یکی از اشکالات عمده ورزش کشور به تعریف و تمجیدهای بیهودهای برمیگردد که از سوی مسئولان ورزش برای یکدیگر خرج میشود. اینکه یک تیم خاص در فدراسیونی مشغول به کار شوند و بعد از تقسیم پستها میان خود شروع به «بهبه و چهچه» از کار یکدیگر کنند، اتفاقی است که تنها باعث ندیده شدن نقاط ضعف و بالطبع شکست خواهد شد.
حرف سر فدراسیونی خاص نیست، این مشکلی است که طی تمام سالهای گذشته و تاریخ ورزش کشور شاهد آن بوده و هستیم. همیشه آنها که به بازی گرفته نشدهاند و بیرون گود ماندهاند شاکی بودهاند از عدم دیده نشدن و آنها که پست گرفتهاند چشم به روی همه چیز بستهاند و تعریف و تمجید کردهاند. در این خصوص وقتی بیشتر تأسف میخوریم که متوجه میشویم این افراد به عنوان بازوان اجرایی فدراسیونها باید چشم و گوش رؤسای خود باشند، باید نقاط ضعف را شناسایی کنند و کار را جلو ببرند، اما آنچه تاکنون دیده شده این بوده که تمام انتصابات در فدراسیونها بیشتر از آنکه بار فنی داشته باشد به یک دورهمی دوستانه میماند برای تملقگویی، تعریف و تمجیدهای بیهوده و اینگونه میشود که کاری از پیش نمیرود.
گواه این ادعا را میتوان این روزها در فدراسیون فوتبال جایی که تمام پستها بین اعضای هیئت رئیسه تقسیم میشود، دید. جایی که اعضا بعد از هر انتصاب چنان به تعریف و تمجید از هم میپردازند که اگر کسی نداند اوضاع فوتبال ایران چگونه است، تصور میکند همه چیز گل و بلبل است. جالبتر اینکه بهرغم اینکه خودشان تأکید دارند کار را تازه شروع کردهاند میگویند که پرچم موفقیت را بالا میبرند، اما از سوی دیگر به منتقدان خود ایراد میگیرند که چرا خیلی زود تیغ تیز انتقاد را برداشته و از عملکردشان انتقاد کردهاند.
نکته درست همینجاست؛ آقایان به جای قبول اشتباه و پذیرش اشتباهات و نقاط ضعف جلوی هرگونه اعتراض میایستند و بیشتر مجیزگو هستند تا اینکه بخواهند باری از دوش ورزش بردارند و قدری واقعبین و مؤثر باشند. به حرفهای روز پنجشنبه خداداد افشاریان، عضو هیئت رئیسه فدراسیون فوتبال دقت کنید: «با توجه به رفتارها و کارهایی که از رئیس تازه میبینم باید بگویم که جامعه ورزش در آینده برایشان ایستاده دست خواهد زد. ایشان در حال برنامهریزی و تلاش است. کارهای بزرگی که آنها را شروع کرده شاید الان به چشم نیاید، اما در آینده باعث میشود تمام مجموعه بزرگ ورزش ما از آن لذت ببرد. الحق بدون جانبداری اگر بخواهم در این دو ماه از عملکرد ایشان تعریف کنم باید بگویم فردی خستگیناپذیر است که با قلبش برای احیای فوتبال کار میکند.»
و حالا این حرفها را در کنار سخنان بعدیاش بگذارید: «باید تلاش کنیم به جای حرف زدن کار کنیم. منتقدان را سرزنش نمیکنیم. فقط میگوییم اخلاق و انصاف رعایت شود. برای حرکتها و اجرایی شدن برنامههای فدراسیون در این شرایط سخت کرونایی و معضلات اقتصادی باید زمان بدهند. شما نمیتوانید بدون زمان دادن، نتیجه بخواهید. منتهی یکسری مشکلات را نمیتوان فراموش کرد که وجود یا وقوع آن ارتباطی به تیم مدیریتی جدید ندارد، ولی با تمام توان برای حل آنها تلاش خواهد شد.»
جالب است که برای انتقاد زمان میخواهند، اما از همین حالا وعده میدهند که چند وقت دیگر باید ایستاده برای رئیس فدراسیون کف و سوت بزنیم. این همان درد بیدرمانی است که سالهاست به جان ورزش کشور افتاده و ظاهراً هیچ راه فرار و خلاصی نیز از آن وجود ندارد. دردی که در بدنه ورزش ریشه دوانده و روز به روز آن را ضعیفتر و نحیفتر میکند. این دردی است که تا متوجه نباشیم چه کسانی سکان هدایت فدراسیونها را برعهده میگیرند و چگونه مدیران زیردستی خود را انتخاب میکنند، گریبانگیر ورزش کشور هست و خواهد بود، مگر اینکه واقعاً سیستمی که مدیران ورزش کشور را انتخاب میکند در مسیر درست حرکت کند تا ثمره آن اعتلای ورزش کشور باشد.