سرويس بين الملل جوان آنلاين: تحرکات و واکنشهای دولت جدید امریکا درباره برجام در روزها و هفتههای اخیر سرعت و شدت بیشتری به خود گرفته است. مقامات امریکایی که مهمترین اقدام بین المللی خود را حل مناقشه برجام میدانند از این رو هر روز در همه سطوح با اظهارنظرهایی گاهاً تند و رادیکال در رابطه با برجام سخن میگویند. جوبایدن که تندترین الفاظ را بعد از انتخابات درباره برجام این روزها بکار میبرد، مدعی شده که قصد دارد تا برای دستیابی به توافق طولانیتر و قویتر با تهران وارد مذاکراتی شود که برنامه موشکی و نفوذ ایران در منطقه را نیز شامل میشود.
به بیان دیگر عملا توپ را به زمین ایران انداخته و منتظر اقدام ایران در بازگشت به برجام است. در این ارتباط محمدجواد ظریف در مصاحبهای با شبکه سی ان ان (CNN) گفته: «زمان بازگشت ایالات متحده به توافق هستهای نامحدود نیست. ایالات متحده فرصت محدودی دارد، زمان مهم نیست بلکه مهم این است که آیا دولت بایدن میخواهد سیاستهای شکست خورده ترامپ را دنبال کند یا خیر؟». همچنین حسن روحانی، رئیس جمهور ایران هرگونه مذاکره و توافقی خارج از برجام را رد و بیان کرد که اتفاقا در شرایط کنونی توپ در زمین امریکا است و امریکا نمیتواند با فرافکنی و فرار به جلو اشتباه گذشته خود را کتمان کند.
البته شاید این فرافکنی امریکا بیجا نباشد، چراکه این روزها امریکا شرایط حساس و اسفباری داخلی را پشت سر میگذارد که در تاریخ امریکا بیسابقه و باعث بحران داخلی در امریکا شده است. (از استیضاح دوباره دونالد ترامپ تا بحران فلج کننده کرونا که اقتصاد و بهداشت امریکا را زمین گیر کرده است). از این رو در هفته و ماههای پیشرو دولت بایدن با دشواریهای بسیاری دست و پنجه نرم خواهد کرد. همین انبوه مشکلات سبب خواهد شد تا تمرکز و انسجام دولت بهم بریزد و امکان تصمیمگیری و اقدام درست ممکن نباشد. اما این مشکلات دلیلی نمیشود که لجاجت و خباثت دولت امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران کم یا از بین برود، چراکه ماهیت استکباری و امپریالیستی امریکا سبب میشود که این دولت تروریستی در مقابل هر کشور مستقل و پیشرو ایستادگی و سنگ اندازی کند. بر این اساس تردیدی نیست دولت تروریست امریکا به هر سبک و روشی تلاشهای استعماری خود را انجام خواهد داد.
چون مشکل جاری امریکا با ایران یک مشکل بنیادی و ایدئولوژیک است. حال در این فضا برخی ساده لوح و گاها فریب خورده و یا اجیر شده گمان میکنند دولت جدید امریکا رویکرد جدیدی علیه ایران اعمال خواهد کرد و حساب دولت جو بایدن را باید از سایر دولتهای امریکا مجزا دانست. البته این موضوع را پیشتر درباره دولت “باراک اوباما” هم بیان میشد و حتی مدحهای بسیاری برای ایشان صورت گرفت. اما به گواه تاریخ و تجربه عینی مردم ایران و جهان همگی نشان از جنگ طلبی و فاشیستی بودن دولت اوباما میدهد.
پس برای تبیین بهتر موضوع نگارنده تلاش میکند با تشریح بهتر موضوع و با استناد به مجموعه دلایلی نشان دهد دولتهای امریکا اعم از جمهوریخواه یا دمکرات همگی ذات و ماهیت امپریالیستی دارند و تغییر دولت چیزی از هویت اصلی امریکا کم نمیکند.
نخست اینکه در امریکا حمایت و پشتیبانی از رژیم صهیونیستی اسرائیل یک اصل بلامنازع است که با امدن یا رفتن دولتها تغییری در آن ایجاد نمیشود، چراکه صهیونیستهای اسرائیلی در تاروپود سیاست رسانه، فرهنگ و اقتصاد امریکا آنچنان آمیخته شدهاند که به هیچ طریقی نمیتوان آنها را جدا از هم تصور کرد. پس در این شرایط گمان و تصور اینکه با امدن یک دولت دموکرات چیزی از واقعیت جاری در امریکا تغییر میکند، یک تصور به غایت اشتباه و نابخردانه است. اتفاقاً تجربه نشان داده دولتهای دموکرات برخلاف تصور عمومی به مراتب برای صهیونیستها مفیدتر و مثمرثمرتر بودهاند. حال دولت جوبایدن هم در زمینه حمایت از رژیم صهیونیستی اسرائیل دست کمی از دولت منفور دونالد ترامپ ندارد، بطوریکه در این ارتباط در هفته گذشته «کاملیا هریس»، معاون اول جوبایدن در نشست ایپک (AIPAC) گفته؛ «در هر شرایطی حمایت امریکا باید از اسرائیل با همه توان ادامه داشته باشد. تا زمانی که ایران موشکهای بالستیک آزمایش میکند. تا زمانی که ایران گروه حزب الله را مسلح و حمایت میکند ما باید کنار اسرائیل باشیم. روابط ما برای دو ملت ضروری است». حال میتوان اینگونه نتیجه گیری کرد که خروج امریکا از برجام یا بازگشت دوباره امریکا برجام یک هدف اصلی را مد نظر دارند، این هدف چیزی نیست جز پاسداری از رژیم جعلی اسرائیل در مقابل توان نظامی و اقتداری جمهوری اسلامی ایران که از نظر ماهیتی و از نظر ایدئولوژیکی اسرائیل را یک کشور اشغالگر میداند و خواهان نابودی دولت صهیونیستی اسرائیل است. حال در دولت ترامپ قرار بود با خروج از برجام و اعمال تحریمهای شدید جمهوری اسلامی ایران مهار و کنترل شود که خوشبختانه این نقشه عملیاتی نشد و اکنون قرار است در دولت بایدن و با بازگشت به برجام و اعمال برخی تغییرات در متن برجام این نقشه شوم محقق شود.
سوم اینکه امریکا و عموماً قدرتهای استعماری همیشه درصدد آن هستند برنامه و اهداف استعماری خود را به شکلی پیش ببرند که منافع و مصالح حداکثری آنها تامین شود از این رو برای عملیاتی شدن پروژههای خود نیاز به دخالت در امور داخلی سایر کشورها را دارند. برای پیشبرد این خواسته استعماری، باید حکومتهای دست نشاندهای را بر سر کار آورند.
مانند آنچه در دوران پهلوی مرسوم بود که رضاخان با پشتیبانی و حمایت انگلیسها بر سر کار آمد و در نهایت با یک گوشه چشم همان دولتها مجبور به تبعید در جزیره موریس شد. اما اوج دخالت و نفوذ استعمارگران آنجایی بود که در دوران پهلوی پدر را از حکومت خلع و فرزند ناآگاه و ناتوانش را جایگزین او کردند. در شرایط کنونی هم میتوان به دولتهای مرتجع عربی اشاره کرد که این کشورها با چراغ سبز امریکا عملاً در راس امور هستند و اگر هم کشوری مانند لیبی اجازه دخالت و نفوذ به استعمارگران را ندهند با همه توان و امکاناتی انها را سرکوب و نابود میکنند.
حال در این شرایط وجود یک کشور مقتدر و پرتوانی همچون جمهوری اسلامی ایران که خاری در چشمان امپریالیسم محسوب میشود، وصله ناجوری برای امپریالیسم امریکا است، چراکه جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب با کوتاه کردن دست امریکا از کشور توانست مرکز فساد و نفاق را مسدود کند و اجازه بال و پر به مستکبران امریکا نداده است. البته امریکا در طول این سالها با اهرم فشار، تحریم، تطمیع مخالفان و برخی عناصر خودفروخته و هزاران حربه دیگر تلاش کرد مانع از رشد وشکوفایی ایران اسلامی شود، اما به فضل خدا و رهنمودهای مقام معظم رهبری و با توسل به جوانان انقلابی و حزب اللهی کشور عزیزمان از گزند همه مشکلات به شایستگی عبور کرد و در برابر مشکلات سر خم نکرد و روز به روز بالنده و پرقدرتر شده است. بطوریکه ترامپ ساقط شد، اما ایران عزیزمان خم به ابرو نیاورد.
با توجه آنچه بیان شد اینگونه میتوان استدلال کرد که مشکل امریکا با ایران مشکل هستهای نیست، بلکه مشکل ایدئولوژیکی و بنیادی است. بر این اساس هدف دولت جو بایدن، همچون دولتهای پیشین امریکا عملاً رفع مشکل هستهای با جمهوری اسلامی ایران نیست بلکه موضوع هستهای بهانهای برای جلوگیری از اقتدار ایران است و میخواهد به هر وسیله و روش اهرم فشار را در مسیر توانمندی و پیشرفت ایران را حفظ کند.
نگارنده باور دارد جوبایدن تحریمهای ایران را میخواهد صرفاً به طور ظاهری و بر روی کاغذ لغو کند یا اگر تحریمی لغو میشود آن چیزی نباشد که در اقتصاد و فشار تحریمها تاثیر گذاری باشد. همانگونه که در پروسه برجام در دوره اوباما انجام گرفت. یعنی بیاید تحریمهای هستهای را لغو و بجای آن تحریم حقوق بشری و تحریم تروریستی را بعنوان عصای دست نگه دارند. به همین خاطر رهبری صراحتا بیان فرمودند که رفع همه تحریمها باید انجام شود نه صرفا تحریمهای هستهای لغو شود.
پس میتوان گفت امریکا تحریمها (حقوق بشری و تروریستی هم) به صورت جامع لغو نمیکند مگر آن بخش از تحریمهایی که امریکا اطمینان پیدا کند که اثرگذاری تحریم از بین رفته است و یا امکان اجماع جهانی برای ادامه و پیشبرد آن تحریم عملا ممکن نیست. البته برخی تحریمها هم در حیطه اختیارات رئیس جمهور نیست و باید مجلس و سنای امریکا هم تصویب کند که با توجه به حضور حداکثری دموکراتها در هر دو مجلس، اگر اراده سیاسی وجود داشته باشد این مهم کاملا ممکن است. براین اساس دولت جوبایدن، سعی دارد نخست با ادامه مسیری که در دولت اوباما طی شد و با اتکا به اجماع جهانی تلاش کند با توان حداکثری تحریم را شدت ببخشد و با اهرم سازمان ملل و تصویب قطعنامه در این سازمان (سازمانی که عملا بی خاصیت و آلت دست امریکاست) ایران را بیش از پیش منزوی کند تا به این طریق خواسته استعماری خود را بدست آورد. از این رو دولت جدید امریکا از همه ابزارها و اهرمهای خود به بهترین شکل استفاده خواهد کرد. اگر این مسیرها آنها را در تحقق خواستههای خود به نتیجه نرساند آنگاه تحریمها را لغو میکند و این با نگاهی به تیم دولت بایدن و اظهار نظرشان خود گواه این موضوع است.
این تیم جدا از اینکه همگی یا وابسته به اسرائیل یا وامدار حمایتهای این رژیم جعلی هستند، اما جملگی از مجربترین افرادی هستند که هم به منطقه اشراف اطلاعاتی دارند و هم در مذاکرات برجام در راس امور نقش آفرینی کردند. پس اینگونه میتوان گفت که کابینه بایدن به همه گلوگاهها هستهای، نظامی، اقتصادی، فرهنگی اشراف دارند و میتوانند اهداف شوم امریکا را به بهترین شکل عملیاتی کنند. روش کار هم اینچنین است که دولت بایدن ابتدا با ژست مذاکره و بازگشت به برجام تلاش میکند، روند گفتگو را کلید بزند سپس همزمان در خلال گفتگوها به تحریمها میافزایند و همچنین اجماع جهانی علیه ایران را هم بسیج میکنند. در گام بعدی با شبکه سازی و دو دستگی در ایران یک دو قطبی را در کشور ایجاد خواهد کرد که پیشتر در سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ مشابه آنها را تجربه کردیم. به بیان دیگر هم جبهه خارج را فعال خواهد کرد و هم جبهه داخل را بعد طوری ساماندهی خواهد کرد که در بستر یک دوقطبی در کشور، جامعه به سمت همهمه و دو دستگی سوق پیدا کند. نکته جالب توجه اینکه این دولت تلاش دارد تا انتخابات ریاست جمهوری با دولت حسن روحانی مذاکرات را آغاز کند. البته شروع این مذاکرت الزاما به این معنا نیست که قرار است تحریمی لغو شود بلکه ادامه همان پروژه دو دستگی در کشور است. شروع این مذاکرات عملا برگ برنده ظاهری و نمادینی برای دولت روحانی خواهد شد که امریکا به برجام بازگشته است. درحالیکه این بازگشت با پیش از خروج از برجام تفاوتی برای کشور در پی نخواهد داشت و یک حرکت نمایشی و نمادین است