تأمل و تأخیر امریکا در واپسگردیدن به برجام ظاهراً اثر خودش را روی مذاکرهکنندگان و خالقان برجام در ایران گذاشته و ایشان را به تکاپوی دیگری واداشته است تا بلکه امریکا از خر شیطان پایین بیاید. از دو، سه روز پیش برخی خبرها از ارائه طرح جدید «گام به گام» که به نوعی مطمحنظر امریکا هم هست، حکایت داشت و در نهایت دیروز عنوان شد که تصمیم ایران همان «سیاست قطعی» اعلامی است که «اول باید تحریمها لغو شود».
کسانی که دنبال طرح و نقشههای جدید برای بازگشت امریکا به برجام هستند، باید بدانند که امریکا هم اکنون دقیقاً در کجای اهداف برجامی خود ایستاده است. اگر این مهم را ندانیم و برای تسریع در کار، نقشههای یکشبه بکشیم، چه بسا این نقشهها به کار سادهسازی بیشتر امر برای امریکا بیاید.
سیاستمداران امریکا هر روز از ادامه تلاشها برای رسیدن به هدف خودشان در برجام و مقابل ایران صحبت میکنند، اما آنها در واقع به هدف اصلی خودشان رسیدهاند و هدف دیگری ندارند، برای همین هیچ کار جدیدی نمیکنند!
بلینکن، وزیر خارجه امریکا در جدیدترین اظهار نظر درباره ایران میگوید هدف ما «محدود کردن دائمی توانایی هستهای ایران» است. اما این هدف واقعی امریکا نیست، هدف امریکا که آن را بی جار و جنجال و بدون اعلام، فقط در عمل دنبال میکند، «نگه داشتن دائمی ایران در تحریم» است، همان کاری که تا جایی که به منافعش لطمه نزند مقابل چین و روسیه و حتی برخی اروپاییها مرتکب میشود.
چنین رفتاری از امریکا با منطق کاپیتالیسم طبیعی است و برای «اول بودن» باید تا آنجا که میتواند از سرعت پیشرفت دیگر کشورها و رقیبان کم کند.
با این حال، اتخاد این هدف پنهانی به معنای آن نیست که ما هیچ وقت شاهد لغو دائمی و عملی تحریمها نخواهیم بود.
نیازی به بسط این سخن نیست که آنچه ما به دست میآوریم لزوماً مطلوب و خواسته توأم با رضایت امریکا نیست و اگر روزی امریکا تحریمهای ایران را کنار گذاشت، در واقع ما او را مجبور به این کار کردهایم. پس اگر به دنبال چنین موقعیتی هستیم، باید در انتخاب مسیر درست دقت کنیم.
شاید بهتر است طراحان برجام که تناقضات و اشتباهات آنها در انتخاب راه درست، میرود تا حکم ضربالمثل را در کتابها پیدا کند، برای این چند ماه باقیمانده فرصت یک اشتباه دیگر مقابل امریکا را به خود ندهند و نشان دهند که منافع ملی مهمتر از منافع انتخاباتی و دمدستی سیاستبازیهای خانمانبرانداز است.