محله‌مان جا خوش کرده است. نمی‌دانم نصب این یخچال کار چه کسی بوده، ولی می‌دانم با این کارش در این چند سال خیلی‌ها را از گرسنگی نجات داده و خیلی ثواب هم کرده است. معمولاً از چند محل این طرف‌تر و چند محل آن‌طرف‌تر اگر کسی غذای اضافه‌ای در خانه داشته باشد، می‌آورد و می‌گذارد در این یخچالی که ما در خانواده یخچال مهربانی نامگذاری‌اش کرده‌ایم. غذا‌ها در یخچال گذاشته می‌شوند و هرکسی که نیازمند باشد، مثل کارتن‌خواب‌ها، معتاد‌هایی که جایی برای زندگی ندارند، آن‌هایی که در زباله‌ها ضایعات جمع می‌کنند و حتی آن‌هایی که نمی‌خواهند شب دست خالی به خانه بروند، در روز یکی دو بار سری به این یخچال می‌زنند تا بدون اینکه دستشان جلوی کسی دراز باشد، غذایی بخورند و خودشان را سیر کنند.


گاهی چقدر اسرافکار می‌شویم
دو سال پیش قبل از اینکه کرونا بیاید و مهمانی‌ها برگزار نشوند تولد یکی از دوستان صمیمی‌ام بود. شب که مهمان‌ها رفتند کمی بیشتر ماندم تا در جمع و جور کردن خانه کمکش کنم. دیدم از داخل کشو یک کیسه زباله بزرگ آورده و رفته سراغ سینی‌های غذای چیده شده روی میز که بیشترشان هم کمتر از یک سوم خالی شده بودند! یکی از سینی‌ها را که برداشت، گفتم: «می‌خواهی چه کار کنی؟ می‌خواهی بریزیشان دور؟!» در جوابم گفت: چاره‌ای ندارم، یخچال پُرپُر است، برای ناهار فردای شما‌ها و خانواده‌ام کنار گذاشته‌ام، ولی دیگر برای این‌ها جایی نیست!» گفتم: «چند ظرف یکبار مصرف به من بده و برو به بقیه کارهایت برس.» ظرف‌ها را گرفتم و تمام غذا‌های دست نخورده را مثل غذای نذری پرس پرس بسته‌بندی کردم و گذاشتم کنار، حتی میوه‌های خرد شده‌ای هم که به شکل سالاد میوه درآمده بود، داخل ظرف‌های جداگانه ریختم و درهایشان را محکم بستم، چیپس و پفک و تنقلاتی را هم که فقط در ظرف‌های بزرگی سرو شده، ولی دست نخورده مانده بودند در تعدادی نایلون تمیز ریختم و همه را در همان کیسه بزرگی که آورده بود، جا دادم. دوستم کمی بعد آمد نشست کنارم و گفت: «چه کار کردی؟» گفتم: «آماده‌شان کردم برای یخچال مهربانی محله‌مان.» ماجرای یخچال را که برایش تعریف کردم، گفت: «کاش محله ما هم یکی از این یخچال‌ها داشت.»
در مسیر برگشت از خانه دوستم تا مسجد محله به این فکر می‌کردم که این یخچال چقدر مفید است. در کنار اینکه باعث می‌شود هر روز تعدادی گرسنه بی‌منت سیر شوند خیلی هم از اسراف اهالی محل جلوگیری می‌کند. داشتم به این فکر می‌کردم که چقدر بعضی از ما آگاه و ناآگاه اسراف می‌کنیم، چقدر دور می‌ریزیم و گاهی چقدر حواسمان پرت می‌شود از حجم زباله‌هایی که می‌توانستند زباله نباشند و به جایش دردی از یک نفر درمان کنند!

میزان اسراف هم به اندازه تورم بالاست
اینکه زباله‌های تهران روزی سه بار جمع می‌شوند و زباله‌های بسیاری از شهر‌های دیگر دنیا هفته‌ای یک یا دوبار، به خوبی نشان می‌دهد که ما جزو جوامعی هستیم که دچار مصرف‌گرایی و البته اسراف شده‌ایم. می‌گویند یکی از ملاک‌های توسعه‌یافتگی کشور‌ها زباله است، البته نه خود زباله بلکه میزان تولید آن. اگر بخواهیم واضح‌تر توضیح دهیم باید بگوییم کشور‌هایی توسعه‌یافته هستند که مردمش یاد گرفته‌اند باید به نحوی زندگی و مصرف کنند که حجم کمتری پسماند حاصل از زندگی روزمره‌شان باقی بماند و دلیلش هم این است که چنین مردمی قطعاً در مدیریت سایر امور جامعه هم موفق هستند.
شاید با این میزان تورم و گرانی، عجیب به نظر برسد، ولی در تهران و اکثر شهر‌های بزرگ مردم آنقدر خرید می‌کنند و آنقدر مصرف می‌کنند و آنقدر اسراف می‌کنند و دور می‌ریزند و به دنبالش زباله تولید می‌کنند که روزی سه بار باید زباله‌های آن‌ها را جمع کرد، در حالی که در اکثر کشور‌های دنیا زباله‌ها هفته‌ای فقط سه بار جمع‌آوری می‌شوند! آمار‌ها نشان می‌دهد که در تهران و بیشتر شهر‌های بزرگ مردم به طور متوسط سالانه شش برابر وزن خود زباله تولید می‌کند. البته خیلی هم نیاز به اعداد و ارقام نیست و با یک نگاه گذرا به زباله‌هایی که جلوی بیشتر خانه‌ها و مغازه‌ها ریخته شده است، می‌توان به موضوع پی برد. زباله‌هایی که واقعاً زباله و پسماند نیستند، بلکه مواد غذایی و حتی پوشاک و مواد مصرفی هستند که تاریخ مصرفشان گذشته؛ زباله‌هایی که در واقع غذا‌های نیمه خورده، میوه‌ها و سبزی‌های پلاسیده، لوازم منزل شکسته یا سالم، ولی قدیمی یا حتی لباس و کفش‌های سالم، ولی بی‌استفاده هستند.
حالا سؤالی که با دیدن این وسایل دور ریخته شده به ذهن می‌رسد این است که چرا نمی‌توانیم خرید‌های روزانه‌مان را کنترل کنیم؟ یعنی خریدهایمان به اندازه‌ای نیست که هیچ غذا و میوه‌ای گوشه یخچال نگندد. چرا جوری خرید نمی‌کنیم که مجبور می‌شویم به جای اینکه پوست و ضایعات میوه‌ها و سبزی‌ها را دور بریزیم خودشان را به عنوان زباله‌های دورریختنی داخل سطل زباله می‌اندازیم؟ واقعیت این است که حتی تورم و گرانی هم نتوانسته رفتار زیاد خریدن و به همان اندازه زیاد دورریختن را که به فرهنگمان تبدیل شده تغییر دهد و انگار ما چه بخواهیم و چه نخواهیم عادت کرده‌ایم به مصرف‌گرایی و این‌همه اسراف...
حجت‌الاسلام والمسلمین محمد کریمی منش‌دار، کارشناس مذهبی درباره اسراف و آثار به جا مانده از آن می‌گوید: «در اعتقادات و فرهنگ دینی ما که اتفاقاً به صراحت هم به آن اشاره شده مصرف‌گرایی و اسراف هیچ جایی ندارد؛ در سوره اسرا خداوند می‌فرمایند ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین یعنی همانا اسراف‌کاران برادران شیطان هستند و همینطور در مباحث مختلف دینی به این موضوع اشاره و گاهی تأکید شده است که اگر در جایی مشاهده کردید اسراف و مصرف بی رویه‌ای رواج پیدا کرده است، یقین داشته باشید که حقی از گلوی مظلومی بریده شده است. ما حتی در این روز‌هایی که بدون جست‌وجو و کنکاش هم می‌توانیم نیازمندان و افرادی را که در فشار اقتصادی هستند در خانواده‌های خودمان هم پیدا کنیم باز می‌بینیم بعضی‌ها فقط برای چشم و هم چشمی و فقط برای زیاده‌خواهی هر روز بیشتر از روز قبل اسراف می‌کنند. درحالی که برای ارتقای سطح جامعه باید سعی شود چشم و هم‌چشمی و رقابت‌های بی‌مورد و بی‌جا رواج پیدا نکند، مخصوصاً برای جامعه‌ای مثل ما که جزو جوامع اسلامی است؛ جامعه‌ای که الگو‌های آن در رفتار‌های ائمه و بزرگان دینی است. مثلاً در روایت‌هایی که از زندگی حضرت علی (ع) نقل شده، ایشان معمولاً شامشان یک کاسه شیر و دو عدد خرما بوده است و در ماه مبارک رمضان با نان و نمک افطار می‌کرده‌اند یا در روایت زندگی حضرت محمد (ص) می‌خوانیم که به دخترشان و سایر افرادی که ایشان را برای وعده غذایی دعوت می‌کردند، تأکید داشتند که تنها یک نوع غذا بر سر سفره آورده شود و دیده نشده ایشان به مجلسی بروند که دو نوع غذا بر سر سفره باشد.

فرهنگ‌سازی با فیلم و سریال
در فیلم‌های تلویزیونی معمولاً افرادی که وضع مالی خوبی دارند مهمانی‌های آنچنانی برگزار می‌کنند و بریز و بپاش‌های افراطی و تجملگرایانه‌ای دارند و در مقابل، خانواده‌هایی که ساده‌زیست هستند. برای مثال سر سفره‌هایشان یک وعده غذا هست معمولاً در این فیلم‌ها به عنوان قشر متوسط یا ضعیف نشان داده می‌شوند.
حجت‌الاسلام والمسلمین کریمی منش‌دار با اشاره به آمار‌های تکان‌دهنده مصرف‌گرایی در ایران می‌گوید: «خیلی ناراحت‌کننده است، ولی حقیقت این است که نه تنها مواد غذایی بلکه آمار تمام مواد مصرفی حتی انرژی و سوخت در جامعه ما تکان‌دهنده است. اگر مردم بتوانند کمی بر نفس خود غلبه کنند و با پرهیز از چشم و هم چشمی عادت‌های رفتاری غلط را اصلاح کنند شاید این آمار‌ها به مقدار خیلی زیادی کاهش پیدا کند. در مورد اصلاح رفتار مردم در این زمینه نکته دیگری هم هست که لازم می‌دانم به آن اشاره کنم؛ همانطور که می‌دانیم صدا و سیما نقش بسیار پررنگی در فرهنگ‌سازی دارد و به همین دلیل است که باید در حوزه مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی قوی‌تر عمل کند. صدا و سیما تصور می‌کند اگر در فیلم‌ها و سریال‌ها مردم را به میانه‌روی و اصلاح دعوت و ترغیب کند، این باور را در دنیا تقویت می‌کند که مردم ایران تحت ثأثیر تحریم‌ها مردم فقیری هستند پس دقیقاً عکس این حالت رفتار می‌کند و با نشان دادن هرچه بیشتر زرق و برق در زندگی قشر مرفه جامعه و سفره‌های رنگین‌شان، فرهنگ مصرف‌گرایی و اسراف را در جامعه نهادینه می‌کنند.
گاهی فراموشکار می‌شویم
درست است که کرونا مشکلات زیادی به بار آورده، ولی فوایدی هم داشته که نمی‌توان انکار کرد. یکی از فواید کرونا همین موضوع کمتر شدن اسراف است. با آمدن این ویروس برگزاری مهمانی‌ها و عروسی‌ها و مراسمی از این قبیل به شدت کاهش پیدا کرد و به دنبال آن بریز و بپاش‌های افراطی و دور ریختن مواد غذایی و تنقلات و میوه‌های باقیمانده در پایان مهمانی‌ها هم از بین رفت! درست است که مردم جامعه ما اگر نیازمندی را بشناسند در حد توانشان کمکش می‌کنند، درست است که در مناسبات مذهبی نذری می‌دهند و گاهی تلاش می‌کنند بیشتر نذری‌ها به دست نیازمندان برسد، ولی گاهی فراموشکار می‌شوند. فراموش می‌کنند در مهمانی‌ها و مراسم مختلفی که برگزار می‌کنند آن مواد غذایی و میوه و تنقلاتی که دور ریخته می‌شود می‌تواند برای تعدادی خانواده یک شب خوب را رقم بزند. گاهی آنقدر سرگرم مهمانداری و پذیرایی و هرچه بهتر برگزار کردن مراسمشان هستند که یادشان می‌رود این مواد غذایی که ظرف ظرف بیرون ریخته می‌شود همان نعمت‌هایی است که خداوند به شدت از اسرافشان نهی مان کرده! گاهی اسراف می‌کنیم و بعد که گره می‌افتد به زندگی‌مان، بعد که رزق و روزیمان کم و بی برکت می‌شود دنبال دلیل و مقصر می‌گردیم. حجت‌الاسلام والمسلیمن کریمی منش‌دار می‌گوید: «همه قدیمی‌ها به نان و برکتش ایمان داشتند، نان را خیلی محترم می‌شماردند طوری که اجازه نمی‌دادند به جز قسمت‌هایی که واقعاً قابل خوردن نبود تکه‌ای از نان اسراف شود، هنوز هم قدیمی‌های خانواده‌ها و فامیل‌هایمان همین قدر به برکت نان و حرمتش متعهد هستند. ولی شما امروز می‌بینید نان‌ها که معمولاً هم با دستگاه پخته می‌شود و یکدست است و باید نسبت به قدیم دورریز کمتری داشته باشد چقدر در هر خانواده‌ای اسراف می‌شود؛ قدیم‌ها اگر کسی یک تکه نان روی زمین می‌دید برمی‌داشت و می‌بوسید و یک گوشه می‌گذاشت که به اصطلاح کسی پا روی برکت خدا نگذارد. اما امروز می‌بینیم که نان‌های نیمه خورده یا خشک شده یا کپک زده را کنار بقیه زباله‌های خانه در یک نایلون می‌ریزند و به بیرون از خانه منتقل می‌کنند؛ نانی که زمانی برکت زندگی‌ها محسوب می‌شد. امروز در بسیاری از خانواده‌ها به عنوان زباله بیرون ریخته می‌شود. درست است که نان نسبت به سایر مواد غذایی قیمت پایین‌تری دارد، ولی این نباید دلیلی برای خرید بیشتر از نیاز و در آخر کپک زدن و خشک شدن و دور ریخته شدن آن باشد. اگر ما جامعه‌ای هستیم که به دنبال پیشرفت و سعادتمندی هستیم باید یاد بگیریم به اندازه مصرفمان خرید کنیم، باید یاد بگیریم اسراف نکنیم و بیشتر از آنکه زباله تولید کنیم به فکر مصرف به اندازه و صحیح باشیم.»

هر محله یک یخچال!
دوستم راست می‌گفت. شاید اگر محله خودشان هم یکی از همین یخچال‌ها داشت، آن شب به جای من خودش غذا‌ها را بسته‌بندی می‌کرد و درون یخچال می‌گذاشت. واقعاً چقدر خوب می‌شد اگر مسجد هر محله‌ای می‌توانست یک یخچال برای اهالی همان محل تهیه کند که مردم بتوانند مواد غذایی را که مورد استفاده‌شان نیست داخل یخچال بگذارند. شاید اینگونه می‌شد تا حدی از اسراف جلوگیری کرد. این یخچال‌ها شاید نتواند آمار تولید زباله را خیلی پایین بیاورد، ولی تا حدی می‌تواند از اسراف جلوگیری کند. این یخچال‌ها می‌توانند دلیلی باشند برای اینکه غذا‌های دست نخورده مهمانی‌ها به دست کسانی که به آن نیاز دارند برسد. باعث می‌شود نان‌ها قبل از خشک شدن و کپک زدنشان یک لقمه شوند برای کسی که شاید حتی پول خرید یک نان هم ندارد. شاید این یخچال‌ها بهانه‌ای شوند برای بهتر زندگی کردن، درست مصرف کردن، اسراف نکردن.
در گذشته‌های نه چندان دور هر خانه‌ای یک یخچال مهربانی خیالی داشت که البته مخصوص نیازمندان نبود، آن‌وقت‌ها همسایه‌ها همدیگر را می‌شناختند و با هم رفت و آمد داشتند. اگر غذایی که می‌پختند جزو غذا‌هایی بود که عطرش در فضا می‌پیچید محال بود یک ظرف برای همسایه‌شان کنار نگذارند و جدا از غذا‌های عطری اگر هم فکر می‌کردند غذایی که پخته‌اند بیشتر از وعده مصرفی‌شان است مابقی‌اش را در ظرف می‌ریختند و قبل از آنکه سفره بچینند غذای همسایه را می‌فرستادند و این بده بستان همیشه ادامه‌دار بود. کمی قدیم‌تر‌ها کمتر می‌خریدند و بیشتر می‌بخشیدند، به اندازه مصرف می‌کردند و همیشه حواسشان به همسایه کناری‌شان بود و شاید به همین خاطر نیازی به داشتن یخچال مهربانی نداشتند، ولی امروز که همسایه همسایه را نمی‌شناسد، این یخچال‌ها می‌توانند نقش همان کاسه بشقاب‌هایی را که دائم با غذا‌های عطری و غیر عطری پر می‌شد و بین همسایه‌ها می‌چرخید ایفا کنند و شاید بهترین دلیل حضورشان همین باشد که کسی که گرسنه است می‌تواند بدون تقاضا از دیگری و بدون اینکه دست نیاز به سمت یک نفر دیگر دراز کند، از یخچال غذایی بردارد و شکمش را سیر کند!

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار