۱۱ سـال پیش، یعنی سـال ۱۳۸۹ وقتی خانمها دسـت به دسـت هم داده و تصمیـم گرفتنـد، هیئت حضـرت زینب (س) را در شهرسـتان میانـه در استان آذربایجان شرقی بـه مدیریت خانم معصومه صفیخانی راهاندازی کنند، فکر نمیکردند این هیئت روزی بـه جایـی برسـد کـه آوازه خوشنامـی و اقدامـات مثبـت و شایسـته آن بـرای هیئـات دیگر الگـو شود. این هیئت از زمانی بر سر زبانها افتاد که صندوق قرضالحسنه حضرتخدیجه (س) کار خودش را آغاز و در کنار حمایت از نیازمندان، حالا در مقابل نزول و ربا نیز قد علم کرده است. برای آگاهی از فعالیتهای هیئت حضرتزینب (س) و خدمات صندوق قرضالحسنه حضرت خدیجه (س) به سراغ معصومه صفیخانی، مدیر هیئت، بانی و مؤسس صندوق رفتیم تا گفتوگویی با ایشان داشته باشیم.
وقتی هیئت کار خودش را میکرد، چطور شد به فکر راهاندازی صندوق قرضالحسنه افتادید؟
فعالیتهای ایـن هیئت در ابتـدا بـا قرائـت زیارت عاشـورا، دعـای کمیل، دعای توسل و برخی کارها و اقدامات فرهنگی آغاز شد و اقدامات صورت گرفته در این هیئت مربوط به مراسمهای مذهبی مانند برگزاری جلسات قرائت قرآن و دعاخوانی بود. پذیرایی مراسم مانند چای، خرما و حلوا را خودم آماده میکردم. بعد از مدتی تعدادی از خانمها به عنوان نذر و احسان مقداری موادغذایی و پول به این هیئت اهدا کردند. هر هفته این جلسات برگزار میشـد و کـمکـم نـذورات مردمـی بـه ایـن هیئت افزایـش پیدا کـرد. بعد از اتمـام مراسـم متوجـه شـدم از نـذورات مردمـی پـول و مـوادغذایـی اضافه میمانـد، بنابرایـن تصمیـم گرفتیـم یک صندوق قرضالحسـنه به نام حضرت خدیجه (س) باز کرده و نذورات مردمی را در آنجا نگهداری کنیم و اگر فرد نیازمندی بود، به او کمک کنیم.
اولین کمکتان را به خاطر دارید؟
بله، هیچ وقت فراموش نمیکنم. در یکی از روزهای سال ۹۱ بـا صحنـهای مواجـه شـدم کـه مـرا بـه شـدت ناراحـت کـرد. طلبـکاری در خانـه یـک خانـم آمـد و بـا جـار و جنجـال و آبروریزی از او طلبـش را درخواسـت میکـرد. ایـن صحنـه مـرا تحـت تأثیـر قـرار داد و با خـود گفتـم وقتـی در صنـدوق قرضالحسـنه هیئت ۴۰۰هـزار تومـان پول موجـود اسـت، بایـد آبـروی مؤمـن را حفظ کنیم. فوراً مبلـغ ۴۰۰هزار تومان را بـه آن خانـم بـه عنـوان وام دادیـم تـا مشـکلش حـل شـود. بـرای بازپرداخـت وام او هـر مـاه ۵۰هـزار تومـان بـه صنـدوق پرداخـت میکـرد و زمانـی کـه آخریـن قسـطش را پرداخـت کـرد، ۲۰هـزار تومان نیـز به صندوق کمـک کـرد و ایـن موضـوع عـزم و اراده مـا را بـرای ایجـاد و افتتـاح صنـدوق قرضالحسنه مصممتر کرد.
بازخورد این کمک در محله چطور بود؟
این خانم که با کمک صندوق قرض الحسنه مشکلش حل شده بود، به سفیر مهربانی صندوق تبدیل شد و در هر کجا حضور داشت، اعلام میکرد صندوق قرضالحسنه هیئت بانـوان حضـرت زینـب (س) کمـک بزرگـی کـرد، بـه طـوری کـه گـره زندگـیام بـاز شـد. تبلیغـات او باعـث شـد گرایـش و اقبـال عمومـی بـه ایـن صندوق بیشتر و بیشتر شود و افراد زیادی عضو شدند. در نهایت در سـالروز وفـات حضـرت خدیجـه ایـن صنـدوق را بـه نـام آن بانـوی پرافتخـار اسلام بـه صورت رسـمی نامگذاری و افتتـاح کردیم. در زمان افتتاح این صندوق ۳۰میلیون تومان سـرمایه داشـت که دسـت مردم بود، یعنی به عنوان وام به مردم داده شده بود.
برای چه کارهایی وام میدهید؟
هر گرهای که به وسیله وام این صندوق باز شود، ما را خوشحال میکند. وامهای صندوق با عناوین مختلف به مردم واگذار میشود که یکی از آنها وام درمان است؛ متأسفانه خانمی که به بیماری سرطان مبتلا شده بود برای هزینه دارو و درمان خود ۸ میلیون تومان پول نزول گرفته بود که این پول با سودش به ۱۶میلیون تومان رسیده بود. این خانم در نهایت درماندگـی و ناراحتـی بـه مـا مراجعـه کـرد، ولـی آن ایـام در صنـدوق پولـی نداشـتیم کـه همـان لحظـه بـه او وام بدهیـم، چون اعتبار صندوق دسـت مـردم بـود. اولیـن روزهـای مـاه مبـارک رمضـان در جلسـه قرآنـی اعلام کردم یک خانم بیمار مبتلا به سـرطان به کمک شـما مؤمنین نیاز دارد، به هر فردی که میشـناختم پیام ارسـال کردم و در نهایت تا پایان ماه رمضان ۸ میلیون تومان برای آن خانم جمعآوری شد. قبل از اینکه اصل پول را به او پرداخت کنم، پیـش فـردی رفتـم کـه پول نزول میداد. به او گفتم من حتی یک ریال بابـت سـود نـزول تـو پرداخـت نمیکنـم، ولـی اصـل پول که ۸ میلیون تومـان اسـت را یکجـا پرداخـت میکنـم. شـکر خـدا آن فـرد نیـز بـدون هیچ دعوا و بحثی قبول کرد و ما اصل پول را پرداخت کردیم و این خانم بیمار به قدری خوشحال بود که زبان از وصف آن عاجز است. راستش را بخواهید آن شب به حضرترقیه (س) دردانه امامحسین (ع) توسل کرده بودم که کارمان به خیر و خوبی حل شود. آن خانم بیمار هم متعهد شد، ماهانه ۵۰۰هزار تومان وام خود را به صندوق بازپرداخت کند و شکر خدا تسویه کرد.
تا حالا با پول صندوق زندانی هم آزاد شده است؟
فردی به خاطر درگیری و دیهای که برایش نوشـته بودند، در زندان بود و خانواده شـاکی هم بـه هیـچ وجـه رضایـت نمیداد، مگـر اینکـه دیـهاش پرداخـت شـود. بـا اعتبارات صندوق دیه ۲ میلیون تومانی این فرد پرداخت و او آزاد شـد. در یک مورد دیگر نیز فردی در اثر خرید و فروش جنس برای مغازهاش ۲۰میلیون تومان مقروض شده و، چون نتوانسته بود پرداخت کند در زندان بـود و از سـوی دادگاه اعلام شـده بـود اگـر ایـن فـرد در زنـدان بمانـد، چگونـه میتواند کار کند و قرض خود را بدهد، بنابراین اگر این فرد ۵ میلیون تومان به حساب زندان واریز کند میتواند با ضمانت آزاد شده و در مغازه خـود کار کـرده و بقیـه قـرضش را بپـردازد. آن ایـام مـا در هیئت خودمان ماهانـه قرعهکشـی میکردیم و ایـن قرعه بـه مبلـغ ۵ میلیون تومان به من رسید، از سهم خودم گذشتم و این مبلغ را به این خانواده دادم تا این پدر ۵۰ساله آزاد شود و بتواند سر خانه و زندگی خود برود و در ادامه قرض خود را نیز بپردازد.