سرویس ورزشی جوان آنلاین: سهشنبه شب آنهایی که به تماشای دربی دلامادونیا در مرحله یکچهارم نهایی جام حذفی فوتبال ایتالیا نشستند، صحنههایی را دیدند و حرفهایی را شنیدند که باورشان نمیشد. اینترمیلان و آثمیلان دو رقیب سنتی فوتبال ایتالیا در حالی برابر هم قرار گرفتند که شکست میلان در بازی رفت سری آ باعث شده بود مردان استفانو پیولی با انگیزهای مضاعف برای جبران این شکست پا به میدان بگذارند و در همان نیمه اول هم با تکگل ایبراهیموویچ پیش بیفتند، اما شاگردان کونته در نیمه دوم جبران مافات کردند و در نهایت ۲ بر یک پیروز شدند. جدای از تمام اینها آنچه بازی سهشنبه شب را متمایز کرد، جدال خشونتآمیز و سراسر توهین و تحقیر زلاتان ایبراهیموویچ و روملو لوکاکو مهاجمان دو تیم بود. جدالی که با توجه به غیبت تماشاگران در ورزشگاه و سکوت حاکم بر فضای بین دو نیمه بازی همه هر آنچه را که این دو به زبان جاری کردند، شنیدند و دیدند. صحنههایی که باعث شرمندگی دنیای فوتبال و شکست اخلاقی فوتبال اروپا و ایتالیا شد. در اواخر نیمه اول بازی سخنان تند و تیزی بین زلاتان ابراهیموویچ و روملو لوکاکو که سابقه بازی در کنار یکدیگر در منچستریونایتد را هم دارند، رد و بدل شد، به گونهای که این دو بازیکن یکدیگر را با شدیدترین و زشتترین توهینهای نژادپرستانه، مذهبی و خانوادگی مورد خطاب قرار دادند و در نهایت هم گلاویز شدند و صحنههای زشتی را رقم زدند. به این ترتیب دو همتیمی سابق با یکدیگر درگیر شدند، به طوری که دیگر بازیکنان چارهای نداشتند جز اینکه این دو را از هم جدا کنند. هر دو بازیکن پس از این برخورد کارت زرد گرفتند و زلاتان در نیمه دوم با دریافت دومین کارت زرد از زمین بازی اخراج شد. هرچند زلاتان توهین نژادی به لوکاکو را رد کرده، اما لوکاکو آنقدر از حرفهای زلاتان عصبانی شده بود که حتی پس از پایان نیمه اول و در تونل ورزشگاه نیز قصد درگیری با زلاتان را داشت و همتیمیهایش مجبور شدند به زور او را نگه دارند. البته توهین به بستگان یکدیگر در مسیر رختکن نیز ادامه داشت و این دو بازیکن با به زبان آوردن زشتترین الفاظ ممکن از خجالت هم درآمدند. نکته بسیار جالب توجه در این میان حمایت آنتونیو کونته و استفانو پیولی از بازیکنان خود در این درگیری زشت بود تا جایی که دو سرمربی رفتار این دو بازیکن را ظبیعی عنوان کردند!
کونته گفت: «عکسالعمل لوکاکو کاملاً طبیعی بود. این یک دربی است و ما برای قدم زدن در پارک نیامدهایم!»